کله پاک کن ( به انگلیسی: Eraserhead ) فیلمی آمریکایی در سبک سوررئال و وحشت جسمی[ ۳] به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی دیوید لینچ با بازی جک نانس، شارلوت استوارت، جین بیتس، جودیت آنا رابرتس، لارل نیر و جک فیسک محصول سال ۱۹۷۷ است.
این فیلم سیاه وسفید نخستین فیلم بلند دیوید لینچ بود که پس از چند فیلم کوتاه آن را کارگردانی کرد. ساخت آن با حمایت انستیتوی فیلم آمریکا در دورانی که لینچ در آنجا مشغول به تحصیل بود، صورت گرفت و در نهایت هفت سال طول کشید. فیلم دربارهٔ مردی به نام هِنری اسپنسر ( با بازی جک نانس ) است که در یک محوطه صنعتی متروکه زندگی می کند و از کودک ناقصش که شکل وشمایلی غیرطبیعی دارد، مراقبت می کند. در طول فیلم اسپنسر با رؤیاها یا توهماتی دربارهٔ بچه و یک زنِ داخلِ رادیاتور درگیر است.
تصویربرداری اصلی کله پاک کن به خاطر مشکلات مالی چندین سال به طول انجامید و با کمک های فیسک و همسرش سیسی اسپیسک بود که پیشروی کار میسر شد. فیلمبرداری این اثر در چند لوکیشن متعلق به بنیاد فیلم آمریکا در کالیفرنیا از جمله عمارت گری استون[ پانویس ۱] و تعدادی اصطبل متروک که لینچ در آن ها زندگی می کرد، انجام شد. لینچ و طراح صدا، آلن اسپلت پس از عایق بندی و ضدصدا کردن استودیو، به مدت یک سال بر روی صدای این فیلم کار کردند. موسیقی متن کله پاک کن شامل ترانه «در بهشت»[ پانویس ۲] است که پیتر آیورز برای این فیلم نوشت و همین طور یک موسیقی بی کلام با ارگ بادی اثرِ فتس والر.
در آغاز جمعیت کوچکی فیلم را دیدند و توجه چندانی بدان نشد. کله پاک کن پس از چندین پخش طولانی به صورت فیلم نیمه شب مورد توجه قرار گرفت. از زمان پخش فیلم، این اثر با نقدهای مثبتی روبرو شده و نیز از لحاظ تجاری موفق بوده است. تصاویر سوررئال و گرایش های جنسی نهفته در درونمایه فیلم عناصری کلیدی محسوب می شوند. در سال ۲۰۰۴، کتابخانه کنگره، فیلم را برای حفظ و نگهداری در فهرست ملی ثبت فیلم برگزید.
چهره هنری اسپنسر بر روی سیاره ای در فضا دیده می شود. او دهانش را باز می کند و موجودی مانند اسپرماتوزون ظاهر می شود. مردی در سیاره اهرم ها را می کشد و آن موجود به طرفی شنا می کند.
در چشم انداز شهری صنعتی، هنری با خواربار خود به سمت خانه می رود. او خارج از آپارتمانش توسط دختر زیباروی آن سوی راهرو متوقف می شود که به او اطلاع می دهد که دوست دخترش، مری، او را برای شام با خانواده اش به خانه شان دعوت کرده است. هنری خواربارش را در آپارتمانش که پر از انباشته های خاک و گیاهان مرده است، رها می کند. آن شب، هنری به خانه مری می رود و با مادر او با نگرانی صحبت می کند. سر میز شام از او می خواهند که مرغی را برش دهد؛ پرنده روی بشقاب شروع به حرکت و پیچ وتاب خوردن می کند و خونش هنگام بریدن فوران می کند. بعد از شام، مادر مری هنری را به گوشه ای می برد و سعی می کند او را ببوسد. او به هنری می گوید که مری بچه او را به دنیا آورده و آن ها باید با هم ازدواج کنند. گرچه، مری مطمئن نیست که آنچه به دنیا آورده، یک بچه باشد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین فیلم سیاه وسفید نخستین فیلم بلند دیوید لینچ بود که پس از چند فیلم کوتاه آن را کارگردانی کرد. ساخت آن با حمایت انستیتوی فیلم آمریکا در دورانی که لینچ در آنجا مشغول به تحصیل بود، صورت گرفت و در نهایت هفت سال طول کشید. فیلم دربارهٔ مردی به نام هِنری اسپنسر ( با بازی جک نانس ) است که در یک محوطه صنعتی متروکه زندگی می کند و از کودک ناقصش که شکل وشمایلی غیرطبیعی دارد، مراقبت می کند. در طول فیلم اسپنسر با رؤیاها یا توهماتی دربارهٔ بچه و یک زنِ داخلِ رادیاتور درگیر است.
تصویربرداری اصلی کله پاک کن به خاطر مشکلات مالی چندین سال به طول انجامید و با کمک های فیسک و همسرش سیسی اسپیسک بود که پیشروی کار میسر شد. فیلمبرداری این اثر در چند لوکیشن متعلق به بنیاد فیلم آمریکا در کالیفرنیا از جمله عمارت گری استون[ پانویس ۱] و تعدادی اصطبل متروک که لینچ در آن ها زندگی می کرد، انجام شد. لینچ و طراح صدا، آلن اسپلت پس از عایق بندی و ضدصدا کردن استودیو، به مدت یک سال بر روی صدای این فیلم کار کردند. موسیقی متن کله پاک کن شامل ترانه «در بهشت»[ پانویس ۲] است که پیتر آیورز برای این فیلم نوشت و همین طور یک موسیقی بی کلام با ارگ بادی اثرِ فتس والر.
در آغاز جمعیت کوچکی فیلم را دیدند و توجه چندانی بدان نشد. کله پاک کن پس از چندین پخش طولانی به صورت فیلم نیمه شب مورد توجه قرار گرفت. از زمان پخش فیلم، این اثر با نقدهای مثبتی روبرو شده و نیز از لحاظ تجاری موفق بوده است. تصاویر سوررئال و گرایش های جنسی نهفته در درونمایه فیلم عناصری کلیدی محسوب می شوند. در سال ۲۰۰۴، کتابخانه کنگره، فیلم را برای حفظ و نگهداری در فهرست ملی ثبت فیلم برگزید.
چهره هنری اسپنسر بر روی سیاره ای در فضا دیده می شود. او دهانش را باز می کند و موجودی مانند اسپرماتوزون ظاهر می شود. مردی در سیاره اهرم ها را می کشد و آن موجود به طرفی شنا می کند.
در چشم انداز شهری صنعتی، هنری با خواربار خود به سمت خانه می رود. او خارج از آپارتمانش توسط دختر زیباروی آن سوی راهرو متوقف می شود که به او اطلاع می دهد که دوست دخترش، مری، او را برای شام با خانواده اش به خانه شان دعوت کرده است. هنری خواربارش را در آپارتمانش که پر از انباشته های خاک و گیاهان مرده است، رها می کند. آن شب، هنری به خانه مری می رود و با مادر او با نگرانی صحبت می کند. سر میز شام از او می خواهند که مرغی را برش دهد؛ پرنده روی بشقاب شروع به حرکت و پیچ وتاب خوردن می کند و خونش هنگام بریدن فوران می کند. بعد از شام، مادر مری هنری را به گوشه ای می برد و سعی می کند او را ببوسد. او به هنری می گوید که مری بچه او را به دنیا آورده و آن ها باید با هم ازدواج کنند. گرچه، مری مطمئن نیست که آنچه به دنیا آورده، یک بچه باشد.
wiki: کله پاک کن