کف افکندن

لغت نامه دهخدا

کف افکندن. [ ک َ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کف دهان را بیرون انداختن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
معجر سر چو زان برهنه کنی
خشم گیرد کف افکند ز دهان.
طاهربن فضل ( لباب الالباب چ نفیسی ص 28 ).
|| بمجاز، خشمگین شدن. غضب کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - کف دهان را بیرون انداختن : ( معجر سر چو زان برهنه کنی خشم گیرد کف افکند ز دهان ) . ( طاهر بن فضل ) ۲ - خشمگین شدن غضب کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس