کلفه

لغت نامه دهخدا

کلفه. [ ک َل َ ف َ / ف ِ ] ( ع اِ ) هر یک از لکه هایی که در آفتاب و ماه دیده می شود. ( فرهنگ فارسی معین ). کَلَف. و رجوع به کلف شود. || لکه ای که درصورت انسان پدید آید. ( فرهنگ فارسی معین ) : از این می اندیشیدم که اینجا سلس گرفت و آنجا درد شکم و اینجا درد دندان و کلفه بر روی پدید آمد. ( معارف بهأولد ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - هر یک از لکه هایی که در آفتاب و ماه دیده میشود . ۲ - لکه ای که در صورت انسان پدید آید : ( از این می اندیشیدم که اینجا سلس گرفت و آنجا درد شکم و اینجا درد دندان و کلفه بر روی پدید آمد ) .
سرخی سیاهی آمیخته یا سرخی مایل به تیرگی یا رنج و سختی

فرهنگ عمید

۱. رنگ سرخ تیره.
۲. سیاهی به سرخی آمیخته.
۳. لکۀ سرخ تیره.

گویش مازنی

/kelfe/ سردرگم - رشته ی درهم پیچیده

دانشنامه عمومی

شهر کلفه ( به رومانیایی: Calafat ) در شهرستان دول در کشور رومانی واقع شده است. جمعیت این شهر ۲۱٬۲۲۷ نفر [ ۱] است.
عکس کلفهعکس کلفهعکس کلفهعکس کلفه

کلفه (ناحیه). کلفه ( به آلمانی: Kreis Kleve ) یک ناحیه در آلمان است که در دوسلدورف واقع شده است. [ ۲] کلفه ۳۰۲٬۹۴۶ نفر جمعیت دارد.
عکس کلفه (ناحیه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

کلفة به معنی بها و ارزش نیز هست و به زن خدمتکار به این دلیل کلفت میگفتند که مثل کنیز از ریشه کنز موجودی باارزش بوده است. کلف بدون تشدید لام یعنی ارزش داد و با تشدید لام مثل سایر افعال ازین دست در عربی
...
[مشاهده متن کامل]
که حرف میان آنها مشدد است به وازه ای تعریف شده بین مردم اشاره دارد و کلف با تشدید لام به معنی بار سنگین برکسی نهادن و مسؤولیت به کسی دادن است. در نهایت معنی دیگر کلفت باارزش است.

بپرس