کوهبنان

لغت نامه دهخدا

کوهبنان. [ ب ُ ] ( اِخ ) نام یکی از دو دهستان بخش راور که در شهرستان کرمان واقع است. از 131 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و در حدود 1500 تن سکنه دارد. قرای مهم آن عبارتند از: ده علی ، جور و اسفیچ. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ). در بلوک کوهبنان معادن بسیار، از قبیل : مس و سرب موجود است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

دهستانی است از بخش راور شهرستان کرمان واقع در شمال بخش زرند کوهستانی و سردسیر دارای ۱۳۱ آبادی و ۱۱۵٠٠ تن سکنه محصول غله بنشن ولبیات .

دانشنامه عمومی

شهر کوهبَنان مرکز شهرستان کوهبنان، شمالی ترین نقطه استان کرمان است. فاصله این شهر تا کرمان ١٧٨ کیلومتر است. در سرشماری سال ١٣٩۵ خورشیدی، ۱۰٬۷۶۱ نفر جمعیت داشته است. [ ۱] [ ۲]
واژه کوهبنان از واژه کوهبانان می آید. چون بلندترین نقطه مرزی کرمان، کوهبنان است، در زمان قدیم افرادی از طرف حاکمان مأمور می شدند در بالای کوه مستقر شده و دیده بانی انجام دهند. آن گروه را کوهبانان می نامیدند و محلی که آن ها در آن به کوهبانی می پرداختند را کوهبنان نام گذاری کردند. [ ۳] واژه کوهبنان در کتب مختلف به صورت گوناگون آمده است از جمله: کوبنان، کوبونان، کهبنان، کبینان و کهنبان. برخی دیگر بنان را به معنای پسته کوهی دانسته و معنی کوهبنان را کوه پسته می دانند که این احتمال موّجه است زیرا در گویش محلی این منطقه واژه بنه به معنی پسته کوهی است. دلیل دیگر به وجود کوهبانان بر اطراف شهر است که کوهبنان نام گذاری شده و یا وجود گیاه بنه روی کوه های آن است که به کوه بنه معروف بوده که بعدها به کوهبنان تغییر پیدا می کند. که دور تا دور شهر کوه پوشش داده است.
آب و هوای شهر کوهبنان به دلیل ارتفاع زیاد از سطح دریا، معتدل خشک است و تابستان های خنک و زمستان های سردی دارد. ارتفاع این شهر از سطح دریا ۲۰۹۰ متر است.
کوهبنان عمری طویل، بیش از قدمت تاریخ کرمان دارد، به گونه ای که باستان شناسی، به نام ارهوکریده در شرق کوهبنان نزدیکی های تخت امیر، مجموعه ای از ابزار و آلات اواخر دوران میان سنگی و دوران نوسنگی کشف کرده است. مارکوپولو در سفرنامه خود از کوهبنان به عنوان شهری بزرگ و آباد یاد کرده است. مقدسی گوید قلعه ای دارد در نزدیک مرز. وی در وصف کوهبنان گوید شهرچه است دارای دو دروازه و حومه ای مشتمل بر حمام ها و کاروان سراها، و مسجد شهر جلو دروازه است و باغستانی وسیع که تا دامنه کوه مجاور شهر امتداد دارد شهر را در برگرفته است. یاقوت در قرن هفتم گویند توتیای کوهبنان معروف است و به تمام ممالک صادر می گردد. حمدالله مستوفی در قرن بعد از کوهبنان اسم برده است و هم زمان او مارکوپولو آن را شهر کبی نان ( Cobinan ) خوانده است. این جهانگرد ونیزی به دقت از توتیایی که در آن شهر ساخته می شد سخن رانده گوید چیزی است که برای چشم سودمند است. در قرن چهارم این دارو از صادرات قابل توجه استان کرمان بود. [ ۴]
عکس کوهبنانعکس کوهبنانعکس کوهبنانعکس کوهبنانعکس کوهبنان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

کوهبنان. سیمنان. زرنان. یونان. لوبنان. آبدانان. مزینان. سینان. . . . و هر کلمه ایی آخرش نان باشد. تورکی است. ( نان. نون. اون ( آرد ) )
نام شهرستانی در شمال استان کرمان، همجوار با شهرستان بافق در استان یزد.

بپرس