[ویکی فقه] کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع (کتاب). «کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع»، تالیف شیخ اسد الله کاظمی تستری (متوفی دهه چهارم قرن سیزدهم)، صاحب کتاب مشهور «مقابس الانوار» در فقه، به زبان عربی است. این کتاب، به بحث اجماع و ادله آن و موافقین و مخالفین آن در طول تاریخ پرداخته و به عنوان یکی از منابع ارزشمند در موضوع اجماع به شمار می رود.
این کتاب، از جمله آثاری است که مورد توجه علما بوده و از آن به نیکی یاد کرده اند. آیة الله سبحانی جمله ای دارد که حکایت از ارزش کتاب می کند: «مرحوم شیخ اسد الله تستری، کتابی به نام «کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع» دارد که سنگی چاپ شده است. در آن جا برهان لطف را مفصل بحث می کند... دیگر کتاب ها مانند «بحار» و کتاب های کلامی هم این بحث را دارند، ولی تستری دقیق و جامع بحث کرده است؛ به گونه ای که قبل و بعد از آن، چنین جامع ندیده ام».
این کتاب، از جمله آثاری است که مورد توجه علما بوده و از آن به نیکی یاد کرده اند. آیة الله سبحانی جمله ای دارد که حکایت از ارزش کتاب می کند: «مرحوم شیخ اسد الله تستری، کتابی به نام «کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع» دارد که سنگی چاپ شده است. در آن جا برهان لطف را مفصل بحث می کند... دیگر کتاب ها مانند «بحار» و کتاب های کلامی هم این بحث را دارند، ولی تستری دقیق و جامع بحث کرده است؛ به گونه ای که قبل و بعد از آن، چنین جامع ندیده ام».
[ویکی نور] کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع، تألیف شیخ اسد الله کاظمی تستری(متوفی دهه چهارم قرن سیزدهم)، صاحب کتاب مشهور«مقابس الانوار» در فقه، به زبان عربی است. این کتاب، به بحث اجماع و ادله آن و موافقین و مخالفین آن در طول تاریخ پرداخته و به عنوان یکی از منابع ارزش مند در موضوع اجماع به شمار می رود.
کتاب، از جمله آثاری است که مورد توجه علما بوده و از آن به نیکی یاد کرده اند. آیت الله سبحانی جمله ای دارد که حکایت از ارزش کتاب می کند: «مرحوم شیخ اسد الله تستری، کتابی به نام«کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع» دارد که سنگی چاپ شده است. در آن جا برهان لطف را مفصل بحث می کند... دیگر کتاب ها مانند«بحار» و کتاب های کلامی هم این بحث را دارند، ولی تستری دقیق و جامع بحث کرده است؛ به گونه ای که قبل و بعد از آن، چنین جامع ندیده ام».
کتاب، در دو فصل تنظیم شده است. در فصل اول، اجماع محصل و در فصل بعد، اجماع منقول مورد بررسی قرار گرفته است. عنوان مطالب که در حاشیه صفحات ذکر شده به احتمال قوی به قلم مستنسخ است.
نویسنده، در ابتدا، تعریفی از«اجماع محصل» ارائه داده است. این قسم از اجماع، بدون واسطه نقل ثابت می شود، اگر چه ممکن است در اصل به آن استناد داده شود. ادله عقلی و نقلی و جمهور علمای شیعه و سنی بر حجیت این اجماع در احکام شرعیه اتفاق دارند و عده اندکی، نظری بر خلاف دارند. در ادامه مطلب، ادله نقلی حجیت اجماع نزد اهل سنت و به ویژه حدیث منقول از پیامبر اکرم(ص) که امت من بر خطا اجتماع نمی کنند، مورد بررسی قرار گرفته است. هم چنین به حجیت اجماع نزد سایر امت ها نیز اشاره شده است.
از جمله مطالبی که نویسنده، به خوبی به آن پرداخته است، قاعده لطف است. این قاعده، ایجاب می کند که در میان جامعه ی ما، امامی باشد که محور حق و باطل بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد؛ ازهمین رو می گوییم: اجماع، حجت است. باید رئیسی در میان مردم باشد و رئیس، نمی تواند نسبت به جامعه بی تفاوت باشد؛ اگر همه ی آنها بر بت پرستی جمع شوند و او حرف نزند یا برای شرک جمع شوند و حرف نزند، می گویند: قاعده لطف تمام نیست؛ باید در میان جامعه، یک انسان کامل و رئیس مطلقی باشد و مراقب جمعیت باشد که به طور مطلق گمراه نشوند؛ همین اندازه که بر گناه و خلاف و باطل، اجماع نکنند، برای ما کافی است. تفصیل این مطلب، در کتاب آمده و دوازده برهان بر آن اقامه شده است.
کتاب، از جمله آثاری است که مورد توجه علما بوده و از آن به نیکی یاد کرده اند. آیت الله سبحانی جمله ای دارد که حکایت از ارزش کتاب می کند: «مرحوم شیخ اسد الله تستری، کتابی به نام«کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع» دارد که سنگی چاپ شده است. در آن جا برهان لطف را مفصل بحث می کند... دیگر کتاب ها مانند«بحار» و کتاب های کلامی هم این بحث را دارند، ولی تستری دقیق و جامع بحث کرده است؛ به گونه ای که قبل و بعد از آن، چنین جامع ندیده ام».
کتاب، در دو فصل تنظیم شده است. در فصل اول، اجماع محصل و در فصل بعد، اجماع منقول مورد بررسی قرار گرفته است. عنوان مطالب که در حاشیه صفحات ذکر شده به احتمال قوی به قلم مستنسخ است.
نویسنده، در ابتدا، تعریفی از«اجماع محصل» ارائه داده است. این قسم از اجماع، بدون واسطه نقل ثابت می شود، اگر چه ممکن است در اصل به آن استناد داده شود. ادله عقلی و نقلی و جمهور علمای شیعه و سنی بر حجیت این اجماع در احکام شرعیه اتفاق دارند و عده اندکی، نظری بر خلاف دارند. در ادامه مطلب، ادله نقلی حجیت اجماع نزد اهل سنت و به ویژه حدیث منقول از پیامبر اکرم(ص) که امت من بر خطا اجتماع نمی کنند، مورد بررسی قرار گرفته است. هم چنین به حجیت اجماع نزد سایر امت ها نیز اشاره شده است.
از جمله مطالبی که نویسنده، به خوبی به آن پرداخته است، قاعده لطف است. این قاعده، ایجاب می کند که در میان جامعه ی ما، امامی باشد که محور حق و باطل بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد؛ ازهمین رو می گوییم: اجماع، حجت است. باید رئیسی در میان مردم باشد و رئیس، نمی تواند نسبت به جامعه بی تفاوت باشد؛ اگر همه ی آنها بر بت پرستی جمع شوند و او حرف نزند یا برای شرک جمع شوند و حرف نزند، می گویند: قاعده لطف تمام نیست؛ باید در میان جامعه، یک انسان کامل و رئیس مطلقی باشد و مراقب جمعیت باشد که به طور مطلق گمراه نشوند؛ همین اندازه که بر گناه و خلاف و باطل، اجماع نکنند، برای ما کافی است. تفصیل این مطلب، در کتاب آمده و دوازده برهان بر آن اقامه شده است.
wikinoor: کشف_القناع_عن_وجوه_حجیة_الإجماع
[ویکی فقه] کشف القناع عن وجوه حجیه الاجماع (کتاب). «کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع»، تالیف شیخ اسد الله کاظمی تستری (متوفی دهه چهارم قرن سیزدهم)، صاحب کتاب مشهور «مقابس الانوار» در فقه، به زبان عربی است. این کتاب، به بحث اجماع و ادله آن و موافقین و مخالفین آن در طول تاریخ پرداخته و به عنوان یکی از منابع ارزشمند در موضوع اجماع به شمار می رود.
این کتاب، از جمله آثاری است که مورد توجه علما بوده و از آن به نیکی یاد کرده اند. آیة الله سبحانی جمله ای دارد که حکایت از ارزش کتاب می کند: «مرحوم شیخ اسد الله تستری، کتابی به نام «کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع» دارد که سنگی چاپ شده است. در آن جا برهان لطف را مفصل بحث می کند... دیگر کتاب ها مانند «بحار» و کتاب های کلامی هم این بحث را دارند، ولی تستری دقیق و جامع بحث کرده است؛ به گونه ای که قبل و بعد از آن، چنین جامع ندیده ام».
ساختار کتاب
کتاب، در دو فصل تنظیم شده است. در فصل اول، اجماع محصل و در فصل بعد، اجماع منقول مورد بررسی قرار گرفته است. عنوان مطالب که در حاشیه صفحات ذکر شده به احتمال قوی به قلم مستنسخ است.
گزارش محتوا
نویسنده، در ابتدا، تعریفی از «اجماع محصل» ارائه داده است. این قسم از اجماع، بدون واسطه نقل ثابت می شود، اگر چه ممکن است در اصل به آن استناد داده شود. ادله عقلی و نقلی و جمهور علمای شیعه و سنی بر حجیت این اجماع در احکام شرعیه اتفاق دارند و عده اندکی، نظری بر خلاف دارند. در ادامه مطلب، ادله نقلی حجیت اجماع نزد اهل سنت و به ویژه حدیث منقول از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم که امت من بر خطا اجتماع نمی کنند، مورد بررسی قرار گرفته است. هم چنین به حجیت اجماع نزد سایر امت ها نیز اشاره شده است.از جمله مطالبی که نویسنده، به خوبی به آن پرداخته است، قاعده لطف است. این قاعده، ایجاب می کند که در میان جامعه ی ما، امامی باشد که محور حق و باطل بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد؛ ازهمین رو می گوییم: اجماع، حجت است. باید رئیسی در میان مردم باشد و رئیس، نمی تواند نسبت به جامعه بی تفاوت باشد؛ اگر همه ی آنها بر بت پرستی جمع شوند و او حرف نزند یا برای شرک جمع شوند و حرف نزند، می گویند: قاعده لطف تمام نیست؛ باید در میان جامعه، یک انسان کامل و رئیس مطلقی باشد و مراقب جمعیت باشد که به طور مطلق گمراه نشوند؛ همین اندازه که بر گناه و خلاف و باطل، اجماع نکنند، برای ما کافی است. تفصیل این مطلب، در کتاب آمده و دوازده برهان بر آن اقامه شده است.نویسنده، در ص۸۳ کتاب، ضمن توصیف علمای دگراندیش شیعه، ابن جنید را از قدمای فقها و اصحاب امامیه دانسته که هر دو غیبت را درک کرده است. او، پس از نقل قول از شیخ مفید در باره دیدگاه ویژه ابن جنید در باره ائمه علیه السّلام که به مسئله امامت، با روی کرد بشری می نگریسته است، به دو نمونه از کتاب های او اشاره می کند.کاظمینی، در بخش دیگری از کتاب، با ذکر برخی از اجماعات ابن ادریس و ابن زهره، به بررسی حجیت «اجماع منقول» می پردازد. او، معتقد است اجماعات ابن ادریس مبتنی بر صحت دلیل حکم است؛ آن جا که حکمی را صحیح بداند، گر چه قائل آن اندک باشد، ادعای اجماع می کند. همین روش را ابن زهره عمل نموده و طبق آن، ادعای اجماع کرده است. وی، در باره اجماعات ابن زهره می نویسد: «و مانند اجماعات ابن ادریس، اجماعات ابن زهره در «غنیة» است، بلکه این اجماعات از اجماعات ابن ادریس ضعیف تر است. اکثر اصحاب، از نقل اجماعات «غنیة» اعراض کرده اند، تا چه رسد که به آن اعتماد نمایند. گذشت که محقق حلی، در احکام بئر در مسئله ای که ابن زهره ادعای اجماع کرده بود، چنین گفته است: «برخی از مقلدان، این گونه هستند که اگر از آنان دلیلی بخواهی، به صرف اینکه روایتی در کتاب های مشایخ سه گانه باشد، ادعای اجماع می کنند و این ادعا، اشتباه و جهالت است، اگر تجاهل نباشد». بنابراین، شاید مقصود مرحوم ابن زهره در این جا اجماع اصطلاحی، که یکی از ادله اربعه می باشد، نبوده است.
وضعیت کتاب
...
این کتاب، از جمله آثاری است که مورد توجه علما بوده و از آن به نیکی یاد کرده اند. آیة الله سبحانی جمله ای دارد که حکایت از ارزش کتاب می کند: «مرحوم شیخ اسد الله تستری، کتابی به نام «کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع» دارد که سنگی چاپ شده است. در آن جا برهان لطف را مفصل بحث می کند... دیگر کتاب ها مانند «بحار» و کتاب های کلامی هم این بحث را دارند، ولی تستری دقیق و جامع بحث کرده است؛ به گونه ای که قبل و بعد از آن، چنین جامع ندیده ام».
ساختار کتاب
کتاب، در دو فصل تنظیم شده است. در فصل اول، اجماع محصل و در فصل بعد، اجماع منقول مورد بررسی قرار گرفته است. عنوان مطالب که در حاشیه صفحات ذکر شده به احتمال قوی به قلم مستنسخ است.
گزارش محتوا
نویسنده، در ابتدا، تعریفی از «اجماع محصل» ارائه داده است. این قسم از اجماع، بدون واسطه نقل ثابت می شود، اگر چه ممکن است در اصل به آن استناد داده شود. ادله عقلی و نقلی و جمهور علمای شیعه و سنی بر حجیت این اجماع در احکام شرعیه اتفاق دارند و عده اندکی، نظری بر خلاف دارند. در ادامه مطلب، ادله نقلی حجیت اجماع نزد اهل سنت و به ویژه حدیث منقول از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم که امت من بر خطا اجتماع نمی کنند، مورد بررسی قرار گرفته است. هم چنین به حجیت اجماع نزد سایر امت ها نیز اشاره شده است.از جمله مطالبی که نویسنده، به خوبی به آن پرداخته است، قاعده لطف است. این قاعده، ایجاب می کند که در میان جامعه ی ما، امامی باشد که محور حق و باطل بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد؛ ازهمین رو می گوییم: اجماع، حجت است. باید رئیسی در میان مردم باشد و رئیس، نمی تواند نسبت به جامعه بی تفاوت باشد؛ اگر همه ی آنها بر بت پرستی جمع شوند و او حرف نزند یا برای شرک جمع شوند و حرف نزند، می گویند: قاعده لطف تمام نیست؛ باید در میان جامعه، یک انسان کامل و رئیس مطلقی باشد و مراقب جمعیت باشد که به طور مطلق گمراه نشوند؛ همین اندازه که بر گناه و خلاف و باطل، اجماع نکنند، برای ما کافی است. تفصیل این مطلب، در کتاب آمده و دوازده برهان بر آن اقامه شده است.نویسنده، در ص۸۳ کتاب، ضمن توصیف علمای دگراندیش شیعه، ابن جنید را از قدمای فقها و اصحاب امامیه دانسته که هر دو غیبت را درک کرده است. او، پس از نقل قول از شیخ مفید در باره دیدگاه ویژه ابن جنید در باره ائمه علیه السّلام که به مسئله امامت، با روی کرد بشری می نگریسته است، به دو نمونه از کتاب های او اشاره می کند.کاظمینی، در بخش دیگری از کتاب، با ذکر برخی از اجماعات ابن ادریس و ابن زهره، به بررسی حجیت «اجماع منقول» می پردازد. او، معتقد است اجماعات ابن ادریس مبتنی بر صحت دلیل حکم است؛ آن جا که حکمی را صحیح بداند، گر چه قائل آن اندک باشد، ادعای اجماع می کند. همین روش را ابن زهره عمل نموده و طبق آن، ادعای اجماع کرده است. وی، در باره اجماعات ابن زهره می نویسد: «و مانند اجماعات ابن ادریس، اجماعات ابن زهره در «غنیة» است، بلکه این اجماعات از اجماعات ابن ادریس ضعیف تر است. اکثر اصحاب، از نقل اجماعات «غنیة» اعراض کرده اند، تا چه رسد که به آن اعتماد نمایند. گذشت که محقق حلی، در احکام بئر در مسئله ای که ابن زهره ادعای اجماع کرده بود، چنین گفته است: «برخی از مقلدان، این گونه هستند که اگر از آنان دلیلی بخواهی، به صرف اینکه روایتی در کتاب های مشایخ سه گانه باشد، ادعای اجماع می کنند و این ادعا، اشتباه و جهالت است، اگر تجاهل نباشد». بنابراین، شاید مقصود مرحوم ابن زهره در این جا اجماع اصطلاحی، که یکی از ادله اربعه می باشد، نبوده است.
وضعیت کتاب
...
wikifeqh: کشف_القناع_عن_وجوه_حجیة_الاجماع_(کتاب)