کنگه

لغت نامه دهخدا

کنگه. [ ک َ گ ِ ] ( اِ ) نامی است که در گیلان و تنکابن به درخت «آلاش » دهند و در گرگان «منزول » و در آستارا «هس » و در اطراف رشت «خج » نامند. ( جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 277 ). و رجوع به آلاش و هس شود.

دانشنامه عمومی

پیشنهاد کاربران

کنگه ( به فتحه ک و کسره گ ) در استان بوشهر به خرماهای خشک شده که قابلیت خوردن توسط انسان را ندارند و غذای دام محسوب میشوند گفته میشود.
گنگه اشاره به مارمولک بزرگ وزشت دارد ودر بعضی جاها اشاره به نوعی سوسماردوزیست به نام بزمچه دارد. . . .
کنگه . ( مازنی ) ، کنده ، زیر ، بن . "دار کنگه" - کنده درخت .

بپرس