کلاغ زاغی


معنی انگلیسی:
magpie

لغت نامه دهخدا

کلاغ زاغی. [ ک َ ] ( اِمرکب ) زاغچه. زاغی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

زاغچه . کلاغ

مترادف ها

rook (اسم)
غراب، رخ، کلاغ زاغی، کلاه بردار، کلاغ سیاه

crake (اسم)
کلاغ زاغی، صدای کلاغ

magpie (اسم)
کلاغ زاغی، زاغی، زن بد دهن، کلاغ جاره، ادم وراج

فارسی به عربی

عقعق , غراب

پیشنهاد کاربران

حاتم. [ ت ِ ] ( ع ص ) کلاغ سیاه. زاغ سیاه. || زاغ سرخ پاو سرخ منقار که آن را غراب البین گویند. ( منتهی الارب ) . و آن زاغی سرخ پای و سرخ منقار و دانه خوار و حلال گوشت بود و عرب بانگ او را شوم گیرد و نشانه
...
[مشاهده متن کامل]
جدائی و فراق شمرد. و آن خردتر و کشیده اندام تر از کلاغ است و نوک و پای او به رنگ مرجان باشد در سرخی و خوشرنگی و شفّافی. || داور. قاضی. حاکم. ج ، حُتوم.

درود در گویش کوهپایه البرز تهران_ کرج_ طالقان و الموت. . . کشکورت کشگریت کشورت و. . . گفته می شود گویا در گذشته و حال این کلاغ کشک های چوپان ها را می ربود و به همین خاطر به آن کشک گیرک یعنی دزد کشک می گفتند که حال به صورت های که در بالا بیان شهنام ها شکل گرفته است.
جعفر کوه زاده البرزپژوه
در استان کرمان به نوعی زاغ یا کلاغ زاغی که درون بال هایش پرهای سفید رنگی وجود دارد و دمش درازتر وبسیار هم فضول و باهوش است کلاجَک گفته می شود.
در ضمن، احتمالا کلاجَک همان کلاغَک بوده است که به معنای کلاغ کوچک است چون وجه افتراق کلاغ و زاغ بیشتر همین بحث جثه است که عموما زاغ، جثه ای کوچکتر از کلاغ دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس