کُلاه به
پوشاکی گفته می شود که بر سر می گذارند. کلاه می تواند به خاطر محافظت، دلیل دینی، ایمنی یا مد مورد استفاده قرار گیرد. در گذشته کلاه نشان دهنده
پایگاه اجتماعی فرد بوده است. کلاه در استفاده نظامی می تواند نشان دهنده ملیت، شاخهٔ فعالیت، درجه یا هنگ باشد.
در کتب تاریخی و داستان ها و به ویژه
شاهنامه فردوسی تصاویری رزمی دیده می شود که نمایانگر فرم پوشش سلحشوران داستان است و ایرانیان قدیم به پوشیدن آن آشنا بوده اند یا آنکه در دیواره های کاخ های
تخت جمشید و اکباتان فرم
لباس سربازان و جنگجویان و سلاطین آن زمان دیده می شود که نشانه تاریخ لباس در ایران است. پوشیدن لباس سلاطین افشار، قاجار و ساسانیان که نشانگر تحول لباس است از این نمونه می باشد. به عنوان مثال در دوره قاجاریه مردم متعمم و
عبا به دوش بودند و کسبه عمامه سفیدی داشتند که بنا به دستور سراج الملک حاکم اصفهان دستور داده شد در آن شهر علما عمامه سفید داشته باشند و کسبه عمامه زرد رنگ و شیر و شکری داشته باشند که هنوز هم گاه گاه در شهرستان ها دیده می شود.
مردان ایرانی تا قبل از ظهور
اسلام اغلب کلاه برسر می گذاشتند و بعد از اسلام عمامه را به کلاه ترجیح دادند. در زمان صفویه که شاهان صفوی اصرار داشتند خود را از طبقه سادات و معتقد به مذهب
شیعه معرفی نمایند استفاده از عمامه سبز در میان عده زیادی از
مردان رواج یافت. شاهان و درباریان آن دوره از عمامه سبز با تاج و جقه ای از
جواهر که در قسمت جلو آن نصب می شده استفاده می کردند و علما و برخی از معمرین ( پیران ) عمامه های سبز بدون تزیین بر سر می گذاشتند. در دوره افشاریه و زندیه بجای عمامه از
عرقچین و شال ترمه ای که به دور آن پیچیده می شد استفاده می کردند؛ و این رویه در دوره قاجاریه ادامه داشت و شاهان قاجار مانند
ناصرالدین شاه مخالفتی با آن نشان نمی دادند و شال و کلاه نیز جزو لباس مردان ایرانی درآمد و بعداً به تدریج شال را رها کردند و فقط کلاه به سر گذاشتند. کلاه در عشایر ایران انواع و اقسامی داشته، به خصوص که تابع سنت محل آن ها می باشد.
کلاه بختیاری و کلاه قشقایی که مخصوص ایلات و عشایر جنوب ایران است شهرتی خاص دارد و بعداً ایرانیان در دوران سلطنت پهلوی در ایران به کلاه هایی که مشتق از البسه اروپایی می شد انس گرفتند و کلاه پهلوی از زمره کلاه های دوره شاهان
سلسله پهلوی می باشد.
کلاه (فیلم ۱۹۶۲). کلاه ( تلفظ فرانسوی: ) یک فیلم سینمایی فرانسوی
جنایی به نویسندگی و کارگردانی ژان - پیر ملویل محصول سال ۱۹۶۲
فرانسه با اقتباسی از رمانی به همین نام اثر پیر لسو می باشد. این اثر در زمان اکران با عنوان The Finger Man در کشورهای
انگلیسی زبان منتشر شد، اما در همه نسخه های
ویدیویی و
دی وی دی از عنوان فرانسوی استفاده شده است. [ ۳] داستان فیلم:ﻣﻮﺭﯾﺲ ﮐﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﺪﻩ ﻣﻘﺪﻣﺎﺕ ﺳﺮﻗﺘﻰ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ . ﺍﻭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﻗﺪﯾﻤﻰ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﺟﺪﯾﺪ ﺗﻘﺎﺿﺎﻯ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ
کلاه (کالبدشناسی). یک کلاه استخوانی ( به انگلیسی: Casque ) ، یک ویژگی کالبدشناسی است که در برخی از گونه های پرندگان، خزندگان و
دوزیستان یافت می شود. در پرندگان، بزرگ شدن استخوان های
فک بالا یا جمجمه، یا در پیشانی، یا بالای سر، یا هر دو است. بیشتر
نوک شاخ ها و همهٔ
شترمرغان شاخدار کلاه استخوانی دارند. مرغ چکشی، شب خروش شاخ دار،
مرغ شاخدار کلاه پوش و چندین گونه
کاکل فری نیر این گونه هستند. توابع مختلفی برای کلاه استخوانی فرض شده است. آنها ممکن است یک نشانه دیداری برای جنسیت، وضعیت بلوغ یا موقعیت اجتماعی پرنده ارائه دهند. آنها ممکن است نوک را تقویت کنند و به نوک آن ها توانای بیشتری ببخشند. آنها ممکن است به عنوان اتاق های تشدید صدا عمل کنند و صداهای تولیدشده را تقویت کنند. [ ۴] آنها ممکن است در نبرد با سایر اعضای همان گونه استفاده شوند. آنها ممکن است در گردآوری خوراک استفاده شوند. آنها ممکن است به
تنظیم دمایی کمک کنند و به پرنده در دفع گرمای اضافی کمک کنند. بنابر این، «کلاه استخوانی» ممکن است در گونه های مختلف عملکردهای گوناگونی داشته باشد.
• تاج ( کالبدشناسی )
• کاکل ( پر )
•
سپر پیشانی •
پرده گردن • نوک آویز ( کالبدشناسی )
• غبغبک ( کالبدشناسی )