کروک

/kuruk/

لغت نامه دهخدا

کروک. [ ک ُ ] ( اِ ) سقف درشکه و کالسکه و امثال آن که باز و بسته شود.قسمت فوقانی درشکه و کالسکه. ( یادداشت بخط مؤلف ). روسی است بمعنی سقف درشکه و اتومبیل که بتوان جمع کرد و گسترد. این کلمه در ترکی بمعنی دم آهنگری است.

کروک. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس. کوهستانی و معتدل است و 290 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

کروک. [ ] ( اِخ ) دهی است در مغرب ده نو از نواحی چهارجوی. ( فارسنامه ناصری ).

فرهنگ فارسی

یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان بم واقع در خاور بخش جلگه و گرمسیر دارای ۶ آبادی و ۱۸٠٠ تن سکنه محصول غله خرما حنا پنبه و مرکبات .
سایبان درشکه واتومبیل
( اسم ) سقف در شکه و اتومبیل .

فرهنگ معین

(کُ ) [ روس . ] (اِ. ) سقف درشکه و اتومبیل .

فرهنگ عمید

سایه بان درشکه و اتومبیل.

گویش مازنی

/kerook/ کلون در & کره اسب

دانشنامه عمومی

کروک (بتلیس). کروک ( به ترکی استانبولی: Koruk ) یک منطقهٔ مسکونی در ترکیه است که در بیتلیس واقع شده است. [ ۱] کروک ۲۰۴ نفر جمعیت دارد.
عکس کروک (بتلیس)

کروک (بم). کروک، روستایی در دهستان روداب غربی بخش بروات شهرستان بم در استان کرمان ایران است. این روستا، مرکز دهستان روداب غربی است. [ ۱]
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲٬۲۵۷ نفر ( ۷۳۵ خانوار ) بوده است. [ ۲]
عکس کروک (بم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کروک (crook)
(یا: لولۀ خمیده) در سازهای بادی برنجی ، به خصوص هورن ، یک قطعۀ جداشدنی از لوله که می تواند برای افزودن طول لوله و درنتیجه تغییر کوک به آن وصل شود.

مترادف ها

top (اسم)
اوج، سر، قله، بالا، نوک، تپه، راس، رویه، فرق، روپوش، فرق سر، رو، فرفره، تاپ، کروک، درجه یک فوقانی

فارسی به عربی

قمة

پیشنهاد کاربران

convertible car
قسمت فوقانی و سقف کالسکه و اتومبیل که باز و بسته میشه
مثلا ماشین کروک ماشینیه که سقفش باز و بسته میشه ( بنز کروک )
Korok
مرغ خوابیده بر روی تخم در زبان ملکی گالی بشکرد
Karok
ته شاخه درخت خرما که قطر بیشتری نسبت به بقیه قسمت های شاخه دارد
Karuk
مدادتراش در زبان ملکی گالی بشکرد
مدادتراش در زبان ملکی گالی بشکرد
باقیمانده شاخه نخل برروی تنه درخت خرما در زبان ملکی گالی بشکرد
دورنماومشخص

بپرس