کوشش

/kuSeS/

مترادف کوشش: اهتمام، تقلا، تلاش، جدیت، جهد، سعی، فعالیت، مجاهدت، مداومت، مساعی

متضاد کوشش: تنبلی

معنی انگلیسی:
attempt, bid, drive, effort, endeavor, essay, exertion, push, shot, strain, stroke, study, trial, try

فرهنگ اسم ها

اسم: کوشش (پسر) (فارسی) (تلفظ: kušeš) (فارسی: کوشش) (انگلیسی: kushesh)
معنی: سعی، تلاش، تقلا، ( اسم مصدر از کوشیدن )، کار و فعالیت اعم از جسمی یا ذهنی، ( در تصوف ) سعی در انجام ریاضت و سلوک، ( در قدیم ) جنگ و مبارزه
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

کوشش. [ ش ِ ] ( اِمص ) عمل کوشیدن. فعل کوشیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کوشیدن. ( ناظم الاطباء ). || سعی و جهد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). جد. کَدّ. سعی. تساعی. مجاهدت. اجتهاد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
به کوشش نروید گل از شاخ بید
نه زنگی به گرمابه گردد سفید.
فردوسی.
چوبا مرگ کوشش نداردت سود
کنون رزم رستم بباید شنود.
فردوسی.
چو یزدان کسی را کند نیکبخت
ابی کوشش او را رساند به تخت.
فردوسی.
به کوشش به نگردد هیچ بدتر.
( ویس و رامین ).
پس از چه رسد سرفرازی مرا
چو کوشش ترا گوی بازی مرا.
اسدی.
و آن جان ترا همی کشد زی چه
با کوشش مور و گربزی راسو.
ناصرخسرو.
بجهد وکوشش با خویشتن بپای و بایست
اگر به کوشش با گردش فلک نه بسی.
ناصرخسرو.
گر ز بهر خور و خواب است ترا کوشش
پس به دست گلوی خویش گرفتاری.
ناصرخسرو.
چه کوشش پاسبان دولت است و تا رنج نکشند آسانی نیابند. ( فارسنامه ابن البلخی ).
کوشش از تن طلب ، کشش از جان
جوشش از عشق دان ، چشش ز ایمان.
سنائی ( حدیقةالحقیقة ).
و کوشش اهل علم در ادراک سه مراد ستوده است ساختن توشه آخرت... ( کلیله و دمنه ).
مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد.
حافظ.
- کوشش بی فایده ؛ سعی و جهد بی حاصل کوشش بیهوده :
کس نتواندگرفت دامن دولت به زور
کوشش بی فایده ست وسمه بر ابروی کور.
سعدی.
و رجوع به ترکیب بعد شود
- کوشش بیهوده ؛ سعی و تلاش بی فایده و بی حاصل. ( ناظم الاطباء ) :
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی.
مولوی ( مثنوی ).
- کوشش و کشش ؛ سعی و جذبه ( از طرفین ). ( فرهنگ فارسی معین ).
|| عزم. توجه. ( ناظم الاطباء ). توجه. عزیمت. ( فرهنگ فارسی معین ). || اشتغال داشتن و مشغول گشتن. ( ناظم الاطباء ). || تفتیش کردن و جستجو نمودن. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ). || جستجو و تجسس. || به دست آوردن. ( ناظم الاطباء ). || محنت کشیدن و رنج بردن. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ). || قسر. مقابل طبیعت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کار صورت کاری است به جهد و کوشش و ماده ها به طبع از یکدیگر گشادن. ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً ).هرگز کاری که به کوشش بود با کاری که به طبع باشد برابر نبود. ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً ). || تلاش. تقلا. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). اشتغال و کردار و کار و عمل و تلاش. ( ناظم الاطباء ). عمل. کردار. ( فرهنگ فارسی معین ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - سعی جهد: اما با قضای آسمانی کوشش انسانس مفید نیست . ۲ - جنگ و جدال : پراکنده شد ترک سیصد هزار بجایی نبد کوشش و کارزار . یا کوشش و کشش . سعی و جذبه ( از طرفین ) قیاس کنید : کوشش از تن طلب کشش از جان جوشش از عشق دان چشش ز ایمان . ( حدیقه ) یا کوشش و کشش . سعی و قتال : تادر و دشت هست و جو باره نیست از کوشش و کشش چاره ( کمال اسماعیل ) ۲ - توجه عزیمت . ۳ - عمل کردار .

فرهنگ معین

(ش ) (حامص . ) کوشیدن ، سعی .

فرهنگ عمید

تلاش، جد و جهد.

واژه نامه بختیاریکا

پا دونی؛ پا دوی؛ تَل ( تُل ) ؛ تلواسه؛ لُ پُ؛ کَش و کُش؛ هُل و تَپُو؛ هُل و تَل

دانشنامه عمومی

کوشش (فیلم ۱۹۷۲). کوشش ( به هندی: Koshish ) فیلمی محصول سال ۱۹۷۷ و به کارگردانی گلزار است. در این فیلم بازیگرانی همچون سانجیو کومار، جایا باچان، آسرانی، دیلیپ کومار ایفای نقش کرده اند.
عکس کوشش (فیلم ۱۹۷۲)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

فعالیت

مترادف ها

labor (اسم)
کار، رنج، کوشش، سعی، زحمت، کارگر، حزب کارگر، درد زایمان

scramble (اسم)
تقلا، کوشش، تلاش

tug (اسم)
تقلا، کوشش، کشش، زحمت، یدک کش

effort (اسم)
تقلا، کوشش، تلاش، سعی

assay (اسم)
عیار، ازمایش، کوشش، امتحان، عیارگری

stretch (اسم)
دوره، بسط، کوشش، قطعه، اتساع، مدت، ارتجاع، خط ممتد

attempt (اسم)
قصد، کوشش

trial (اسم)
رنج، ازمایش، کوشش، امتحان، محنت، مرافعه، محاکمه

try (اسم)
ازمایش، کوشش، امتحان، ازمون

endeavor (اسم)
کوشش، تلاش، سعی، جد و جهد، مجاهدت، سعی بلیغ

strain (اسم)
خوی، تقلا، کوشش، کشش، اصل، خیل، نژاد، اسیب، زور، درد سخت، کشیدگی عضله، صفت موروثی، خصوصیت نژادی، در رفتگی یا ضرب عضو یا استخوان

bustle (اسم)
جنبش، تقلا، کوشش، شلوغی، تکاپو، تلاش، های و هوی

fist (اسم)
کار، کوشش، مشت

muss (اسم)
تقلا، کوشش، تلاش، درهم و برهمی، بهم خوردگی

فارسی به عربی

اجهاد , امتداد , تجربة , جهد , شدة , صراع , عمل , فوضی , قبضة , محاکمة , محاولة , مسعی , نشاط

پیشنهاد کاربران

درود
در پاسخ به کاربر رضایی
من در آن پایین نوشتم که واژه ی بخش ریشه در بنواژه ی [بختن] در زبان پهلوی دارد.
همانا بخش، بن کنونیِ بختن است مانند فروش که بن کنونی فروختن است.
از بنواژه ی بختن، واژه ی بخت را داریم برابر با شانس و اقبال که همان بخشش و دهش خداوندی ست.
...
[مشاهده متن کامل]

دو اندریافت [۱ - بخشیدن و ۲ - وصل کردن یا گره زدن] هیچ پیوستگی با یکدیگر ندارند در همان نمونه ای که خودت آوردی: [تلفن را به تو وصل کردم] آیا با گزاره ی [تلفن را به تو بخشیدم] پیوندی می بینی؟!
ناهمسانی معنایی میان این دو اندریافت را اینگونه می توان بازنمود و روشنگری کرد:
بخشیدن، کنده شدن چیزی ست از دارنده ی نخست و دادن آن ( هدیه، دهش ) به دیگری.
از سوی دیگر، وصل کردن یا گره زدن، همان بستن یا پیوند زدن یا پل زدن میان دو چیز است بی اینکه از ریشه ی نخست آن جدا شود.
شاید نیاز به این یادآوری باشد که بازنمود بالا درباره ی چم و معنای بخش و بخشش در جهان انسانها و مردم است نه چمی که واژه ی بخشش در فرایند جهان آفرینی آفریدگار و گیتی پروری پروردگار دارد.
پس بخش و بخشش پیوندی با باغ ترکی ندارد ولی اگر در ترکی واژه ای به ریخت باخیش یا باغیش ساخته شده که همچم با بخش است بی گمان باید گفت که این باخیش پیوندی با باغ ترکی[= وصل کردن، گره زدن، بستن] ندارد بلکه همان بخش پارسی و پهلوی ست که ریخت ترکی به خود گرفته.
اینکه گفتی هزاران واژه ی همانند میان پارسی و ترکی هست درست است؛ به دهها علت ثابت شده که ترکزبانان آذربایگان همانا آذریان ایرانی ( پهلوی زبان ) اَند که در چند سده ی گذشته
کم کم دچار دگرشِ زبانی به ترکی شده اند و این همسانی فراوانِ واژگانی میان ترکی آذربایگان و پارسی دلیلی ندارد جز همین، یعنی واژه هایی بوده که از زبان نیاکان پهلوی زبانتان به ترکی راه یافته است.

ریشه باغیش باغ هست که به معنی گره، پیوند دادن و یکی کردن چیزی هست، تلفونو سنه باغلادیم یعنی تلفنو به تو وصل کردم. باقیش و بخشش هم از اینجا میاد یعنی چیزی رو به کسی دادن و وصل کردن. چجوری این کلمات در زبان
...
[مشاهده متن کامل]
فارسی ساخته شده که توی ترکی ریشه داره و این همه کلمه هماهنگ در دوتا زبان و به یک معنا هم هست اگه چند تا کلمه بود میگفتیم تصادفی بین دو زبان وجود داره ولی وقتی هزاران کلمه وجود دارد که در ترکی ریشه دقیق دارد. یا نمیخاین بگین که کلمه از فارسی اومده توی ترکی اونم بشکل صفت یا اسم ولی میری نگاه میکنی ریشع داره توی ترکی و با اون ریشه کلی کلمه وجود داره.

پاسخ به جناب سعید سرور :
1 - باغ واژه ای فارسی است و ارتباطی با زبان ترکی ندارد .
2 - داغ فارسی ربطی به داغ ترکی و به معنای کوه ندارد .
3 - هیچ موقع در زبان فارسی بجای روغن از واژه یاغ استفاده نمی شود برعکس در ترکی استانبولی �روانی� ( تلفظ ترکی روغنی ) برای نامیدن نوعی شیرینی بکار می رود .
...
[مشاهده متن کامل]

4 - پدر رضاخان پهلوی زاده بادکوبه ( باکو ) بود و همسر محمدرضا زاده تبریز بود پس چرا باید بر علیه ترکها باشد .
5 - من تا بحال به هیچ امامزاده ای نرفته ام ولی به زیارت مزار کوروش - حافظ - سعدی و مولانا رفته ام .
6 - در مورد تفاوت نژادی مردم آذربایجان و ترکهای مهاجر توصیه می کنم کتاب زنده یاد کسروی و یار شاطر را مطالعه نمایید .

درود
به کاربر سرور
گمان کرده ای که همسانی چهره ای که میان ایرانیان به نمونه میان یک آذری و کرد و شیرازی و خرم آبادی و دامغانی هست همینجوری اتفاقی و گذری پدیدار شده؟!
اینکه از روی چهره می توان به تبار و نیز گاهی کشور برخی از مردمان جهان پی برد یک گزاره ی آزمودنی و شناختی است مانند شناخت یک هندی یا اسلاو، مردم آمریکای لاتین یا مالایی ( اندونزی و مالزی ) و. . . از روی چهره، این یک کار تجربی و آزمودنی است و درست هم است این به خاطر هم نژاد بودن مردم یک تبار یا کشور است.
...
[مشاهده متن کامل]

این گزاره در ایران هم درست است به این چم که کمابیش همه ی ایرانیان از هر قوم و تیره ای که باشند از یک تبار و دودمان اند که مایه ی این است که آمیختگیِ چهره ای ویژه ای به ایرانیان دهد و آنها را در هر جای جهان هم که باشند شناخت پذیر نماید.
از دیدگاه دانشیک نیز این گزاره درست است به این چم که همه ی ایرانیان از پارس و آذری و کرد و لر و بلوچ و گیلک و. . . همانندیِ ژنتیکی بسیار نزدیکی با یکدگر دارند و پژوهشهای ژنتیکی بارها این جستار را اثبات و استوار نموده.
از سوی دیگر ناهمسانیِ ژنتیکی مردم ترکزبانِ آذربایگان با ترکزبانان آناتولی و ترکتباران آسیایی اثبات شده است و ناهمسانی چهره ای میان آنها به همین چیم است؛ در این زمینه پژوهش های فراگیرانه ی دکتر اشرفیان بناب نگریستنی ست.
از نگاه تاریخ فرهنگی نیز که به این جستار بنگریم می بینیم که مردم آذری در آذربایگان و دیگر مردمان ایرانی همگی برآمده از یک ریشه ی زبانی اند: زبانهای ایرانی و این نیز خود جداشده از زبان نیاهندواروپایی است،
نوشته های تاریخنگاران از ابن مقفع ( سده دوم هجری ) تا اولیا چلبی ( سده ی یازدهم ) و جهانگردان اروپایی در عصر صفوی همگی زبان مردم شهرهای آذربایگان را پهلوی و آذری ( گویشی از پهلوی ) گزارش کرده اند.
درواقع واژه ی [آذری] واژه ی تازه ای نیست، از همان زمانی که نام آذربایگان ساخته شده آذری هم به مردم آن دیار گفته شده؛ ازجمله یاقوت حموی جهانگرد سده هفتم، زبان مردم آذربایگان را آذری ( الآذریه ) می نامد.
گزارش تاریخنویسان درباره ی زبان ترکی در آذربایگان در جایگاه زبان همگانیِ مردم و نیز پیشینه ی شعر و ادب ترکی در این سامان، از سیصد سال فراتر نمی رود؛ تا زمان صفوی هرچه هست از نوشته های تاریخنگاران گرفته تا سروده های سخنوران خرد و کلان نمایانگر زیست زبان آذری در آذربایگان است.

پاسخ به بهنام رضایی :
1 - نخست تکلیف خودتان با زبانتان را مشخص نمایید سپس به عملیات پانترکیسم خود ادامه دهید .
2 - قاشماخ از کی شده کوشماک ؟ مگر شما استانبولی هستید که با لهجه آنها تلفظ می نمایید ؟
...
[مشاهده متن کامل]

3 - به شخصی همانند شما گفتند با کوشش جمله بساز گفت :شلوارم کوشش ؟ گفتند اون کوشش نه کار و کوشش گفت : شلوار کارم کوشش ؟
4 - جهان پر است از واژه های فارسی حالا شما خودتان را جر وا جر کنید .
5 - میهن فروشانی همانند شما که خود را نوکر کشور 100 ساله ترکیه که جز ویترینی زیبا نما و زشت درون نیست می دانند باید به کوچیدن خود ادامه داده به همان کشور هجرت نمایند .

پاسخ به جنا سعید سرور:
1 - کوروش نامه که گزنفون یونانی پیش از زاده شدن مسیح نوشته کار حکومت پهلوی بوده ؟
2 - نوشته های زنده یاد کسروی که اهل شهر تبریز بود چی؟
3 - هیچ کدام از گفته های شما درست نیست و برعکس این کار کشور ترکیه است که به کردها اجازه سخن گفتن به زبان خودشان نمی نماید حتی هولیا افشار را به دلیل سخن گفتن درباره زبان کردی به دادگاه کشیدند و احمد کایا را کشتند .
...
[مشاهده متن کامل]

4 - در زمان پهلوی کدام کتاب ترکی بود که بخواهند نابودش کنند شما انگار اتاتورک را با پهلوی اشتباه گرفته اید.
5 - همه حکومتهای ترک که در منطقه شکل گرفته اند در برابر زبان فارسی سر فرود آورده اند و زبان فارسی را زبان درباری قرار داده اند و نامهای فارسی برای فرزندانشان برگزیده اند چه در حکومت عثمانی چه در گورکانیان هندوستان .
6 - چرا پروین اعتصامی و ایرج میرزا و حتی شهریار شعرهایشان فارسی بود ؟
7 - در مورد آشپزی نیست بهتر است نوشته های دکتر جهان پیاده اوغلو را بخوانید و ببینید درباره خوراکهای ترکی چه گفته است .
8 - همه نامهای خوراکهای ترکیه فارسی و عربی و یا یونانی می باشد .
9 - من این مطالب را می نویسم با اینکه می دانم نرود میخ آهنی در سنگ .

آقای کشاورز عزیز
با احترام
اینکه بخوایم با قیافه نژاد آدمی رو مشخص کنیم یه چیز مسخره و بی منطقی است ایران یا کشور های مختلف قبل ازینکه اسمی براشون بزارن انسان هایی از هر جای این کره زمین به مناطق مختف مهاجرت کردن بدون استثنا همه مردم مهاجرن یکی نمیتونه پیدا بشه بگه مثل گیاه از خاک زدم بیرون یا مثلا ایران متعلق به یه نژادی بوده
...
[مشاهده متن کامل]

یا بگه
متعلق به من بوده
همه خاک ها یا با تجاوز یا به صورت تفاهمی شکل گرفته یکی نمیتونه بیاد بگه من چون اول پیدا کردم پس این خاک مال منه
و مسئله دیگه اینه که ایران رو چندین قوم و قبیله تشکیل داده یعنی اینکه قوم و قبیله نبودن ایرانی هم مطمعنا نمیبود
پس نتیجه میگیریم قوم و قبیله ایران را ساختن
نه ایران قوم و قبیله را
پس قیافه و ظاهر و . . .
به ایران ربط نداره به نوع انتخاب خودمون ربط داره
اینکه بخوایم بخاطر نفرت از ترک ها ترک های ایران رو فارسیزه کنیم مثل پهلوی این نشانه حقارت و ضعف و ترس شماست برادر
آذری ساخت ذهن پهلویس
که متاسفانه آدمای نادان همون کلمه رو برای ترکای ایران بکار میبرن و باعث بیشتر شدن فاصله مردم ترک با بقیه میشن
بس است حقارت
پهلوی نتونست ترکی رو نابود کنه با کتاب سوزی ترکی
بگین یاشاسن آزربایجان❤🖐

درود
به کاربر سروَر
نمی دونم آن نگاره ای که برای نمایه ی کاربری خودت گذاشته ای از خودته یا نه ولی اون رو که می بینم یک چهره ی تبارمند ایرانی مانند اصفهانی، شیرازی، کرد و. . به یادم می افته.
یه زمانی دوستان کرد بسیاری داشتم، برام مهم نیست که باور کنی یا نه که خیلیهاشون چهره ای تو مایه های همین نگاره ای که گذاشته ای داشتند.
...
[مشاهده متن کامل]

این یعنی یه چهره ی ایرانی، با اون چشم و ابرو با اون لب و بینی اون ریخت جمجمه، هرجای جهان هم که بروی اگه ببینیش می شناسیش.
اینک یه سری هم بزن به قرقیزستان، قزاقستان، ترکمنستان، اویغورستان چین و. . . کشورهایی با نژاد ترک.
آیا همانندی میان خودت و اونها می بینی؟ اگه بود بگو منم از همون نژادم وگرنه تو و همشهریهاتون هم آذریانی هستید از تبار دیگر ایرانیان، از پهلوی زبانان، از تبار پهلوانان و نامداران شاهنامه، از تبار کوروشی که فردوسی کیخسرو اش نامید.
بیامد سوی آذرآبادگان/خود و نامداران و آزادگان
فردوسی
خوش باشی.

پاسخ به جناب سعید سرور:
1 - تعصب ویژه افراد خشک مغزی همانند شما که پانترک هستید و راستی را باور ندارید می باشد اگر نوشته های مرا بخوانید می بینید روی واژه های ترکی و عربی نیز پافشاری کرده ام چون همواره طرفدار راستی و حقیقت بوده ام.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - کشور ترکیه 100 سال است که تشکیل شده است و پیشتر عثمانی بوده که زبانشان مخلوطی از فارسی و عربی بوده است و همین کشور عثمانی سالها با ما جنگیده اند و هزاران نفر از مردم آذربایجان را قتل عام نموده اند .
3 - ترکها چون دانش زیادی نداشتند مثل انسانهای نخستین با صدا واژه ساخته اند .
4 - نزدیکی واژه های دلیل بر مالکیتشان ندارد آنوقت ما باید بگوییم چون واژه روسی سماور آخرش آور دارد فارسی است یا واژه آمریکایی جگوار چون شبیه امیدوار و هموار و غیره است فارسی است .
5 - استفاده از مغز را به شما توصیه می نمایم
6 - در جایی نوشته اید نام خوراکها ترکی است که همانند جوکر تایم در برنامه احسان علیخانی است حرفتان چرا که نه تنها نام خوراکها همگی فارسی بلکه همه لوازم آشپزی نیست فارسی می باشد .
7 - پاینده ایران و ایرانی و نابود باد کسانیکه چشم دیدن فرهنگ و تاریخ و هنر این سرزمین را ندارند.

درود
واژه "بخش" که به ریخت پخش نیز کاربرد دارد از واژه های پارسی میانه یا زبان پهلوی ست و به همین ریخت و چَم ( معنا ) در این زبان کاربرد داشته.
بهر سو که رستم برافکند رخش/سران سواران همی کرد پخش.
...
[مشاهده متن کامل]

فردوسی.
این واژه در پهلوی، بن کنونی بنواژه ی " بَختن" بوده به چم بخشیدن و واژه ی [بخت] به چم سرنوشت و بخششِ آسمانی نیز از این بُنواژه به دست آید.
بخش بُنِ کنونی از بنواژه ی بختن است.
[بخش از بختن] همانند [فروش از فروختن]
بسیار منطقی ست که واژه ی بَخش از زبان پهلوی که زبان نیاکانِ مردم آذربایگان بوده به زبان ترکی راه یافته و کم کم به ریخت باغیش درآمده.
روال پرکاربرد در ترکی اینگونه است که هنوز صداهای کوتاهِ واژگان به صداهای کشیده دگردیس می گردد ( از نخستین مراحل فرگشت و بالندگی زبان ) و چون به شیوه فراگیرانه ای در واژگان ترکی، دو واج بیصدا پشت سر هم نمی آیند ( به همان دلیل نابالندگی زبان ) ، به ناچار میانِ دو واج [خ] و [ش] یا غ و ش صدای ی به کار می رود بدینگونه واژه ی بخش به باخیش یا باغیش دگرگون می شود.
بن کنونی [بخش] با گرفتن یک پسوند نام ِ بنواژساز ( نام مصدرساز ) که /ش/ است به واژه بخشش دگردیس می شود.
در پارسی آمیغ واژه های فراوانی با بخش ساخته شده مانند خدابخش، جهانبخش، زربخش، تاجبخش، سودبخش، جانبخش و. . . که در این میان آمیغ واژه ی [یزدان بخش] را داریم که نام فرزین ( وزیر ) هرمز پور انوشیروان بوده؛
این نامِ کهن، چیم و گواه دیگری ست بر پارسی بودن واژه ی بخش.

باخ باخش
باغ باغش
قاش قوش قُش کوش کُش
زبان ترکی نیازی به تعریف ندارد
آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است
ای کسانی که ایمان نمیاورید
کاری از دستم برنمیاید😀
آقای رضا عزیز
مشکل شما تعصب ببش از اندازس
علم داشتن یا نداشتن نیس
وقتی کلمه رو توضیح میدین باید از ریشه در نظر بگیرین
باغش کوتاهترین چیزی که هست داریم میبینیم
ازین کوتاهتر امکان نداره بتونین پیدا کنید
...
[مشاهده متن کامل]

بعدش شاخ شاخر
شاخر یعنی رعد و برق میزنه
یعنی تو آسمون وقتی رعد و برق میزنه شکسته مانندی میشه
شما نگاه کنی شاخه ها هم این شکلین
شاخ گوزن هم این شکلیه
نمیدونم تونستم توضیح بدم یا نه
اگر تعصب رو بزارید کنار متوجه عمق کلمه میشین
اما متاسفانه یه جوری ذهن شویی کردن مردم ایران رو که
هیچ جوره هیچ حرفی رو قبول نمیکنن
شما هم همینطور
به شما باشه رقص آزربایجانی رو هم میگین ما ساختیم
رقص هر اقوامی نشانه تاریخ و اصالتشه
زبان هم که از همه مهمتر
قضیه شما میدونین چیه یه زمانی اصلا آذری نمیدونستن چیه
یهو یادشون افتاده بیایم اینارم آذری خطاب کنیم اگر آذری خطاب کنیم ایرانی حساب میشن در حالی که مثلا با مرز ترکیه چند قدم فاصله داریم
شما و مردم ایران وارد سیاست و بازی و تاریخ جعلی سیاسیون دنیا شدین

پاسخ به جناب سعید سردار :
1 - واژه بخشش از بخش و بخشیدن گرفته شده است
اینهم اثبات به زبان خودتان :
T�rk�e fiil Fars�a baχş "ihsan, hediye" s�zc�ğ�nden t�retilmiştir.
2 - در واژه هایی که آورده اید باغ و شاخ فارسی هستند و نیز گویش درست باران یاغمور می باشد نه یاغیش
...
[مشاهده متن کامل]

3 - نوشته های شما همانند کودکی دبستانی است که با دانش محدود خود ادعای کمال دارد یا همانند ماهی درون تنگ که جهان را همان محدوده ای کوچک اطراف خود تصور می نماید .
4 - ریشه بیشتر زبانهای اروپایی فارسی می باشد و زبان ترکی نخست تحت تاثیر زبان ایرانی سغدی و سپس زبان فارسی قرار گرفته و بیشتر واژه هایش فارسی است .
5 - ترکها گروهی مهاجر و بی دین بودند که توسط ایرانیان به اسلام گرویدند .
6 - مردم آذربایجان ایران ترک نبوده و نیستند تنها زبانشان به مرور به ترکی تغییر یافته است همانند مردم مصر و سوریه و تونس و مراکش که بعد ها عرب شده اند و عرب نیستند.
7 - زبان عربی بیش از 3000 واژه فارسی دارد .

پاسخ به رضا خان عزیز و محترم
متاسفانه شماها و دوستانتون عاشق حاشیه سازی هستین این یکی از خصوصیات منحصر بفرد شماست
شما هر وقت ریشه بخشش رو اثبات کنی که فارسیه ( البته فارسی از نظر من اصلا وجود نداره ) من به تمام حرفات رای مثبت میدم
...
[مشاهده متن کامل]

چون میدونم توانایی ثابت کردن نداری
چون که من با دلیل خیلی واضح با بازی کلمات ترکی جوابت رو دادم
یاغ یاغش
داغ
ساغ
آغ آغش
باخ
شاخ شاخه
باغ باغچه باغش باغشلادم بخشیدم
دم هر جا دیدی ترکی هس
من ثابت کردم اما شما توانایی ثابت کردن کلمه بخشش رو ندارید
چون فارسی وجود ندارد این زبان گویشی از ترکی است❤

پاسخ به سعید سرور:
1 - نادانی چیزی نیست که به آن افتخار می کنید چرا که از نوشته هایتان بطور کامل مشخص می شود .
2 - شما خود در گوگل آنتی ترک را جستجو نمایید تا به ارزش خود پی ببرید که در تمام کشورهای جهان ترکها را چگون می شناسند .
...
[مشاهده متن کامل]

3 - زمانیکه بخشش را به باقیش تبدیل می نمایید مژدگانی را به مشتلق راحت الحلقوم را به لاتیقوم یا لکوم و بزرگ را به بویوک و گرگ را به کورت و هزاران واژه دیگر را با دستکاری نابخردانه تغییر آوا می دهید حرف حسابتان چیست؟
4 - یک گروه مهاجر بی دانش که از منطقه بی آب و علف مغولستان کوچیده اند حال ادعای مالکیت دارند .
5 - همواره دانش و هنر و فرهنگ ایرانی و پارسی و بزرگ مرد ایران زمین کوروش خار چشمی برای افرادی همچون شما و باعث خواری و زبونی پانترکها و ضد ایرانیها بوده و خواهد بود .

کلمه ای که به عنوان فارسی در ترکی نمیباشد
اینا تماما به خاطر فریب و ذهنشویی اتفاق افتاده که حتی خود ترکیه ای ها هم فکر میکنن کلمات فارسی استفاده میکنن❤
مثل کشکه
یعنی کاشکی
کاشکی هم ترکی است
آش داش باش کاش
یاش
ساش
آقای رضای عزیز شما تو گوگل بزنید میبینید که بخشش فارسی یا پارسی است اما اصلا خبر ندارید این کلمه ترکی است بخشش از باغش میاد یاغش هم یعنی باران باغ داغ ساغ
دری ساخت ترکاست یه عمره با جعلیات زندگی کردید متاسفانه امیدوارم بیشتر تحقیق کنید تا به عمق فاجعه که همون زندگی با جعلیات هست بهش پی ببرین
...
[مشاهده متن کامل]

کوشش هم ترکی هست
در هم ترکی هست
فردا
نون کلی کلمات ترکی رو به اسم زبان جعلی فارسی زده شده

در فارسی هم دوندگی کردن به معنای کوشش هست. کوشش از کوشماک ترکی هست. کوشا کوشا گد. یعنی عجله کن تلاش کن. این کلمات کوشش و کوشا از ترکی وارد زبان دری شده اند فکر نمیکنم کلمات اینقدر بدیهی جای بحث داشته باشه.
...
[مشاهده متن کامل]
اساسا زبان دری رو ترکا از هند به ایران اوردن یعنی محمود غزنوی و قبل اون غیر از اقوام ایرانی یه گروه کوچکی هم پهلوی یعنی پشتونی صحبت میکردند زبان دری متعلق به هیچ قوم و گروه خاصی نیست. یعنی اگه از هند جدا نمیشد الان هندی ها هم میگفتن زبان مادری ماست.

پاسخ به بهنام رضایی:
1 - زبان ترکی اینقدر ناقص است همه واژه هایش وام گرفته از فارسی یا عربی یا سغدی است .
2 - کوشیدن و کوشش و کوشا چه ربطی به دویدن دارد؟؟
3 - چند نمونه از تغییرات عجیب زبان ترکی برای واژه های فارسی یا عربی:
...
[مشاهده متن کامل]

مقید =میاعات /یاد است =لادس/ سه پایه =سهپا/باد آورده =بداوا/بی وقت =بواخ /مشغول الذمه =شولوزومه/راحت الحلقوم =لاتیگوم یا لوکوم /چادر شب =چرشاب /بارگیر =بلگیر ( برای اسب ) /
بهتر و بدتر ( هر دو به شکل بتر ) /تراشه ( تالاش ) /جامه شور ( چاماشیر ) و. . . .

کوشش از مصدر کوشماک ترکی به معنای دویدن هست. و در ترکی به صورت امری هم استفاده می شود. کوش یا قوش. یعنی بدو عجله کن. و در معنی عجله کردن و دوندگی در کار یا امری می باشد. همچنین به صورت کوشش یا قوشش یعنی
...
[مشاهده متن کامل]
تلاش استفاده می شود. تمام فعل های که با فعل کمکی کردن مصدر می شوند به صورت اسم از زبان دیگری وارد شده اند

واژه کوشش
معادل ابجد 626
تعداد حروف 4
تلفظ [kušeš]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر )
مختصات ( ش ) ( حامص . )
آواشناسی kuSeS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
واژه خیلی پارسی کوشش از ریشه ی اواژه ی پارسی کوشیدن هست
...
[مشاهده متن کامل]

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه کوشیدن
معادل ابجد 390
تعداد حروف 6
تلفظ [kušidan]
ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: kōxšītan]
مختصات ( دَ ) ( مص ل . )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار

diligence. . ارادت دکتر حسن هناره
به کوشش توان دجله را پیش بست
نشاید زبان بداندیش بست
بوستان سعدی
ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
به هر چیز خواهی کماهی رسید
ملک الشعرای بهار
سعی در کاوش یا تلاش با کاوش میشود کوشش
تمام کوشش خود را به کار می بردم تا . . . . . .
کوشش کوشل
کوشش: در این زبان ، کوخششن kōxšišn بوده است .
( ( به کوشش ازو کرد پوشش به رای
به گستردنی بد هم او رهنمای ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 254. )

تلاش، جد، جهد، فعالیت ، هم، اهتمام
اشتراک گذاری ویدیو آموزشی

سعی و تلاش
فعالیت
تقلا
تلاش
جد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)

بپرس