کریت

لغت نامه دهخدا

کریت. [ک َ ] ( ع ص ) تمام و کامل. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
- حول کریت ؛ سال تمام. ( مهذب الاسماء ).

کریت. [ ] ( اِخ ) بعضی را گمان چنان است که نهر کریت همان وادی کلت است و برخی وادی فصیل و دیگران گمان دارند که در شرق اردن واقع است. ( قاموس کتاب مقدس ).

کریت. [ ک ُ ] ( اِخ )دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، کنار راه کوت عبداﷲ به رامهرمز. دشتی و گرمسیر است و 300 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

کریت. [ ک ُ رَ ] ( اِخ ) یکی از دهستانهای طبس است.محدود است از شمال به دهستان ارسک ، از جنوب و خاور به دهستان اصفهک و از باختر به دهستان مرکزی. جلگه ای و گرمسیر است. این دهستان دارای 14 آبادی است و 3155 تن جمعیت دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

کریت. [ ک ُ رَ ] ( اِخ ) قصبه مرکزی دهستان کریت در طبس. جلگه است و معتدل گرم و 1439 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

قلعه ای بوده در جنوب خرم آباد .
بعضی را گمان چنانست که نهر کریت همان وادی کلت است و برخی وادی فصیل و دیگران گمان دارند که در شرق اردن واقع است .

دانشنامه آزاد فارسی

کریْت (crith)
یکای جرم، برای وزن کردن گازها. یک کریت جرم یک لیتر گاز هیدروژن (H۲) در دما و فشار استاندارد است.

پیشنهاد کاربران

نام سدی قدیمی در اطراف طبس که ششصد سال قدمت دارد و ک با ضمه تلفظ میشود

بپرس