کواکبی

لغت نامه دهخدا

کواکبی. [ ک َ ک ِ ] ( اِخ ) از صوفیه و علما و فقهای قرن یازدهم هجری و نام او ملا ابراهیم است ، وی نخست در زادگاه خویش ، حلب به کسب دانش پرداخت و سپس برای تحصیل علم به استامبول رفت و در سال 1039 به قضای مکه منصوب و با کشتی روانه ٔحجاز شد ولی در حوالی جده از کشتی به دریا افتاد و غرق گردید و او را بدان جهت کواکبی گفتند که جد او محمدبن ابراهیم در بدایت حال به صنعت آهنگری امرار معاش می کرده و بیشتر نوعی از مسمار می ساخته که آن را در عرف مردم آن نواحی کواکبی می نامند و سلسله و اولاد او را نیز بنی الکواکبی نامند. این خاندان طایفه بزرگی است از اهل فضل و ریاست و دارای طریقتی مشهور به طریقت اردبیلیه که به جد عالی شان شیخ صفی الدین اسحاق اردبیلی ( جد صفویه ) منسوب است. ( از ریحانة الادب ).

کواکبی. [ ک َ ک ِ ] ( اِخ ) عبدالرحمن بن احمد الکواکبی ( 1265 - 1320 هَ.ق. ) ملقب به سیدالفراتی از علمای اجتماعی و از رجال اصلاح طلب اسلامی بود. در حلب تولد یافت و در همانجا به کسب دانش پرداخت روزنامه «شهبا» را تأسیس کرد ولی از طرف دولت توقیف گردید وسپس مناصب عدیده ای به او محول شد اما دشمنان اصلاحات به کینه توزی برخاستند و از او سعایت کردند تا زندانی شد و همه دارایی خود را از دست داد. آنگاه به مصر رفت و در کشورهای عربی و شرق آفریقا و بعضی از شهرهای هندوستان به سیاحت پرداخت و سرانجام در مصر اقامت گزید تا درگذشت. برخی از آثار او عبارتند از: «ام القری » و «طبایع الاستبداد». ( از اعلام زرکلی ج 2 ص 485 ).

کواکبی. [ ک َ ک ِ ] ( اِخ ) محمدبن ابراهیم. از مشایخ و عرفای مشهور قرن نهم شام است که در علوم منقول نیز رتبتی عالی داشته است. به سال 897 هَ.ق. در حلب درگذشت و در جوار مسجد مشهور به جامع کواکبی به خاک سپرده شد. ( از ریحانة الادب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس