کفش. [ ک َ ] ( اِ ) معروف است که پای افزار باشد و معرب آن کوث است. ( برهان ). پاپوش و افصح کوش به «واو» است و معرب آن کوث است و در قدیم بزرگان کفش زرینه پوشیده اند وحکیم فردوسی مکرر با درفش قافیه کرده. عرب آن را معرب کرده قفش گویند. ( از آنندراج ) ( انجمن آرا ). پای افزار و پاپوش و چمشاک و چمناک و چیدار و نعلین و ارسی و پاافزار پاشنه بلند. ( ناظم الاطباء ). چرمین که بپا کنند. پاپوش. پای افزار. ( فرهنگ فارسی معین ). قفش. کوث. ( منتهی الارب ) ( دهار ). نعل. صلة. ( منتهی الارب ). چاموش. چمتاک. چمتک. وشمک. لالک. لالکا. پالنگ. بالیک.چمشاک. چشمک. چست. شلم. شمل. سر. هملخت. ( ناظم الاطباء ). پاپوش. پاافزار. عامیانه آن ( پوزار ). پاچپله. موزه. اورسی. تسخن. تسخان. مسحی. چارق. چاروق. خف . آنچه برپای پوشند از چرم یا پوست یا جیر یا انواع پلاستیک. ( یادداشت مؤلف ). پهلوی «کفش » ، طبری «کوش » به اظهار «واو»، اشکاشمی «کوش »، گیلکی «کفش » ، فریزندی ، یرنی «کوش » ، نطنزی «کوش » ، شهمیرزادی «کوش » ، سنگسری «کفش » ، در بشرویه خراسان «کوش » . ( از حاشیه برهان چ معین ) : همیشه کفش و پلش را کفیده بینم من بجای کفش و پلش دل کفیده بایستی.
معروفی.
پا به کفش اندر بکفت و آبله شد کابلیج از پس غمهای تو تا تو مگرکی آئیا.
عسجدی.
پیراهن لؤلؤئی برنگ کامه و ان کفش دریده و بسر برلامه.
مرواریدی.
از این پسش تو ببینی دوان دوان در دشت به کفش و موزه برافکنده صدهزار سیان.
عمعق.
در کفش پاسبانش هر سنگ ریزه ای چون گوهری در افسر سلطان نو نشست.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 756 ).
چونکه کلیم حق بشد سوی درخت آتشین گفت من آب کوثرم کفش برون کن و بیا.
مولوی.
غیر نعلین و گیوه و موزه غیر مسحی و کفش و پای افزار.
نظام قاری ( دیوان ص 23 ).
قلمی فوطه و کرباس و ندافی و قدک یقلق و طاقیه و موزه و کفش و دستار.
( ایضاً ص 15 ).
تنگدستان را زقید جسم بیرون آمدن راه رو را کفش تنگ از پای بیرون کردن است.
صائب ( از آنندراج ).
هرکه ترک تن نکرداز زندگانی برنخورد راحتی گر هست کفش تنگ را در کندن است.
آنچه که ازچرم میدوزندوبپامیکنند، پاپوش، پاافزار، لالکاولکاولخاهم گفته اند ( اسم ) آلتی چرمین که بپا کنند پاپوش پای افزار : ( چونک کلیم حق بشد سوی درخت آتشین گفت : من آب کوثرم کفش برون کن و بیا ) . یا ترکیبات اسمی : کفش آهو . سم آهو : ( کشد زحمت چو آید در تکاپو درین ره سنگ دارد کفش آهو ) . ( محمد قلی سلیم ) یا کفش سر پایی . یا کفش و نوس . گیاهی است از تیر. ثعلب ها که در حدود ۲٠ گونه از آن شناخته شده و در نواحی گرم و معتدل نیمکر. شمالی میروید . گلها یش نسبه بزرگ و زیبا هستند و از اینجهت جزو گیاهان زینتی بشمار میایند . وجه تسمی. این گیاه بمناسبت شباهت شکل گلها ی آن است به نعلین . یا ترکیبات فعلی : پا در کفش کسی کردن . موجب اذیت و آزار کسی شدن : ( همان نا کسی است که نا جوانمردانه پا در کفش من کرد و دکان را از راضیه گرفت ... ) . یا پا در یک کفش کردن . در عقید. خود پافشاری کردن از گفتار خود عدول نکردن : ( اما مادر او پا هایش را در یک کفش کرده بود که برای سر شب خیمه شب بازی لازم است ) . یا تابتا شدن ( کردن ) کفش . کفشها ی دو پا عوضی بپا شدن ( کردن ) : ( ز اهل هوش و بصیرت کمال مسخر گیست بمجمع شعرا کفش تابتا کردن ) . ( محمد سعید اشرف ) یا کفش از پا ( ی ) افکندن . کفش از پای کندن : ( تنگدستان را ز قید جسم بیرون آمدن راهرو را کفش تنگ از پای بیرون کردنست ) . ( صائب ) یا کفش از پا ( ی ) کندن . در آوردن کفش از پا . یا کفش از دستار ندانستن . پای از سر ندانستن ( نشناختن ) . یا کفش پیش پای کسی جفت کردن . عذر کسی را خواستن رفع مزاحمت کسی را از خود کردن . یا کفش پیش پای کسی گذاشتن ( نهادن پیش آوردن ) . رسم بود که خدمتکار ان بهنکام بر خاستن مخدومان کفشها ی آنانرا پیش پایشان میگذاشتند : ( شخص دانش اعتماد الدوله کز لطف کلام می نهد دست کلیمش کفش پیش پای نطق ) . ( طالب آملی ) یا کفش پیش پای او نمی تواند گذاشت . رتبه اش چندان پست است که این کار را نمی شاید لایق خدمتگزار ی وی نیست : ( چون بقصد جلوه آید قامت رعنای تو سرو نتواند گذارد کفش پیش پای تو ) . ( محسن تاثیر ) یا کفش را از پای بپای ( پایی ) دیگر دادن . کفش یک پای را بپای دیگر پوشیدن : ( هر عضو را صلای بلای دگر دهم چون کفش را ز پای بپای دگر دهم ) . ( رکنای کاشی )
فرهنگ معین
(کَ ) [ په . ] (اِ. ) پاپوش ، نوعی پوشش که پا را محافظت می کند و معمولاً از جنس چرم است . ، پا در ~ کسی کردن موجب اذیت و آزار کسی شدن . ، پا در یک ~کردن در عقیدة خود پافشاری کردن . ، ~پیش پای کسی جفت کردن عذر کسی را خواستن ، رفع مزاحمت کسی را از خود
فرهنگ عمید
پوششی برای محافظت از پا، پاپوش، پاافزار.
واژه نامه بختیاریکا
پَوزار؛ کَوش؛ سَندِلِه؛ کالِک
دانشنامه عمومی
کَفش پاافزاری برای محافظت و راحتی پای انسان به هنگام انجام کارهای گوناگون است. [ ۱] پای انسان دارای استخوان های بیشتری نسبت به هر اندام دیگری از بدن است و در برابر خطرهای محیطی همچون سنگ های تیز و تغییر دما آسیب پذیر است که کفش در برابر این آسیب ها از پا محافظت می کند. [ ۱] طراحی کفش ها در طول زمان تغییرات بسیاری پیدا کرده، که ظاهر آن در اصل با کارکرد آن بستگی داشته است. [ ۱] کفش های امروزی در سبک، پیچیدگی و هزینه تفاوت گسترده ای دارند. [ ۱] فرم کفش های نخستین به عملکرد آنان گره خورده بود، اما با گذشت زمان کفش ها نیز به کالاهای مد تبدیل شدند. برخی از کفش ها نیز به عنوان تجهیزات ایمنی استفاده می شوند، مانند چکمه هایی که در کارگاه های صنعتی پوشیده می شوند. امروزه در طراحی کفش ها، زیبایی و کاربرد آن در نظر گرفته می شود. مد به طرح کفش اثر بسیاری دارد و چکمه های بلند زنانه، پاشنه بلندهای زنانه، کفش های اسپرت پسرانه، کفش های ورزشی مانند فوتبال نمونه هایی از اثر مد بر کفش هستند. کفش های امروزی از نظر سبک، پیچیدگی و هزینه بسیار گوناگون هستند. کفش های مد روز ساخته شده توسط طراحان معروف ممکن است از مواد گران قیمت ساخته شده باشند، از روند ساخت و فروش پیچیده ای استفاده کنند و با مبالغ زیادی به فروش برسند. [ ۲] کفش واژه ای پارسی است که در پارسی میانه نیز به همین شکل «کفش» بوده است. [ ۳] به سازنده و تعمیرکنندهٔ کفش، کفش گر یا کَفّاش گفته می شود. کفاش به قیاس کلمه های عربی ساخته شده است و در منابع کهن تر فارسی نظیر شاهنامه کفش گر به کار رفته است. برخی از گونه های کفش های تاریخی به این شرح است: • صندل مصری: این گونه از صندل ها که قدمت آن ها به ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بازمی گردد، دو نوع بوده است یکی نوک تیز و دیگری ساده. • کفش یونانی: این کفش ها که به صورت لاانگشتی بوده اند، توسط سربازان و مردان آزاد استفاده می شده است که قدمت آن به ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بازمی گردد. • پادوکای هندی: این نوع کفش قدیمی ترین نوع کفش هندی ها به شمار می رود و زمان استفادهٔ آن ها به قبل از دورهٔ راما و ودا بازمی گردد. • لیلی فوت چینی: این کفش ها مربوط به چین بوده و با توجه به اینکه داشتن پاهای کوچک معیار زیبایی شمرده می شد، این کفش ها اغلب کوچکتر از اندازهٔ پاهای معمولی بوده اند.
کفش (فیلم ۱۹۱۶). کفش ( انگلیسی: Shoes ) یک فیلم به کارگردانی لوئیس وبر است که در سال ۱۹۱۶ منتشر شد. این اثر داستان زنی از طبقه کارگر را باز می گوید که برای به دست آوردن کفشی مد روز داوطلبانه به اغوای مرد ثروتمندی فرومایه تن در می دهد. وبر در این فیلم به گونه ای چشمگیر در قیاس با زمان خودش، از احساسات شدید پرهیز می کند. سویه اجتماعی فیلم و روایت همذات پندارانه اش امروز نیز نیرومند به نظر می رسد. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
دانشنامه آزاد فارسی
کَفش چاروق تمام چرم چاروق تمام چرم چاروق تمام چرم چاروق تمام چرم چاروق تمام چرم پوشش پا. کفش هایی بدون رویه، چرمی و بنددار تا زیر زانو، مثل چارق های روستاییان امروزی، و نیز کفش های ساده و بدون بند که در دورۀ مادها و هخامنشیان پوشیده می شد. کفش ها در دورۀ اشکانیان و ساسانیان ساق بلند، ساده، بنددار و ساق کوتاه، مثل گالش های امروزی روستاییان بود. کفش های شاهان تزییناتی از سنگ های قیمتی داشت. کفش های زنان اموی، عباسی، و فاطمی آراسته به انواع جواهرات بود. خلفای اموی کفش هایی از چرم و جلو نوک دار، خلفای عباسی کفش هایی ساده مرصع به سگک، مردم عادی دورۀ سامانی کفش هایی پاشنه کوتاه، نوک تیز و برگشته به عقب، زنان دوره های طاهریان، صفاریان، و سامانیان از نمد نقش دار زردوزی، و سپاهیان آل بویه کفش هایی ساق بلند می پوشیدند. در دوره های غزنویان، سلجوقیان، و خوارزمشاهیان کفش هایی چرمی، چوبی، پاشنه دار، ساده، گالش مانند و از نمد پوشیده می شد. در روزگار ایلخانان کفش های رویه کوتاه و کفش هایی از پارچه های گلدار و رنگی رایج بود. زنانشان کفش هایی ساده، بدون پاشنه و گاه ساق بلند می پوشیدند. کفش در دورۀ صفویه، با پاشنه، بی پاشنه، غالباً رویه کوتاه و تخت چرمی بود. پاپوش دیگر این دوره پاتابه یا مچ پیچ یا ساق پیچ بود. کفش زنان این دوره با پاشنه یا ساغری های نوک برگشتۀ بدون پاشنه بود. کفش های زنان دورۀ افشاریه و زندیه از پارچۀ مخمل گلدوزی مزین به یراق و ابریشم، ساغری نوک برگشته و پاشنه دار بود. کفش ها در دورۀ اول حکومت قاجار پشت باز بود و پاشنۀ پا از کفۀ کفش بیرون می زد. در دورۀ دوم حکومت قاجار، به دلیل ارتباط با اروپاییان، کفش های روباز اروپایی با چرم سیاه مُد شد. در اندرونی شاه زنان از کفش های مخملی زردوزی به نام پاپوش استفاده می کردند. رفته رفته کفش های اروپایی و غربی در میان درباریان و اشراف و سپس مردم رایج شد.
پژوهش اِدمُلّاوَند: #کفش #پاافزار #مبدا پیدایش کفش کجاست؟ و سیر تکاملی آن چگونه بوده است؟ پیدایش و تکامل کفش داستانی طولانی و پیچیده است که با نیازهای عملی، شرایط آب وهوایی، موقعیت اجتماعی و فناوری های مختلف در طول تاریخ گره خورده است. در پاسخ به این پرسش، بانکاهی گذراتاریخچه کفش را به صورت خلاصه و مرحله به مرحله بررسی می کنیم. ... [مشاهده متن کامل]
# مبدأ اولیه: هیچ "مبدأ واحدی" وجود ندارد نکته کلیدی این است که *کفش یک اختراع منفرد در یک مکان خاص نیست*. بلکه ایده محافظت از پا به طور همزمان و مستقل در چندین تمدن باستانی در سراسر جهان پدیدار شد. با این حال، قدیمی ترین شواهد باستان شناسی مربوط به کفش، به یک منطقه خاص اشاره دارد. *قدیمی ترین شواهد باستان شناسی:* * مکان: ارمنستان ( کوه های ارمنستان ) *کفش:* یک کفش چرمی کامل و بسیار well - preserved ( خوب حفظ شده یا خوب باقیمانده ) که در منطقه کوهستانی ارمنستان یافت شد. * تاریخچه: حدود ۵۵۰۰ سال قبل ( ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد ) . این کفش در یک غار کشف شد و از یک تکه پوست گاو ساخته شده بود و با بند بسته می شد. نکته: این کفش، قدیمی ترین کفش کامل کشف شده در جهان است. قدیمی ترین ردپای احتمالی: * شواهدی از ردپای انسان در غارهای فرانسه وجود دارد که نشان می دهد ممکن است حدود۱۰۰۰۰ تا۱۵۰۰۰ سال پیش انسان ها از نوعی پوشش پای اولیه ( مانند پیچیدن پوست حیوانات دور پا ) استفاده می کرده اند، اما خود کفش باقی نمانده است وچیزی را پیدا نکردند. # تاریخچه تکامل کفش در تمدن های مختلف تکامل کفش را می توان به صورت زیر دسته بندی کرد: ۱. دوران باستان ( حدود ۳۰۰۰ ق. میلاد به بعد ) : مصر باستان: مصریان از کفش های ساده ساخته شده از پاپیروس و برگ نخل استفاده می کردند. صندل ها رایج بودند و اشراف از کفش های تزئینی تر بهره می بردند. شکل صندل می توانست نشان دهنده طبقه اجتماعی باشد. یونان باستان: صندل های پیچیده ای با بندهای چرمی متعدد ساخته می شدند. کفش های پوشیده تر نیز برای سربازان و برای شرایط سرد مورد استفاده قرار می گرفت. * روم باستان: رومی ها کفش را به یک نشانه اجتماعی و نظامی تبدیل کردند. سربازان رومی کالبiga می پوشیدند که یک صندل سنگین و میخ کوب شده بود. سناتورها کفش های خاصی به رنگ قرمز یا بنفش داشتند. * تمدن های شرق ( چین، هند، ایران ) : در این مناطق از کفش های نرم چرمی، ابریشمی و پارچه ای استفاده می شد. در چین، کفش های پنجه برگشته از نماد دیرینه آنها بود. در ایران باستان، پوشیدن چکمه های سوارکاری مرسوم بود. که در کتیبه ها وآثار باستانی مخصوصا بازی چوگان دیده میشود. *۲. قرون وسطی ( سده های ۵ تا ۱۵ میلادی ) :* * کفش ها عمدتاً ساده و از چرم یک تکه ساخته می شدند. * در اروپا، مدل "پولاین" ( Poulaine ) در بین اشراف رایج شد که نوک بسیار بلند و اغلب خمیده داشت. طول نوک کفش نشان دهنده ثروت و مقام فرد بود! *۳. رنسانس و دوران مدرن اولیه ( سده های ۱۵ تا ۱۸ میلادی ) :* * کفش ها جزیی از مد شدندو دربین افراد جامعه در مدلهای مختلف رواج یافت. *در ایران هم نوعی کفش پاشنه بلند رواج یافت که مختص مردان بود. *کفش پاشنه بلند چطور از ایران به اروپا رفت؟ کفش پاشنه بلند که الان کاملا زنونه ست، زمانی پاپوشی مردانه بود و نظامیان، جنگاوران، اشراف و شاهزادگان آنرا می پوشیدن! قدیمی ترین تصاویر کفش پاشنه بلند در مصر باستان دیده شده ولی احتمالا از ایران به اروپا رفت. https://mohsendadashpourbaker2012. blogfa. com/post/877 کفش پاشنه بلند در سپاه صفوی! نظامیان صفوی سوارکارهای قهاری بودن؛ حین سوارکاری می ایستادن، کمان می کشیدن و تیراندازی می کردن. برای این کار باید کفشی می پوشیدن که پاهاشون روی رکاب بمونه و تعادلشون حفظ بشه که کفش پاشنه دار کمکشون می کرد. علاقه اروپایی ها به کفش ایرانی سال ۱۵۹۹ نمایندگان شاه عباسِ یکم با اروپایی ها دیدار کردن تا حمایتشون را برای جنگ با عثمانی بگیرن. ایرانیان در این سفر کفش پاشنه بلند پوشیدن تا قدرتمندتر به نظر برسن. اروپایی ها از کفش ها خوششون اومد، در این قاره رایج شد و تا مدت ها پاشنه ی بلند نشونه ی جایگاه اجتماعی و مقام سیاسی بود. تصاویری هم از پادشاه فرانسه با کفش پاشنه بلند وجود دارد. پوشیدن این کفش برای زن ها مرسوم نبود و بعضی زنان اشراف قاعده را تغییر دادن. از قرن۱۷پاشنه ی کفش مردها کم کم کوتاه و به پاشنه ی زنانه ها اضافه شد. * در اروپا، پاشنه بلند نمادی از منزلت اجتماعی شد ( هم برای مردان و هم برای زنان ) . *۴. انقلاب صنعتی ( سده ۱۹ میلادی ) : نقطه عطف اصلی* * اختراع *ماشین دوخت* ( چند دهه قبل توسط الیاس هاو و ایزاک سینگر تجاری شد ) انقلابی در تولید کفش به پا کرد. * برای اولین بار، کفش برای پای چپ و راست به صورت مجزا ساخته شد ( قبل از آن کفش ها برای هر دو پا یکسان بودند! ) . * تولید انبوه، کفش را از یک کالای لوکس به یک کالای accessible ( قابل دسترسی ) برای عموم مردم تبدیل کرد. *۵. سده ۲۰ و ۲۱ میلادی: تنوع، ورزش و فناوری* * ظهور ورزش های مختلف منجر به طراحی *کفش های تخصصی* مانند کتانی ( Sneakers ) برای بسکتبال، فوتبال، دویدن و. . . شد. * برندهایی مانند نایک، آدیداس و کانوِرز به نمادهای فرهنگی تبدیل شدند. * استفاده از مواد جدید مانند لاستیک، پلاستیک، فوم های پلی یورتان و هوای فشرده ( مانند Nike Air ) کاملاً طراحی و راحتی کفش را متحول کرد. * امروزه، فناوری هایی مانند چاپ سه بعدی و طراحی های پایدار با مواد بازیافتی، آینده صنعت کفش را شکل می دهند. # جمع بندی نهایی | دوره تاریخی | ویژگی های کلیدی | مواد اولیه | | : - - - | : - - - | : - - - | | پیش از تاریخ | محافظت اولیه از پا | پوست حیوانات، الیاف گیاهی | | تمدن های باستان | نشانه وضعیت اجتماعی، طراحی ساده ( صندل ) | چرم، پاپیروس، چوب | | قرون وسطی | ساده سازی، ظهور مد های عجیب ( پولاین ) | چرم | | رنسانس | ورود پاشنه به عنوان نماد status | چرم، مخمل، ابریشم | | انقلاب صنعتی | تولید انبوه، کفش های چپ و راست، در دسترس عموم | چرم، لاستیک | | عصر مدرن | تخصصی سازی ( ورزشی ) ، نماد فرهنگ عامه، فناوری های جدید | پلاستیک، فوم، پارچه های مصنوعی | *نتیجه نهایی* اگرچه ایده کفش در چندین نقطه از جهان به صورت مستقل پدید آمد، اما قدیمی ترین نمونه فیزیکی کامل یک کفش، متعلق به حدود ۵۵۰۰ سال پیش در ارمنستان امروزی کشف شده است. بنابراین، می توان این منطقه را یکی از کهن ترین خاستگاه های مستند کفش در جهان دانست. تکامل آن نیز از یک وسیله کاملاً کاربردی به یک نماد پیچیده اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تبدیل شده است. ۲ مهرماه ۱۴۰۴ 🖊#سیدقاسم_صیادمنش | شیاده 💾شناسه ۱۴۰۴۰۷۰۳۱۳۰۱ https://mohsendadashpourbaker2012. blogfa. com/post/877 🟨نکته: در برخی نوشتارهای منتشر شده به نظر می رسد اسامی و وقایع کتابت شده در این اثر خطی، مربوط به زمانهای دورتر و یا هم عصر مولف مزبور باشد که نیاز به تحقیق جامع دارد. 📸در برخی از نوشتارها هیچگونه نمایه ای از این کتابت خطی در اختیار پژوهش ادملاوند نیست. 🔴 به منظور حفظ حریم شخصی، انتشار نمایه یا اصالت سند و یا کتابت و یا نام دارنده ی این اسناد و کتابت به خودشان واگذار شده است. ⚠️چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از نگارنده و منبع#پژوهش_ادملاوند مجاز نبوده و درج منبع الزامی است. 🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند. در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت. ⚠️تمامی آثار [صوت، فیلم، نمایه، اسناد و نوشتار] منتشر شده در این صفحه تحت حمایت #نگارخانه_ادملا و یا #پژوهش_اِدمُلّاوَند | زیر مجموعه ی آوات قلمܐܡܝܕ صرفا فقط دارای #ارزش_پژوهشی هستند و ارزش قانونی دیگری ندارند. 🟡تمامی حقوق برای�محسن داداش پور باکر�محفوظ است. ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑#پژوهش_ادملاوند @edmolavand 📚#آوات_قلمܐܡܝܕ 📡✦ ࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست ببینیم در زبان پارسی باستان آیا زبان های دیگر هستند لینک پایین قرار می دهم زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
لری بختیاری پَوزار ( pawzar ) :کفش کالَک: دمپایی
کفش واژه ای فارسی و برگرفته از واژه �کفش� در فارسی میانه می باشد و بهتر است به کفاش به کفشگر بگوییم .
کبود در گذشته کپود بوده اما کپود چیشت؟ ریشه یابی کبود/کپوت/ کبوت کپود از کپ بد / بود آمده که بخش اول آن اشاره با کاپ / کپ ( cap ) / بعد ها کف ( به معنای پوشاننده ) و بخش دوم آن از بُد یا بود آمده ( یا اشاره به بت / بد دارد یا از . . . . ود ساخته شده یعنی پسوند ود گرفته مانند خمود / نمود ) ... [مشاهده متن کامل]
=> کاپ / کپ / کف / کب همگی به دو چیز اشاره دارند 1 - گنجایش 2 - در بردارنده خب این چه رپتی به رنگ دارد ؟؟؟؟ علتش اینست که هر آنچه در کپ و کف بگنجد رنگی نسبتا تیره به خود میگیرد یعنی تیره تر است از همینرو به رنگ های تیره کبود گفته شد گنبد کبود پس چه میباشد؟؟؟؟؟ گنبد از گ انب بد یا گن/گم/خم/قم بد ساخته شده بخش اول آن اشاره به خم و انحنا دارد همچون قمقمه / خمره / قمار ( مست و خم شده = خمار ) گم و کم در کمان = انحنا داشتن و در گم شدن یعنی خارج از دیده و راستای دید . . . . . بخش دوم آن هم اشاره به بُد یا بُت دارد مانند کالبد ( کال بد ) هرچیزی که به جسم اشاره داشته باشد => گنبد یعنی جسم انحنا دار = مخروطی => گنبد کبود = مخروطی تیره = استعاره از آسمان کبود است یعنی آسمان را مخروطی شکل و به رنگ تیره نامید کبود با کاپوت هم معنی میباشد یعنی همانند کاپ پوشاننده / دربرگرفته ؛ در زبان لاتین هم cap به معنای گنجایش است و cup به معنای ظرف ( که باز هم اشاره به گنجایش دارد ) خود گنجایش هم در برگرفتن و پوشانیدن است ؛ واژه پوشیدن یعنی مستور کردن و گاها به مینِ چتر حمایت شناخته شد.
منبع عکس. فرهنگ پاشنگ
به کفش درگویش بختیاری :کَوْش می گویند. افزون برآن وپیش ازاین ، بیشتر ( پَوْزار ) که کوچک شده پاافزار پارسی است گفته می شد.
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز هم از برای U شکل بودن ان است . همچنین در گپر که بعد ها کَپَر ( نوعی چادر کوچ نشینان ) آنرا داریم ... [مشاهده متن کامل]
در کپک = کپ کوچک در کپ که بعد ها کف شد در کپشن و کاپشن = caption که هم پوشاننده و پنهان کننده است انرا داریم روشن اینکه کف میپوشانند و مخفی میکند همانطور که کفش ( کپش ) میپوشانند و مخفی میکند / از سویی پوشاندن در زبان امروزی هم دو چم برتن کردن و پنهان کردن دارد ؛ همگی اینها از هم آمدند. چیزی که پیداست اینه بر وزن مادر؛ برادر ؛ خواهر، پدر؛پسر؛دختر و . . . . . گبر یا گپر از گپ ِر یا کپ ِر آمده حال اگر از گپ آمده باشد میشود حرف و فاصله ( gap = سخن یا فاصله ( توضیح اینکه حرف در عربی یعنی فاصله و تحریف یعنی فاصله اندازی و دور ساختن از اصل هر چیزی ) ) و گپر میشود کسی که تحریف میکند یا فاصله می اندازد ( همانی که نوشتید کافر ) اگر از کپ آمده باشد که بعدها کف و کفر از ان ساخته شد میشود پوشاننده؛ مورد دیگر واژه جبر است که گویا با تبدیل گ به ج و پ به ب از گپر ساخته شده و به ظالم و جابر امروزی شناخته میشود و به گمان میرسد نامسلمانان را به این عناوین نسبت دادند؛ پس گویا ظالم، جابر، کافر و مخفی کنندگی از نامسلمانی را به آنان نسبت داده بودند.
در لکی و لری په لا، کووش، کلاش، کاله. اورسی معنی کفش می دهند.
کَفش واژه ای پهلوی بوده است. پس از کفش پسوند اگ نیز می آمده که اگ در پارسی پهلوی برابر ه پسوند بوده است.
بجای ابن همه توضی دادن که کسی ام نمیخونه، بنویسید، لکا، لوکا، تمام
پابِجار گویش طالقانی
واژه کفش معادل ابجد 400 تعداد حروف 3 تلفظ [kafš] ترکیب ( اسم ) [پهلوی: kafš] مختصات ( کَ ) [ په . ] ( اِ. ) منبع فرهنگ فارسی معین فرهنگ فارسی عمید
بشماق. [ ب َ ] ( ترکی ، اِ ) پشماق. باشماق. بشمق. کفش و نعلین عربی. ( ناظم الاطباء ) . بمعنی کفش. ( آنندراج ) ( شعوری ج 1 ورق 171 ) ( فرهنگ نظام ) ( دزی ج 1 ص 90 ) . پای افزار. رجوع به پشماق ، پاشماق ، بشمق شود : ... [مشاهده متن کامل]
گفتم که یکراه ای صنم بر چشم خواجو نه قدم گفت از سرشک دیده اش پر خون کنم بشماق را. خواجوی کرمانی ( از شعوری ج 1 ورق 171 ) . خال اردوی فلک را کآفتابش هست نام بوسه گاهی نیست الا کوکب بشماق او. خواجوی کرمانی ( از فرهنگ نظام ) .
به کردی: پِیلاو
" کَفش" واژه ای پارسی است که در زبانِ پهلوی نیز بوده است: در زبانِ پهلوی " کَفشَگ/کَفشَک" به چمِ " کفش/shoe" بوده است. در زبانِ پهلوی " کَفشگار" به چمِ " کفاش، کفش دوز/shoemaker" بوده است. واژگانِ نامبرده به روشنی با واژه یِ " کَف" پیوند دارند. ... [مشاهده متن کامل]
شاید که کفش خود ریشه پارسی داشته باشد ولی پاژنگ درست است برای هم ارز آن در لغت نامه دهخدا نیز آمده
کفش واژه ای کاملا پارسی است که در پارسی میانه نخست کفشک بوده است که سپس کفش شده اما تازیان آن را همانند واژه زمان از پارسی ربوده اند و از آن واژه کفاش را ساخته اند
مصباحی گام
کفش=ارسی
کوردی: پیلاو
در لری بختیاری کفش: اورسی البته درباره ریشه این واژه اطلاعات زیادی در دسترس نیست
کفش به عربی ( نعل ) هم میشود به انگلیسی هم shoes
در ترکی "باشماق" "توست" "ایاق قابی" "چاریق" همه معنای کفش را میدهند
لکا. . . پاپوش . . . . . ارسی . . . .
خف
shoes بصورت جمع گفته میشود
کفش در پهلوی ساسانی: کفش kafš کفشَک kafšak مُگ mog مُک mok موک muk مُچَک močak مُزَک mozak نالین nālin گیوَک ( گیوه ) givak کفاش در پهلوی ساسانی: کفشکر ( کفشگر ) kafškar پیرس: فرهنگ فارسی به پهلوی دکتر بهرام فره وشی
کفش یا کپش = کپ ( در پارسی یعنی دور تا دور چیزی را گرفتن ) اش ( پسوند ) . موندم چرا برابر پارسی گذاشتین آخه؟!!! توی عربی اصلن همچین واژه ای ندارم و همچنین کفاش و کفاشی هم خود ایرانی ها بر طبق ( وازخ ی پارسی ) دستور عربی ساختن از بس دیگه خودشونو گم کرده بودن.
لخا
کفش ( Shoe ) :[اصطلاح کازینو]جعبه ای در کازینو که از آن کارت ها پخش می شوند.
کفش پارسی هستش لکا هم هست ولی جدا از اینها از گالش و گیوه هم میشود بکارگیری کرد پاپوش
کفش : تحریف کف پوش به معنای کفی پای افزار بوده است .
کفش به ترکی، " باشماق " ، " توست " ، " چوست " چون دو حرف ساکن در یک بخش از کلمات ترکی ، تلفظ نمی شود، بنابر این قاعده، دو کلمه توست و چوست، به ترتیب، " توس " و " چوس " تلفظ می شوند و هنگامی کامل خوانده می شوند که که یکی از حروف ساکن از حالت سکون خارج شود. مثال: توستون جوتو ایکی یوز مین تومن.
شیک کفش سانی
واژه کفش عربی نیست! اعراب واژه ی �حذاء� را به کار می گیرند. فارسی زبانان به روش عربی واژگان کفاش و کفاشی ساخته اند. پس باید بگوییم: کفشگر ( مانند رفتگر ) و کفشگری! دیگر همتای پارسی پاپوش است، پس از آن نیز می توانیم واژگان پاپوشکار و پاپوشکاری را بسازیم. ... [مشاهده متن کامل]
بن مایه ( منبع ) : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه، ابوالقاسم پرتو