کنام؛ مکانِ امکانِ حیات و دارای امکانات. کمین و تمکین و نمک.
پهنه ی دارای پستی ها و بلندی ها و کوه و کویر و دشت و جنگل و دریا.
به روش تفسیر و ترجمه موازی؛
سرزمین دارای ثروت و منابع
آشیانه, لانه, بیشه, سرزمین, خطه
آرش جان، این شباهت ها ممکن است ریشه در زبان آذری داشته باشد که پیش از گسترش زبان ترکی رایج بوده است چرا که کنام قدمتی بیشتر از ترکان و توران در ایران و کیان دارد
آشیانهٔ وحوش
کنام
مترادف کنام: بیشه، چراگاه، کمینگاه، لانه
آشیانه ، بیشه ، منزلگاه ، آرامگاه
از فعل ترکی konmak ( برگرفته از فعل koğunmak ) به معنی ، قرار گرفتن ، مستقر شدن، ساکن شدن در جایی ، سکونت کردن، نشستن پرندگان بر شاخه و. . . ، جای گرفتن ، لانه کردن حیوانات ، نشستن حشرات مانند زنبور و. . . بر روی گل ها و گیاهان ، متمرکز شدن بر موضوع یا مساله ای و. . . ، منصوب شدن به مقامی و. . .
... [مشاهده متن کامل]
از آن مشتقات زیر به دست می آید:
konum : موقعیت ، مکان ، مقام ، منصب
konuk : مهمان ، مسافر
konak : عمارت ، خانه ،
koncha : بخش وسط گل که زنبور و. . . بر روی آن می نشیند یا همان غنچه
konuşlandırmak : مستقر کردن ،
kondurmak : نشاندن ، قرار دادن ، نسبت دادن ،
konu : موضوع یا مساله مورد تمرکز
konuşmak : صحبت کردن در مورد یک موضوع
konut : مسکن ،
konutmak : نشاندن ، قرار دادن ، تکیه دادن ، خواباندن،
kondak یا qondaq : گهواره ، محل خواباندن ، یا بخش انتهایی تفنگ که بر روی شانه خوابانده می شود تا دقت تیراندازی افزایش داده شود
qondarmaq : موضوع ایجاد کردن ، داستان در آوردن ، از خود در آوردن و. . . .
qondarma : من در آوردی ، تصنعی ، ساختگی ،
که مشتق konam نیز از این فعل می باشد
کنج بوم شناختی، آشیان ( در زیست شناسی )
کُنام:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " کنام" می نویسد : ( ( کنام به معنی لانه ی ددان است. می تواند بود که این واژه در ریشه، با کُنا در کردی به معنی سوراخ پیوند داشته باشد. ) )
( ( ببردش دمام تا به البرز کوه
... [مشاهده متن کامل]
که بودش بر آنجا کنام و گروه ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۳۸۹. )
جایگاه - جولانگاه دریغ است ایران که ویران شود - کُنام پلنگان و شیران شود
به معنی پناهگاه
معنی مصرع دوم، اگرمعنی کنام راآرامگاه درنظربگیریم، آرامگاه انسانهای دلیروقوی وشجاع شود، گرچه اگر شودراازدسترفتن معنی کنیم که دراشعارحافظ ، ، ، ، شد بمعنی بپایان رسید، ، ، معنی مصرع دوم ، آشیانه ی شجاعان وچالاکان ازدست برود. باسپاس
محاصره در لانه ، لانه و سوراخی که حیواناتجهت امنیت به آنجا پناه میبرند. اما:
در ادبیات قدیم ، مثال:
درین است ایران که ویران شود \ کنام پلنگان و شیران شود � فردوسی ، پناه بردن لشکر پراکنده شده ایران به رستم.
... [مشاهده متن کامل]
در اینجا به معنی جنگلی است که در آن قانون جنگل حکم میکند و حیوانات درنده و خونخوار در آن سلطان هستند در مقابل باغ که گویای زیبایی وعدالت است و حیوانها در آن امنیت دارند.
البته لازم به توضیح است که متاسفانه خیلی از عارفان و مترجمان ادبیات قدیم ایران به نکات کوچک و ظریف که خیلی هم مهم هستند دقت لازم نکرده و با اولین معنی و ترجمه راضی شدند . به خاطر همین هم در هماسه فردوسی که شیر مظهر شجاعت است و در اغلب سروده ها سرداران ایرانی را به شیر تشبیه کرده است ، در بیت بالا شیر را به معنی زشتی و پلیدی ترجمه شود . از شخصی چون فردوسی چنین اشتباهی خیلی خیلی بعید یا غیر ممکن است.
کنام به معنی لانه است
سرای شیران
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)