کلاف کردن


معنی انگلیسی:
coil, wind, dovetail, to from into a skein or hank, to hobble

لغت نامه دهخدا

کلاف کردن. [ ک َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پیچیدن با تنکه آهن. کلافه کردن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کلاف شود.

فرهنگ فارسی

پیچیدن با تنکه آهن . کلافه کردن

مترادف ها

hank (فعل)
کلاف کردن

فارسی به عربی

خصلة

پیشنهاد کاربران

بپرس