کوشش

/kuSeS/

مترادف کوشش: اهتمام، تقلا، تلاش، جدیت، جهد، سعی، فعالیت، مجاهدت، مداومت، مساعی

متضاد کوشش: تنبلی

معنی انگلیسی:
attempt, bid, drive, effort, endeavor, essay, exertion, push, shot, strain, stroke, study, trial, try

فرهنگ اسم ها

اسم: کوشش (پسر) (فارسی) (تلفظ: kušeš) (فارسی: کوشش) (انگلیسی: kushesh)
معنی: سعی، تلاش، تقلا، ( اسم مصدر از کوشیدن )، کار و فعالیت اعم از جسمی یا ذهنی، ( در تصوف ) سعی در انجام ریاضت و سلوک، ( در قدیم ) جنگ و مبارزه
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

کوشش. [ ش ِ ] ( اِمص ) عمل کوشیدن. فعل کوشیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کوشیدن. ( ناظم الاطباء ). || سعی و جهد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). جد. کَدّ. سعی. تساعی. مجاهدت. اجتهاد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
به کوشش نروید گل از شاخ بید
نه زنگی به گرمابه گردد سفید.
فردوسی.
چوبا مرگ کوشش نداردت سود
کنون رزم رستم بباید شنود.
فردوسی.
چو یزدان کسی را کند نیکبخت
ابی کوشش او را رساند به تخت.
فردوسی.
به کوشش به نگردد هیچ بدتر.
( ویس و رامین ).
پس از چه رسد سرفرازی مرا
چو کوشش ترا گوی بازی مرا.
اسدی.
و آن جان ترا همی کشد زی چه
با کوشش مور و گربزی راسو.
ناصرخسرو.
بجهد وکوشش با خویشتن بپای و بایست
اگر به کوشش با گردش فلک نه بسی.
ناصرخسرو.
گر ز بهر خور و خواب است ترا کوشش
پس به دست گلوی خویش گرفتاری.
ناصرخسرو.
چه کوشش پاسبان دولت است و تا رنج نکشند آسانی نیابند. ( فارسنامه ابن البلخی ).
کوشش از تن طلب ، کشش از جان
جوشش از عشق دان ، چشش ز ایمان.
سنائی ( حدیقةالحقیقة ).
و کوشش اهل علم در ادراک سه مراد ستوده است ساختن توشه آخرت... ( کلیله و دمنه ).
مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد.
حافظ.
- کوشش بی فایده ؛ سعی و جهد بی حاصل کوشش بیهوده :
کس نتواندگرفت دامن دولت به زور
کوشش بی فایده ست وسمه بر ابروی کور.
سعدی.
و رجوع به ترکیب بعد شود
- کوشش بیهوده ؛ سعی و تلاش بی فایده و بی حاصل. ( ناظم الاطباء ) :
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی.
مولوی ( مثنوی ).
- کوشش و کشش ؛ سعی و جذبه ( از طرفین ). ( فرهنگ فارسی معین ).
|| عزم. توجه. ( ناظم الاطباء ). توجه. عزیمت. ( فرهنگ فارسی معین ). || اشتغال داشتن و مشغول گشتن. ( ناظم الاطباء ). || تفتیش کردن و جستجو نمودن. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ). || جستجو و تجسس. || به دست آوردن. ( ناظم الاطباء ). || محنت کشیدن و رنج بردن. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ). || قسر. مقابل طبیعت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کار صورت کاری است به جهد و کوشش و ماده ها به طبع از یکدیگر گشادن. ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً ).هرگز کاری که به کوشش بود با کاری که به طبع باشد برابر نبود. ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً ). || تلاش. تقلا. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). اشتغال و کردار و کار و عمل و تلاش. ( ناظم الاطباء ). عمل. کردار. ( فرهنگ فارسی معین ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - سعی جهد: اما با قضای آسمانی کوشش انسانس مفید نیست . ۲ - جنگ و جدال : پراکنده شد ترک سیصد هزار بجایی نبد کوشش و کارزار . یا کوشش و کشش . سعی و جذبه ( از طرفین ) قیاس کنید : کوشش از تن طلب کشش از جان جوشش از عشق دان چشش ز ایمان . ( حدیقه ) یا کوشش و کشش . سعی و قتال : تادر و دشت هست و جو باره نیست از کوشش و کشش چاره ( کمال اسماعیل ) ۲ - توجه عزیمت . ۳ - عمل کردار .

فرهنگ معین

(ش ) (حامص . ) کوشیدن ، سعی .

فرهنگ عمید

تلاش، جد و جهد.

واژه نامه بختیاریکا

پا دونی؛ پا دوی؛ تَل ( تُل ) ؛ تلواسه؛ لُ پُ؛ کَش و کُش؛ هُل و تَپُو؛ هُل و تَل

دانشنامه عمومی

کوشش (فیلم ۱۹۷۲). کوشش ( به هندی: Koshish ) فیلمی محصول سال ۱۹۷۷ و به کارگردانی گلزار است. در این فیلم بازیگرانی همچون سانجیو کومار، جایا باچان، آسرانی، دیلیپ کومار ایفای نقش کرده اند.
عکس کوشش (فیلم ۱۹۷۲)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

فعالیت

مترادف ها

labor (اسم)
کار، رنج، کوشش، سعی، زحمت، کارگر، حزب کارگر، درد زایمان

scramble (اسم)
تقلا، کوشش، تلاش

tug (اسم)
تقلا، کوشش، کشش، زحمت، یدک کش

effort (اسم)
تقلا، کوشش، تلاش، سعی

assay (اسم)
عیار، ازمایش، کوشش، امتحان، عیارگری

stretch (اسم)
دوره، بسط، کوشش، قطعه، اتساع، مدت، ارتجاع، خط ممتد

attempt (اسم)
قصد، کوشش

trial (اسم)
رنج، ازمایش، کوشش، امتحان، محنت، مرافعه، محاکمه

try (اسم)
ازمایش، کوشش، امتحان، ازمون

endeavor (اسم)
کوشش، تلاش، سعی، جد و جهد، مجاهدت، سعی بلیغ

strain (اسم)
خوی، تقلا، کوشش، کشش، اصل، خیل، نژاد، اسیب، زور، درد سخت، کشیدگی عضله، صفت موروثی، خصوصیت نژادی، در رفتگی یا ضرب عضو یا استخوان

bustle (اسم)
جنبش، تقلا، کوشش، شلوغی، تکاپو، تلاش، های و هوی

fist (اسم)
کار، کوشش، مشت

muss (اسم)
تقلا، کوشش، تلاش، درهم و برهمی، بهم خوردگی

فارسی به عربی

اجهاد , امتداد , تجربة , جهد , شدة , صراع , عمل , فوضی , قبضة , محاکمة , محاولة , مسعی , نشاط

پیشنهاد کاربران

درود بر راستگویان
داوش و ادعای نهصد یا هزار سال حکمرانی ترکان در ایران یک دروغ شاخدار پانترکی بیش نیست که از بس همه جا بازگو کرده و به خورد همگان داده اند خودشان هم باورشان شده.
فرمانروایی عنصر ترک در این کشور حدود ۴۰۰ سال بیشتر نیست؛ در دنباله، پادشاهیهای گوناگونِ فرمانروا بر ایران، تبار آنان و مدت حکمرانی هریک می آید؛
...
[مشاهده متن کامل]

در آغاز طاهریان در سال ۲۰۵ قمری حکمرانی نیمه جداگانه ای را از خلافت عباسی آغاز کردند،
- طاهریان: پارسی، ۵۴ سال
- صفاریان: پارسی سیستانی، ۲۸ سال در بیشتر خاک ایران و ۱۰۶ سال فقط در سیستان
- سامانیان: تاجیک، ۱۲۸ سال در میانرودان و خراسان
- زیاریان: مازنی یا گیلک، ۱۱۹ سال در کموبیش نیمه شمالی ایران
- بوییان یا آل بویه: دیلمی، ۱۲۰ سال در میانه و باختر ایران
این فرمانروایان ایرانی در زمان خود هر کدام بر بخشی یا بیشتر خاک ایران چیره بودند و همپوشانی زمانی با یکدیگر دارند.
- - -
- غزنویان: ترکان دست نشانده و شورشی بر سامانیان، ۷۸ سال در خاور ایران و تا ۱۵۴ سال بعد فقط در شهر غزنی همزمان با سلجوقی
تازش ترکان از آسیای میانه به ایران:
- سلجوقیان: ترک آسیای میانه، حدود ۶۱ سال بر همه ی ایران و تا ۱۰۰ سال بعد بر نیمه ی باختری ایران
- خوارزمشاهیان: ترک آسیای میانه، حدود ۱۰۰ سال بر خاور ایران ( همزمان با سلجوقی در باختر ) و در یک بازه ی زمانی کوتاه کموبیش بر همه ی ایران
رویهمرفته از سال ۴۴۰ قمری ( سال نابودی آل بویه بدست سلجوقیان ) تا سال ۶۱۷ ( نابودی خوارزمشاهیان بدست مغول ) ، حدود ۱۷۷ سال ایران سرتاسر زیر رخنه ی ترکان آسیای میانه بود.
- - -
تازش مغولان و حکمرانی های پس از آن:
- ۳۷ سال لشکرکشی مغول تا پایه گذاری ایلخانی
- ایلخانان، مغول، ۹۶ سال
- آل مظفر، پارسی، ۸۲ سال بر نیمه جنوبی ایران همزمان با ایلخانان و تیموریان
- تیموریان: مغول ترکزبان شده، ۷۸ سال بر سرتاسر ایران و حدود ۶۵ سال فقط در برخی شهرها بویژه هرات
- - -
- قراقویونلو و آق قیونلو: ترک، حدود ۶۰ - ۷۰ سال بر باختر ایران همزمان با تیموریان در خاور
همپوشانی زمانیِ این چند حکومت با یکدیگر
- صفویان: آذری، ۲۲۸ سال
- افغانها: پشتون، ۷ سال و ۷ سال دیگر فقط در قندهار
- افشاریان: ترک، ۱۵ سال و ۴۷ سال فقط در مشهد همزمان با زندیان
- زندیان: لر، ۴۶ سال
- قاجاریان: ترک، ۱۳۵ سال
- پهلوی: مازندرانی، ۵۳ سال
- جمهوری اسلامی تاکنون، ۴۷ سال
- - -
بر پایه ی یک برآورد ساده:
۱۷۷ سال ترکان آسیای میانه، ۶۵ سال قرا و آق قویونلو، ۱۵ سال نادر افشار، ۱۳۵ سال قاجار
رویهمرفته کمتر از ۴۰۰ سال از هزاره ی گذشته ی ایران را با حکمرانی واقعی ترکان می بینیم ولی چیزی که هست این است که دروغگویان و فریبکاران پانترک، ۲۱۱ سال تاخت و تاز مغولان و ۲۲۸ سال پادشاهی صفویانِ آذری را هم به پای آمار فرمانروایی عنصر ترک می گذارند و در این میان ۸۲ سال حکمرانی آل مظفر و ۴۶ سال زندیان را هم به سادگی نادیده گرفته و بر یکصد سال گذشته ی پهلوی و جمهوری ( اسلامی ) نیز سرپوش می گذارند!

پاسخ به امین :
1 - کدام ترک در ایران به دویدن می گوید کوشماق ؟؟؟؟؟ چرا شما پانترکها زبان خود را نمی شناسید ؟
2 - ترکهای ایران به دویدن گاشماق می گویند و جالب اینجاست حتی واژه نامه های ترکی هم منشا این واژه را نمی دانند .
...
[مشاهده متن کامل]

3 - حکومتهای ترک حدود 900 سال به ایران و ایرانی خدمت کرده اند و به زبان و ادبیات فارسی ارادت داشته اند .
4 - شما با محتوا سازیهای نادرست نمی توانید واژه ربایی کنید .

خط به خط با استناد به منابع معتبر بررسی و پاسخ می دم، چون این دست نوشته ها معمولاً پر از مغالطه ی تاریخی، ژنتیکی و هویتی هستند.
من پاسخ رو در سه بخش می دم: ( ۱ ) مبانی علمی ژنتیک جمعیت، ( ۲ ) تاریخ واقعی اختلاط قومی در ایران، و ( ۳ ) نقد علمی ادعای شباهت ظاهری و �ژن ایرانی�.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
۱. ژنتیک جمعیت و مسئله �ژن ایرانی�
🧬 الف ) ژنتیک مدرن و مفهوم ملت
در علم ژنتیک مفهومی به اسم �ژن خالص ملی� وجود ندارد. جمعیت ها در طول هزاران سال به طور مداوم با هم مهاجرت، ازدواج و تبادل ژنی داشته اند.
�ژن ایرانی� اگر به معنی الگوی مشترک ژنتیکی مردم ساکن فلات ایران باشد، طبق مطالعات معتبر وجود دارد، ولی به معنای خلوص نیست.
منبع: Lazaridis et al. , Nature, 2016 — این تحقیق نشان می دهد که مردم امروزی ایران ترکیبی از اجداد کشاورزان نوسنگی فلات ایران، مردمان استپ اوراسیایی و مردمان بین النهرین هستند.
منبع: Broushaki et al. , Science, 2016 — نمونه های DNA باستانی ایران ( هزاران سال پیش ) با مردم امروزی ایران ارتباط ژنتیکی مستقیم دارند.
🧬 ب ) اشتباه رایج
اینکه چون ایران چندقومیتی است، پس �ژن ایرانی� وجود ندارد، یک مغالطه است. همان طور که فرانسه، ترکیه، یا چین چندقومیتی هستند، ولی الگوی ژنتیکی مشخص خود را دارند.
- - -
۲. تاریخ واقعی اختلاط قومی در ایران
📜 الف ) ۱۵۰۰ سال حکومت ترکان؟
این رقم جعلی است. حضور حکومت های ترک تبار در ایران از سده ی ۱۱ میلادی ( غزنویان و سلجوقیان ) شروع شد و تا دوره ی قاجار ادامه یافت. این یعنی حدود ۹۰۰ سال، نه ۱۵۰۰ سال.
بسیاری از این حکومت ها هم خودشان با جمعیت محلی ازدواج می کردند، اما این پدیده یک طرفه نبود و مردم بومی نیز بر جمعیت ترک تباران اثر گذاشتند.
منبع: Bosworth, The Ghaznavids ( Cambridge University Press, 1963 ) ؛ Peacock, The Great Seljuk Empire ( 2015 ) .
📜 ب ) مهاجرت ترک ها و نسبت آن به جمعیت ایران
موج های مهاجرت ترک ها از آسیای میانه به ایران، در قرون ۱۰ تا ۱۵ میلادی رخ داد، ولی هرگز جایگزین کامل جمعیت بومی نشد.
شواهد ژنتیک ( Narasimhan et al. , Science, 2019 ) نشان می دهد که تأثیر ژنی استپی - ترکی در جمعیت آذربایجان و بخش هایی از ایران شمالی محسوس است، ولی هسته ژنتیکی ایرانی همچنان غالب باقی مانده.
- - -
۳. نقد ادعاهای ظاهری و شباهت قیافه
👁 الف ) تشخیص قیافه بر اساس قومیت
قیافه ( مورفولوژی چهره ) توسط صدها ژن و همچنین عوامل محیطی ( تغذیه، آب وهوا ) شکل می گیرد.
تشخیص قومیت بر اساس ظاهر بسیار خطاپذیر است و در مطالعات علمی ابزاری معتبر محسوب نمی شود.
منبع: Jablonski & Chaplin, Human Evolution and Variation, Annual Review of Anthropology, 2010.
👁 ب ) مثال یزد و کرمان
تفاوت های ظاهری مردم یزد یا کرمان با مردم آذربایجان بیشتر ناشی از تفاوت اقلیمی و تاریخی است، نه �مخلوط نشدن ژنی�.
مناطق مرکزی ایران از دیرباز با شبه قاره هند و خلیج فارس دادوستد داشته اند و این می تواند بر تنوع ظاهری اثر بگذارد.
👁 ج ) شباهت آذربایجانی ها به ترک های آناتولی
این شباهت عمدتاً ژنتیکی و تاریخی است، چون هر دو گروه بخشی از موج مهاجرت اقوام ترک زبان از آسیای میانه هستند و سپس با جمعیت بومی منطقه ترکیب شده اند.
اما این دلیل نمی شود که بگوییم �سایر ایرانی ها به ترک ها شبیه شده اند�؛ شباهت های ظاهری همیشه دوطرفه و نتیجه ی اختلاط متقابل است.
- - -
جمع بندی علمی
1. �ژن ایرانی� به معنای الگوی ژنتیکی مردم فلات ایران وجود دارد، ولی خالص نیست و شامل سهمی از اقوام مهاجر ( از جمله ترک ها ) است.
2. حکومت ترک ها در ایران ۹۰۰ سال طول کشید، نه ۱۵۰۰ سال، و تبادل ژنی در این مدت دوطرفه بود.
3. تشخیص قومیت از روی ظاهر روش علمی نیست و تفاوت ها بیشتر به جغرافیا و تاریخ محلی مربوط است.
4. شباهت آذربایجانی ها به ترک های آناتولی طبیعی است، ولی این شباهت، �ترکی شدن فارس ها� را ثابت نمی کند.
- - -

ادعایی که برات فرستادن هم از نظر تاریخی و هم از نظر زبان شناسی کاملاً مغشوشه و با شواهد معتبر نمی خونه. من هم بخش به بخشش رو باز می کنم و با منابع معتبر جواب می دم تا موضوع روشن بشه.
- - -
...
[مشاهده متن کامل]

1. �کوشش� و فعل �کوشیدن�
در متون فارسی کهن واژهٔ �کوشیدن� و �کوشش� قرن ها پیش از نفوذ واژه های ترکی در فارسی ثبت شده اند. مثلاً:
در شاهنامه فردوسی ( قرن ۴ هجری ) �کوشیدن� و �کوشش� به معنی تلاش کردن آمده:
> چو کوشش کنی، بخت یارت شود.
در تاریخ بیهقی ( قرن ۵ هجری ) :
> در این کار کوشش باید کرد.
ریشه شناسی علمی: �کوشیدن� از ریشهٔ ایرانی باستان kauš - یا kauša - به معنی �طلبیدن، جستجو کردن، جدیت ورزیدن� آمده است ( رجوع شود به:
Mayrhofer, Etymologisches W�rterbuch des Altiranischen, Band II, s. v. kauš - )
Dehkhoda Dictionary, مدخل �کوشیدن� )
📌 بنابراین �کوشش� در فارسی از فعل فارسی �کوشیدن� مشتق شده، نه از ترکی.
- - -
2. فعل ترکی �کوشماق�
در زبان ترکی �koşmaq / koşmak� به معنی �دویدن� است.
این فعل ریشه ای متفاوت دارد و از ریشهٔ پروتو - ترکی koš - �دویدن، شتابیدن� می آید ( رجوع شود به:
Clauson, An Etymological Dictionary of Pre - Thirteenth - Century Turkish, p. 679 )
همخوانی آوایی �کوش� در ترکی و فارسی تصادفی است؛ معنای اصلی شان نیز فرق دارد ( فارسی: �تلاش کردن� ↔ ترکی: �دویدن� ) .
📌 زبان شناسان این دو را �کلمات هم صدا با ریشه متفاوت� ( false cognates ) می دانند.
- - -
3. پسوند �ـش� و �ـمیش�
ادعا شده که �خیلی از کلماتی که ش و میش در آخر دارند ترکی هستند�. این ادعا از پایه غلط است چون:
پسوند - ش در فارسی باستان و میانه وجود داشته و نقش های مختلفی داشته است:
در فارسی میانه: �کوشش�، �جنبش�، �آرامش�، �پرورش�…
در فارسی دری: �بینش�، �دانش�، �خواهش�، �پویش�…
این پسوند از پسوند اسم ساز ایرانی - iš یا - išš می آید ( نگاه کنید به:
Skj�rv�, An Introduction to Old Persian, Part II, Morphology )
پسوند - میش در فارسی معمولاً بخشی از واژه های وام گرفته یا ترکیبی است ( کشمش، قارمش، … ) ولی ریشهٔ آن ها یکسان نیست و برخی اصلاً ربطی به ترکی ندارند:
کشمش ← از �کشم� ( کشیدن، خشک کردن ) پسوند - ش ( اسم ساز )
آتش ← از اوستایی ātar - ( آتش ) با تغییر واجی به �آتش� در فارسی میانه
📌 یعنی وجود �ش� یا �میش� در آخر کلمات نشانهٔ ترکی بودن نیست؛ بسیاری از این ها ریشهٔ ایرانی کهن دارند.
- - -
4. درباره مثال های دیگر
تالاش → در فارسی �تلاش� از �تلاشیدن� ( هم ریشه با کوشیدن ) آمده.
یورش → از �یوریدن� ( حمله کردن ) در فارسی میانه ( yōr - ) .
چالش → واژهٔ نو ساخته شده در فارسی معاصر، از �چال� ( گودال ) ش ( فرایند یا حالت ) .
آتش → از اوستایی ātar - ، ایرانی باستان، هیچ ارتباطی با ترکی ندارد.
یواش → این یکی ترکی است ( yavaş = آرام ) ، ولی این یک استثناء است و دلیل نمی شود همه نمونه ها ترکی باشند.
ترش → از پارسی میانه turš, اوستایی turaša - ( اسیدی، شور ) .
- - -
✅ نتیجه:
�کوشش� و �کوشیدن� کاملاً فارسی و ریشهٔ ایرانی باستان دارند.
شباهت ظاهری با �koşmaq� ترکی اتفاقی و از نظر ریشه شناسی بی ارتباط است.
پسوند �ـش� در فارسی کهن وجود داشته و ریشه اش ایرانی است، نه ترکی.
بیشتر مثال های داده شده اصلاً ترکی نیستند و ریشهٔ آن ها در متون باستانی ایرانی ثبت شده.
📚 منابع معتبر برای مطالعه بیشتر:
1. Mayrhofer, Manfred. Etymologisches W�rterbuch des Altiranischen.
2. Dehkhoda Dictionary, مدخل �کوشیدن�.
3. Skj�rv�, Prods Oktor. An Introduction to Old Persian.
4. Clauson, Gerard. An Etymological Dictionary of Pre - Thirteenth - Century Turkish.
5. Bartholomae, Christian. Altiranisches W�rterbuch.
- - -

ژن ایرانی وجود خارجی ندارد چون ایران از ملیتهای متعددی مثل عربها تورکها فارسها کوردها بلوچها و غیره تشکیل یافته است حالا اگر ایرانی زبانها را در نظر بگیریم باز از نظر قیافه بین کوردها و فارسها تالشها و
...
[مشاهده متن کامل]
بلوچها تفاوت واضحی وجود دارد حالا در نظر بگیریم بین فارسها و تورکها چقدر تفاوت هست بطوریکه خیلی موقع می شود این دو را از ظاهر تشخیص داد و به خاطر حکومت 1500 ساله تورکان در ایران در اثر تاثیر تورکها قیافه فارسها به خصوص در شهرهای اصفهان و شیراز به تورکها شبیه شده است هر کدام از شاهان و وزرا و سرداران تورک چندین زن داشتند و دختران زیادی که ازدواج می کردند فلذا ژن فارسی نماده و فارسها به تورکها شبیه تر شدند وگرنه در شهرهایی مثل یزد قیافشان کمتر شبیه تورکهاست و به هندیها شبیه اند حالا یک عده می گویند چون ازربایجانیها شباهت به سایر فارسها و ایرانی ها دارند فلذا تورک نیستند نه جانم سایر ایرانی ها به تورکها شبیه شده اند الان تورکهای آزربایجان با تورکهای آناتولی قبرس گاگائوز بولغاریستان و کلا تورکهای غربی شباهت خیلی زیادی دارند تا با فارسها به خصوص فارسهایی که با تورکها کمتر مخلوط شده اند مثل یزدیها کرمانی ها و غیره

کوشش کلمه ای تورکی است که از فعل کوشماق به معنی دویدن گرفته شده ریشه ان کوش بوده وقتی پسوند ش بدان اضافه می شود به شکل کوشش و به معنی دوندگی در می اید که به معنی فعالیت و سعی وارد فارسی شده و با مفهوم
...
[مشاهده متن کامل]
دوندگی می خواند خیلی از کلماتی که ش و میش در اخر انهاست تورکی می باشد مثل تالاش یورش روش چالش آتش یواش ترش کشمش قارشمش وغیره

جد
هم
همت
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

کوششکوششکوششکوشش
پاسخ به بهنام رضایی :
1 - همین شیوه فکر کردن شما نشانگر میزان آگاهی شما می باشد وصل شدن را به بخش کردن و بخشیدن مربوط می کنید !!!!!!!!!!!
2 - شما واژه شل یا شله فارسی را به شکل شیله تلفظ می کنید بعد ادعا می کنید این واژه ترکی است !!!
...
[مشاهده متن کامل]

3 - از دیگر ابداعات شما:قنات شده قنو - بی وقت شده بواخ - مشغول الذمه شده شولوزومه - راحت الحلقوم شده لاتیگوم و لکوم در استانبولی - به زن می گویید عورت یا عروت - ساعت شده ساهات - به همین شکل بخشش را هم کرده اید باغیش

جد، جدیت، اهتمام، سعی، کوشش
حمید رضا مشایخی - اصفهان
درود
در پاسخ به کاربر رضایی
من در آن پایین نوشتم که واژه ی بخش ریشه در بنواژه ی [بختن] در زبان پهلوی دارد.
همانا بخش، بن کنونیِ بختن است مانند فروش که بن کنونی فروختن است.
از بنواژه ی بختن، واژه ی بخت را داریم برابر با شانس و اقبال که همان بخشش و دهش خداوندی ست.
...
[مشاهده متن کامل]

دو اندریافت [۱ - بخشیدن و ۲ - وصل کردن یا گره زدن] هیچ پیوستگی با یکدیگر ندارند در همان نمونه ای که خودت آوردی: [تلفن را به تو وصل کردم] آیا با گزاره ی [تلفن را به تو بخشیدم] پیوندی می بینی؟!
ناهمسانی معنایی میان این دو اندریافت را اینگونه می توان بازنمود و روشنگری کرد:
بخشیدن، کنده شدن چیزی ست از دارنده ی نخست و دادن آن ( هدیه، دهش ) به دیگری.
از سوی دیگر، وصل کردن یا گره زدن، همان بستن یا پیوند زدن یا پل زدن میان دو چیز است بی اینکه از ریشه ی نخست آن جدا شود.
شاید نیاز به این یادآوری باشد که بازنمود بالا درباره ی چم و معنای بخش و بخشش در جهان انسانها و مردم است نه چمی که واژه ی بخشش در فرایند جهان آفرینی آفریدگار و گیتی پروری پروردگار دارد.
پس بخش و بخشش پیوندی با باغ ترکی ندارد ولی اگر در ترکی واژه ای به ریخت باخیش یا باغیش ساخته شده که همچم با بخش است بی گمان باید گفت که این باخیش پیوندی با باغ ترکی[= وصل کردن، گره زدن، بستن] ندارد بلکه همان بخش پارسی و پهلوی ست که ریخت ترکی به خود گرفته.
اینکه گفتی هزاران واژه ی همانند میان پارسی و ترکی هست درست است؛ به دهها علت ثابت شده که ترکزبانان آذربایگان همانا آذریان ایرانی ( پهلوی زبان ) اَند که در چند سده ی گذشته
کم کم دچار دگرشِ زبانی به ترکی شده اند و این همسانی فراوانِ واژگانی میان ترکی آذربایگان و پارسی دلیلی ندارد جز همین، یعنی واژه هایی بوده که از زبان نیاکان پهلوی زبانتان به ترکی راه یافته است.

ریشه باغیش باغ هست که به معنی گره، پیوند دادن و یکی کردن چیزی هست، تلفونو سنه باغلادیم یعنی تلفنو به تو وصل کردم. باقیش و بخشش هم از اینجا میاد یعنی چیزی رو به کسی دادن و وصل کردن. چجوری این کلمات در زبان
...
[مشاهده متن کامل]
فارسی ساخته شده که توی ترکی ریشه داره و این همه کلمه هماهنگ در دوتا زبان و به یک معنا هم هست اگه چند تا کلمه بود میگفتیم تصادفی بین دو زبان وجود داره ولی وقتی هزاران کلمه وجود دارد که در ترکی ریشه دقیق دارد. یا نمیخاین بگین که کلمه از فارسی اومده توی ترکی اونم بشکل صفت یا اسم ولی میری نگاه میکنی ریشع داره توی ترکی و با اون ریشه کلی کلمه وجود داره.

پاسخ به جناب سعید سرور :
1 - باغ واژه ای فارسی است و ارتباطی با زبان ترکی ندارد .
2 - داغ فارسی ربطی به داغ ترکی و به معنای کوه ندارد .
3 - هیچ موقع در زبان فارسی بجای روغن از واژه یاغ استفاده نمی شود برعکس در ترکی استانبولی �روانی� ( تلفظ ترکی روغنی ) برای نامیدن نوعی شیرینی بکار می رود .
...
[مشاهده متن کامل]

4 - پدر رضاخان پهلوی زاده بادکوبه ( باکو ) بود و همسر محمدرضا زاده تبریز بود پس چرا باید بر علیه ترکها باشد .
5 - من تا بحال به هیچ امامزاده ای نرفته ام ولی به زیارت مزار کوروش - حافظ - سعدی و مولانا رفته ام .
6 - در مورد تفاوت نژادی مردم آذربایجان و ترکهای مهاجر توصیه می کنم کتاب زنده یاد کسروی و یار شاطر را مطالعه نمایید .

درود
به کاربر سرور
گمان کرده ای که همسانی چهره ای که میان ایرانیان به نمونه میان یک آذری و کرد و شیرازی و خرم آبادی و دامغانی هست همینجوری اتفاقی و گذری پدیدار شده؟!
اینکه از روی چهره می توان به تبار و نیز گاهی کشور برخی از مردمان جهان پی برد یک گزاره ی آزمودنی و شناختی است مانند شناخت یک هندی یا اسلاو، مردم آمریکای لاتین یا مالایی ( اندونزی و مالزی ) و. . . از روی چهره، این یک کار تجربی و آزمودنی است و درست هم است این به خاطر هم نژاد بودن مردم یک تبار یا کشور است.
...
[مشاهده متن کامل]

این گزاره در ایران هم درست است به این چم که کمابیش همه ی ایرانیان از هر قوم و تیره ای که باشند از یک تبار و دودمان اند که مایه ی این است که آمیختگیِ چهره ای ویژه ای به ایرانیان دهد و آنها را در هر جای جهان هم که باشند شناخت پذیر نماید.
از دیدگاه دانشیک نیز این گزاره درست است به این چم که همه ی ایرانیان از پارس و آذری و کرد و لر و بلوچ و گیلک و. . . همانندیِ ژنتیکی بسیار نزدیکی با یکدگر دارند و پژوهشهای ژنتیکی بارها این جستار را اثبات و استوار نموده.
از سوی دیگر ناهمسانیِ ژنتیکی مردم ترکزبانِ آذربایگان با ترکزبانان آناتولی و ترکتباران آسیایی اثبات شده است و ناهمسانی چهره ای میان آنها به همین چیم است؛ در این زمینه پژوهش های فراگیرانه ی دکتر اشرفیان بناب نگریستنی ست.
از نگاه تاریخ فرهنگی نیز که به این جستار بنگریم می بینیم که مردم آذری در آذربایگان و دیگر مردمان ایرانی همگی برآمده از یک ریشه ی زبانی اند: زبانهای ایرانی و این نیز خود جداشده از زبان نیاهندواروپایی است،
نوشته های تاریخنگاران از ابن مقفع ( سده دوم هجری ) تا اولیا چلبی ( سده ی یازدهم ) و جهانگردان اروپایی در عصر صفوی همگی زبان مردم شهرهای آذربایگان را پهلوی و آذری ( گویشی از پهلوی ) گزارش کرده اند.
درواقع واژه ی [آذری] واژه ی تازه ای نیست، از همان زمانی که نام آذربایگان ساخته شده آذری هم به مردم آن دیار گفته شده؛ ازجمله یاقوت حموی جهانگرد سده هفتم، زبان مردم آذربایگان را آذری ( الآذریه ) می نامد.
گزارش تاریخنویسان درباره ی زبان ترکی در آذربایگان در جایگاه زبان همگانیِ مردم و نیز پیشینه ی شعر و ادب ترکی در این سامان، از سیصد سال فراتر نمی رود؛ تا زمان صفوی هرچه هست از نوشته های تاریخنگاران گرفته تا سروده های سخنوران خرد و کلان نمایانگر زیست زبان آذری در آذربایگان است.

پاسخ به بهنام رضایی :
1 - نخست تکلیف خودتان با زبانتان را مشخص نمایید سپس به عملیات پانترکیسم خود ادامه دهید .
2 - قاشماخ از کی شده کوشماک ؟ مگر شما استانبولی هستید که با لهجه آنها تلفظ می نمایید ؟
...
[مشاهده متن کامل]

3 - به شخصی همانند شما گفتند با کوشش جمله بساز گفت :شلوارم کوشش ؟ گفتند اون کوشش نه کار و کوشش گفت : شلوار کارم کوشش ؟
4 - جهان پر است از واژه های فارسی حالا شما خودتان را جر وا جر کنید .
5 - میهن فروشانی همانند شما که خود را نوکر کشور 100 ساله ترکیه که جز ویترینی زیبا نما و زشت درون نیست می دانند باید به کوچیدن خود ادامه داده به همان کشور هجرت نمایند .

پاسخ به جنا سعید سرور:
1 - کوروش نامه که گزنفون یونانی پیش از زاده شدن مسیح نوشته کار حکومت پهلوی بوده ؟
2 - نوشته های زنده یاد کسروی که اهل شهر تبریز بود چی؟
3 - هیچ کدام از گفته های شما درست نیست و برعکس این کار کشور ترکیه است که به کردها اجازه سخن گفتن به زبان خودشان نمی نماید حتی هولیا افشار را به دلیل سخن گفتن درباره زبان کردی به دادگاه کشیدند و احمد کایا را کشتند .
...
[مشاهده متن کامل]

4 - در زمان پهلوی کدام کتاب ترکی بود که بخواهند نابودش کنند شما انگار اتاتورک را با پهلوی اشتباه گرفته اید.
5 - همه حکومتهای ترک که در منطقه شکل گرفته اند در برابر زبان فارسی سر فرود آورده اند و زبان فارسی را زبان درباری قرار داده اند و نامهای فارسی برای فرزندانشان برگزیده اند چه در حکومت عثمانی چه در گورکانیان هندوستان .
6 - چرا پروین اعتصامی و ایرج میرزا و حتی شهریار شعرهایشان فارسی بود ؟
7 - در مورد آشپزی نیست بهتر است نوشته های دکتر جهان پیاده اوغلو را بخوانید و ببینید درباره خوراکهای ترکی چه گفته است .
8 - همه نامهای خوراکهای ترکیه فارسی و عربی و یا یونانی می باشد .
9 - من این مطالب را می نویسم با اینکه می دانم نرود میخ آهنی در سنگ .

درود
به کاربر سروَر
نمی دونم آن نگاره ای که برای نمایه ی کاربری خودت گذاشته ای از خودته یا نه ولی اون رو که می بینم یک چهره ی تبارمند ایرانی مانند اصفهانی، شیرازی، کرد و. . به یادم می افته.
یه زمانی دوستان کرد بسیاری داشتم، برام مهم نیست که باور کنی یا نه که خیلیهاشون چهره ای تو مایه های همین نگاره ای که گذاشته ای داشتند.
...
[مشاهده متن کامل]

این یعنی یه چهره ی ایرانی، با اون چشم و ابرو با اون لب و بینی اون ریخت جمجمه، هرجای جهان هم که بروی اگه ببینیش می شناسیش.
اینک یه سری هم بزن به قرقیزستان، قزاقستان، ترکمنستان، اویغورستان چین و. . . کشورهایی با نژاد ترک.
آیا همانندی میان خودت و اونها می بینی؟ اگه بود بگو منم از همون نژادم وگرنه تو و همشهریهاتون هم آذریانی هستید از تبار دیگر ایرانیان، از پهلوی زبانان، از تبار پهلوانان و نامداران شاهنامه، از تبار کوروشی که فردوسی کیخسرو اش نامید.
بیامد سوی آذرآبادگان/خود و نامداران و آزادگان
فردوسی
خوش باشی.

پاسخ به جناب سعید سرور:
1 - تعصب ویژه افراد خشک مغزی همانند شما که پانترک هستید و راستی را باور ندارید می باشد اگر نوشته های مرا بخوانید می بینید روی واژه های ترکی و عربی نیز پافشاری کرده ام چون همواره طرفدار راستی و حقیقت بوده ام.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - کشور ترکیه 100 سال است که تشکیل شده است و پیشتر عثمانی بوده که زبانشان مخلوطی از فارسی و عربی بوده است و همین کشور عثمانی سالها با ما جنگیده اند و هزاران نفر از مردم آذربایجان را قتل عام نموده اند .
3 - ترکها چون دانش زیادی نداشتند مثل انسانهای نخستین با صدا واژه ساخته اند .
4 - نزدیکی واژه های دلیل بر مالکیتشان ندارد آنوقت ما باید بگوییم چون واژه روسی سماور آخرش آور دارد فارسی است یا واژه آمریکایی جگوار چون شبیه امیدوار و هموار و غیره است فارسی است .
5 - استفاده از مغز را به شما توصیه می نمایم
6 - در جایی نوشته اید نام خوراکها ترکی است که همانند جوکر تایم در برنامه احسان علیخانی است حرفتان چرا که نه تنها نام خوراکها همگی فارسی بلکه همه لوازم آشپزی نیست فارسی می باشد .
7 - پاینده ایران و ایرانی و نابود باد کسانیکه چشم دیدن فرهنگ و تاریخ و هنر این سرزمین را ندارند.

درود
واژه "بخش" که به ریخت پخش نیز کاربرد دارد از واژه های پارسی میانه یا زبان پهلوی ست و به همین ریخت و چَم ( معنا ) در این زبان کاربرد داشته.
بهر سو که رستم برافکند رخش/سران سواران همی کرد پخش.
...
[مشاهده متن کامل]

فردوسی.
این واژه در پهلوی، بن کنونی بنواژه ی " بَختن" بوده به چم بخشیدن و واژه ی [بخت] به چم سرنوشت و بخششِ آسمانی نیز از این بُنواژه به دست آید.
بخش بُنِ کنونی از بنواژه ی بختن است.
[بخش از بختن] همانند [فروش از فروختن]
بسیار منطقی ست که واژه ی بَخش از زبان پهلوی که زبان نیاکانِ مردم آذربایگان بوده به زبان ترکی راه یافته و کم کم به ریخت باغیش درآمده.
روال پرکاربرد در ترکی اینگونه است که هنوز صداهای کوتاهِ واژگان به صداهای کشیده دگردیس می گردد ( از نخستین مراحل فرگشت و بالندگی زبان ) و چون به شیوه فراگیرانه ای در واژگان ترکی، دو واج بیصدا پشت سر هم نمی آیند ( به همان دلیل نابالندگی زبان ) ، به ناچار میانِ دو واج [خ] و [ش] یا غ و ش صدای ی به کار می رود بدینگونه واژه ی بخش به باخیش یا باغیش دگرگون می شود.
بن کنونی [بخش] با گرفتن یک پسوند نام ِ بنواژساز ( نام مصدرساز ) که /ش/ است به واژه بخشش دگردیس می شود.
در پارسی آمیغ واژه های فراوانی با بخش ساخته شده مانند خدابخش، جهانبخش، زربخش، تاجبخش، سودبخش، جانبخش و. . . که در این میان آمیغ واژه ی [یزدان بخش] را داریم که نام فرزین ( وزیر ) هرمز پور انوشیروان بوده؛
این نامِ کهن، چیم و گواه دیگری ست بر پارسی بودن واژه ی بخش.

پاسخ به جناب سعید سردار :
1 - واژه بخشش از بخش و بخشیدن گرفته شده است
اینهم اثبات به زبان خودتان :
T�rk�e fiil Fars�a baχş "ihsan, hediye" s�zc�ğ�nden t�retilmiştir.
2 - در واژه هایی که آورده اید باغ و شاخ فارسی هستند و نیز گویش درست باران یاغمور می باشد نه یاغیش
...
[مشاهده متن کامل]

3 - نوشته های شما همانند کودکی دبستانی است که با دانش محدود خود ادعای کمال دارد یا همانند ماهی درون تنگ که جهان را همان محدوده ای کوچک اطراف خود تصور می نماید .
4 - ریشه بیشتر زبانهای اروپایی فارسی می باشد و زبان ترکی نخست تحت تاثیر زبان ایرانی سغدی و سپس زبان فارسی قرار گرفته و بیشتر واژه هایش فارسی است .
5 - ترکها گروهی مهاجر و بی دین بودند که توسط ایرانیان به اسلام گرویدند .
6 - مردم آذربایجان ایران ترک نبوده و نیستند تنها زبانشان به مرور به ترکی تغییر یافته است همانند مردم مصر و سوریه و تونس و مراکش که بعد ها عرب شده اند و عرب نیستند.
7 - زبان عربی بیش از 3000 واژه فارسی دارد .

پاسخ به سعید سرور:
1 - نادانی چیزی نیست که به آن افتخار می کنید چرا که از نوشته هایتان بطور کامل مشخص می شود .
2 - شما خود در گوگل آنتی ترک را جستجو نمایید تا به ارزش خود پی ببرید که در تمام کشورهای جهان ترکها را چگون می شناسند .
...
[مشاهده متن کامل]

3 - زمانیکه بخشش را به باقیش تبدیل می نمایید مژدگانی را به مشتلق راحت الحلقوم را به لاتیقوم یا لکوم و بزرگ را به بویوک و گرگ را به کورت و هزاران واژه دیگر را با دستکاری نابخردانه تغییر آوا می دهید حرف حسابتان چیست؟
4 - یک گروه مهاجر بی دانش که از منطقه بی آب و علف مغولستان کوچیده اند حال ادعای مالکیت دارند .
5 - همواره دانش و هنر و فرهنگ ایرانی و پارسی و بزرگ مرد ایران زمین کوروش خار چشمی برای افرادی همچون شما و باعث خواری و زبونی پانترکها و ضد ایرانیها بوده و خواهد بود .

آقای رضای عزیز شما تو گوگل بزنید میبینید که بخشش فارسی یا پارسی است اما اصلا خبر ندارید این کلمه ترکی است بخشش از باغش میاد یاغش هم یعنی باران باغ داغ ساغ
دری ساخت ترکاست یه عمره با جعلیات زندگی کردید متاسفانه امیدوارم بیشتر تحقیق کنید تا به عمق فاجعه که همون زندگی با جعلیات هست بهش پی ببرین
...
[مشاهده متن کامل]

کوشش هم ترکی هست
در هم ترکی هست
فردا
نون کلی کلمات ترکی رو به اسم زبان جعلی فارسی زده شده

در فارسی هم دوندگی کردن به معنای کوشش هست. کوشش از کوشماک ترکی هست. کوشا کوشا گد. یعنی عجله کن تلاش کن. این کلمات کوشش و کوشا از ترکی وارد زبان دری شده اند فکر نمیکنم کلمات اینقدر بدیهی جای بحث داشته باشه.
...
[مشاهده متن کامل]
اساسا زبان دری رو ترکا از هند به ایران اوردن یعنی محمود غزنوی و قبل اون غیر از اقوام ایرانی یه گروه کوچکی هم پهلوی یعنی پشتونی صحبت میکردند زبان دری متعلق به هیچ قوم و گروه خاصی نیست. یعنی اگه از هند جدا نمیشد الان هندی ها هم میگفتن زبان مادری ماست.

پاسخ به بهنام رضایی:
1 - زبان ترکی اینقدر ناقص است همه واژه هایش وام گرفته از فارسی یا عربی یا سغدی است .
2 - کوشیدن و کوشش و کوشا چه ربطی به دویدن دارد؟؟
3 - چند نمونه از تغییرات عجیب زبان ترکی برای واژه های فارسی یا عربی:
...
[مشاهده متن کامل]

مقید =میاعات /یاد است =لادس/ سه پایه =سهپا/باد آورده =بداوا/بی وقت =بواخ /مشغول الذمه =شولوزومه/راحت الحلقوم =لاتیگوم یا لوکوم /چادر شب =چرشاب /بارگیر =بلگیر ( برای اسب ) /
بهتر و بدتر ( هر دو به شکل بتر ) /تراشه ( تالاش ) /جامه شور ( چاماشیر ) و. . . .

کوشش از مصدر کوشماک ترکی به معنای دویدن هست. و در ترکی به صورت امری هم استفاده می شود. کوش یا قوش. یعنی بدو عجله کن. و در معنی عجله کردن و دوندگی در کار یا امری می باشد. همچنین به صورت کوشش یا قوشش یعنی
...
[مشاهده متن کامل]
تلاش استفاده می شود. تمام فعل های که با فعل کمکی کردن مصدر می شوند به صورت اسم از زبان دیگری وارد شده اند

واژه کوشش
معادل ابجد 626
تعداد حروف 4
تلفظ [kušeš]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر )
مختصات ( ش ) ( حامص . )
آواشناسی kuSeS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
واژه خیلی پارسی کوشش از ریشه ی اواژه ی پارسی کوشیدن هست
...
[مشاهده متن کامل]

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه کوشیدن
معادل ابجد 390
تعداد حروف 6
تلفظ [kušidan]
ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: kōxšītan]
مختصات ( دَ ) ( مص ل . )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار

diligence. . ارادت دکتر حسن هناره
به کوشش توان دجله را پیش بست
نشاید زبان بداندیش بست
بوستان سعدی
ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
به هر چیز خواهی کماهی رسید
ملک الشعرای بهار
سعی در کاوش یا تلاش با کاوش میشود کوشش
تمام کوشش خود را به کار می بردم تا . . . . . .
کوشش کوشل
کوشش: در این زبان ، کوخششن kōxšišn بوده است .
( ( به کوشش ازو کرد پوشش به رای
به گستردنی بد هم او رهنمای ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 254. )

تلاش، جد، جهد، فعالیت ، هم، اهتمام
اشتراک گذاری ویدیو آموزشی

سعی و تلاش
فعالیت
تقلا
تلاش
جد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)