کرت. [ ک َرْ رَ ] ( ع اِ ) کرة. دفعه. مرتبه. ( ناظم الاطباء ). نوبت. بار. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت مؤلف ). راه. ره. پی. دست. هنگام. وهلة. وعده. گه. گاه. مَرَّة. کِش یا کَش. سفر. ج ، کَرّات. ( یادداشت مؤلف ) : در این راه چند کرت گفت دریغ آل برمک سخن یحیی مرا امروز یاد می آید. ( تاریخ بیهقی ). اگر این کرت بر فعلی سمیج و معاملتی خارج واقف شوم خود را از شین صحبت و عار الفت او خلاص دهم. ( سندبادنامه صص 93-94 ). باز او پرسد که خنده بر چه بود پس دوم کرت بخندد چون شنود.
مولوی.
شیخ روزی چار کرت چون فقیر بهر کدیه رفت در قصر امیر.
مولوی.
در آن اثنا حضرت خواجه سه کرت فرمودند توبه. ( انیس الطالبین ص 35 ). تا آن جماعت سه کرت این سخن را تکرار کردند. ( تاریخ قم ص 214 ). مهتر گبران گفت : اگر این کرت مسجد را خراب کنم خوف آن باشد که مسلمانان اتفاق کنند و شکستی به من رسد. ( فردوس المرشدیه از فرهنگ فارسی معین ). کرت. [ ک َ ] ( اِ ) تره . ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تره شود. کرت. [ ک َ ] ( اِ ) قطعه ای از زمین زراعت کرده و سبزی کاشته که کَرد نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). کرد. کرذ. هر یک از بخشهای تقریباً مساوی مزرعه یا باغچه. ( فرهنگ فارسی معین ) : میان محوطه گرد آن [ دخمه ] به شکل کرت بندیهای مستطیل سنگفرش شده بود... رزبانو... یکی از این کرتها را اشغال کرده بود. ( سایه روشن تألیف صادق هدایت از فرهنگ فارسی معین ). کرت. [ ک َ ] ( اِ ) فصل. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کرد شود. کرت. [ ک َ ] ( اِ ) نام میوه خاری است که آن را به عربی شوکة قبطیة گویند و آن میوه ای است شبیه به خرنوب شامی. معرب آن قرط باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). بار و ثمر یک نوع خاری که به تازی قرط گویند. ( ناظم الاطباء ). کیکر. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کیکر و قرط شود. کرت. [ ک َ ] ( اِخ ) آل کرت. رجوع به آل کرت و حبیب السیر چ تهران صص 84-116 شود. کرت. [ کْرِ / ک ِ رِ ] ( اِ ) درختی است گرمسیری که سه گونه وحشی آن در کرانه های جنوب ایران می روید. چوب کرت در آغاز قرمز روشن است و سپس تیره می شود، خوب تراش برمی دارد و در هنرهای زیبا بمصرف می رسد. صمغ معروف عربی را از آن می گیرند. ( از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 صص 202 - 203 ). قرظ. سَلَم. خرنوب مصری. سنط. بَبله. نَب نَب. بابل. ( یادداشت مؤلف ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
دهی است از دهستان کرچمبو بخش داران شهرستان فریدن واقع در ۳۶ کیلومتری شمال باختری داران دامنه کوه و سردسیر ۶۲۴ تن جمعیت آب از رودخانه محصول غلات لبنیات حبوبات صنایع دستی جاجیم و قالیبافی . دفعه و مرتبه، حمله، حمله درجنگ، دوباره حمله بردن، ومجازابه معنی نوبت وبارومرتبه ( اسم ) ۱ - قطعه ای از زمین زراعت کرده و سبز ی کاشته . ۲ - هز یک از بخشها ی تقریبا متساوی یک مزرعه یا باغچه کرت بندی : [ میان محوط. گرد آن ( دخمه ) بشکل کرت بند یهای مستطیل سنگفرش تقسیم شده بود ... . زر بانو ( مرده ) ... . یکی ازین کرتها را اشغال کرده بود ] . درختی است که گرمسیری که سه گونه وحشی آن در کرانه های جنوب ایران می روید. چوب کرت در آغاز قرمز روشن است و سپس تیره می شود.
فرهنگ معین
(کَ یا کِ ) = کرد. کرته . کردو: ۱ - قطعه ای از زمین زراعت کرده و سبزی کاشته . ۲ - هر یک از بخش های تقریباً متساوی یک مزرعه یا باغچه . (کَ رَّ ) [ ع . کرة ] (اِ. ) دفعه ، مرتبه ، بار. ج . کرات .
فرهنگ عمید
زمین مرزبندی شدۀ کوچک برای زراعت، کاله. نوبت، بار، مرتبه.
گویش مازنی
/kart/ انباشته
واژه نامه بختیاریکا
( کِرَت ) ( فا ) ؛ بار و مرتبه
دانشنامه عمومی
کِرِت ( یونانی: Κρήτη Kríti؛ ترکی عثمانی: گرید، Girit؛ لاتین: Candia, Creta ) یا اقریطس[ ۱] در منابع کهن عربی بزرگ ترین جزیرهیونان است که ۸٬۳۳۶ کیلومتر مربع پهناوری دارد و پنجمین جزیره بزرگ دریای مدیترانه نیز است. کرت کانون تمدن مینوسی ها کهنترین تمدن اروپا بوده است. کرت مرکز کهن ترین تمدن در اروپا، تمدن مینوسی ها بوده است. گاه این جزیره را گهوارهٔ تمدن اروپا نیز می خوانند. برخی از دانسته ها در مورد کرت از افسانه تاریخ نگاران و شاعران یونانی همچون هومر باقی مانده است. در زمان رومیان کرت درگیر جنگ های مهردادی شد. مارکوس آنتونیوس کرتیکوس در ۷۱ پیش از میلاد به این جزیره تاخت ولی ناکام ماند؛ سرانجام کوئینتوس کایچیلیوس متلوس، سردار رومی پس از سه سال و با سه لژیون توانست این جزیره را ضمیمهٔ روم کند. از این پس این جزیره بخشی از امپراتوری روم و در آینده امپراتوری بیزانس گردید تا اینکه در ۸۲۴ میلادیعرب ها بر کرت دست یازیدند. در ۹۶۰ میلادی بیزانسی ها کرت را باز پس گرفتند. در جنگ های صلیبی این جزیره چند بار دست به دست شد تا اینکه در ۱۶۶۹امپراتوری عثمانی بر کرت چیره شد. محاصره کرت به دست عثمانی ها بیست و یک سال، درازترین محاصره در تاریخ به طول انجامید در جنگ استقلال یونان، که از ۱۸۲۱ آغاز شد؛ مردمان کرت بسیار کوشا بودند و این جزیره صحنهٔ خشونت عثمانی ها گردید. در زمان استقلال یونان ۴۵ درصد مردمان این جزیره مسلمان بودند که بسیاری از آنان پس از آن به کیش پیشین خویش مسیحیت بازگشتند و بازماندهٔ مسلمانان نیز در ۱۹۲۴ در روند جابه جایی تبعه های دو کشورترکیه و یونان از این جزیره بیرون رفتند. در روند جنگ جهانی دوم کرت در مهٔ ۱۹۴۱ صحنهٔ نبرد کرت میان چتربازان آلمانی و نیروهای انگلیسی بود.
کرت (قلعه گنج). کرت، روستایی در دهستان سرخ قلعه بخش سرخ قلعهشهرستانقلعه گنج در استانکرمان ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۳۵۵ نفر ( ۱۰۰ خانوار ) بوده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
دانشنامه آزاد فارسی
کِرِت (گیاهان)(Acacia Arabica) کِرِت درختی با نام علمی Acacia nilotica Del، به ارتفاع پنج تا پانزده متر. در افریقا و بعضی نواحی جنوبی آسیا و جنوب ایران می روید. پوست ساقۀ آن قهوه ای رنگ، برگ های آن شانه ای مرکب، و دارای گل هایی مجتمع با ظاهری مدور، زیبا و معطر، به رنگ زرد گوگردی، و دارای دانه است. صمغ این گیاه رنگی تیره دارد. پوست آن اثر قابض و ضدکرم دارد و در درمان سرفه، برونشیت، و اسهال ها استفاده می شود. در جزیرۀ قشم و بلوچستان می روید. این گیاه به سلم، چِش، و صمغ عربی نیز معروف است. از تیرۀ فرعی گل ابریشم است.
کرت، سلم، چِش، صمغ عربی ( استان هرمزگان ) یا چش ( استان سیستان و بلوچستان ) نام درختی است که در استان های ساحلی جنوب ایران می روید. این درخت گونه ای اقاقیا است و بومی شبه قاره هند، جنوب ایران، شبه جزیره عربستان و بخش هایی از آفریقا می باشد. نام این درخت احتمالاً هندی است، زیرا در هند نیز «بابول» ( Babul - Babool ) نامیده می شود. نام علمی این درخت Acacia nilotica است و نام علمی مترادف آن Acacia arabica می باشد . عمر این درخت بسیار طولانی است و به صدها سال می رسد. بلندی درخت معمولاً حدود ۱۰ متر است، ولی مواردی هم وجود دارند که ارتفاعشان تا ۲۰ متر هم می رسد. درخت تاج گرد و پرپشتی ایجاد می کند. پوست تنه آن بسیار تیره و تقریباً سیاه رنگ و چاک چاک است. میوه ی قابل خوردن ندارد و برگ های آن شانه ای و ریز است و دانه های آن در یک غلاف بلند قرار دارند. ... [مشاهده متن کامل]
بابل درختی سایه دار است . این درخت با درختانی که صمغ عربی تولید می کنند ( مانند Acacia senegal & Acacia seyal ) ، از یک خانواده است، ولی صمغ بابل کم ارزش است، هر چند که مصارف محلی دارد. چوب آن سرخ تیره مایل به قهوه ای است و بسیار سخت و چگال است و در برابر آب به خوبی پایداری می کند. به همین خاطر در جنوب ایران از گذشته تا به حال چوب بابل یکی از چوب های اصلی برای ساخت لنج به شمار می رفته است. برگ ها و غلاف دانه های این درخت، خوراک خوبی برای چارپایان به ویژه گاو است.
کرت: بار، دفعه نمونه: بندار . . . هفته ای دو کرت راهی می کند دنبالت که بروی و دستی به سر و رویش بکشی. کلیدر، محمود دولت آبادی، جلد ۳
پل
یک قطعه زمین کشاورزی که خود به قطعات کوچکتر ( لاری ) تقسیم می شود.
آل کرت نام ملوکی بود که از جانب مغول مدّتی به ارث در هرات خراسان و حوالی آن حکومت می کردند.
کَرَت: کَرده تو
کِرَت/ kerăt : بار دفعه زبانزد: تا حالا دو کرت می خواسته بگریزد، . . . کلیدر محمود دولت آبادی کَرَّت[ع. ] ( ا. ) مرتبه؛ دفعه فرهنگ بزرگ سخن دکتر حسن انوری انتشارات سخن
Keret کرت به زبان پارسی جنوب افغانستان به جعبه چوبی که بیشتر در حمل محصولات کشاورزی استفاده میشه میگن
کرت cort در گویش شهربابکی کرت به معنی قطعه زمین کوچکی از باغ یا مزرعه که مستطیل شکل بوده وبا یک بند خاکی حصار شده گفته می شود ، نقش بند ، سدی برای جلوگیری از هدر رفتن آب به بقیه زمین است که در آبیاری غرقابی بکار می آید، به اشتباه cart هم گفته می شود ، گویش تهرانی اکثر لغات با شروع کسره وضمه را به فتحه تبدیل می کند ، تو اخبار سراسری کلمه ی ، جنوب jonoob را هم janoob می گویند ... [مشاهده متن کامل]
آبیاری کِرتی درسته یا کِرَتی؟
زمین مرز بندی شده کشاورزی . .
Kertنام روستایی درحدفاصل شهرستان. ازنا ودرود که اکنون بانام مسعودآباد شناخته میشود این روستا ارمنی نشین بوده وارامنه. این نام را برآن. نهاده بودند.
کَردی ( Kərdi ) :در زبان ترکی به معنی باغچه حیاط است
هوالعلیم کَرَت : دفعه؛ مرتبه ؛ بار کَرت : زمین کشاورزی مرزبندی شده ؛ قطعه زمین زراعتی
در گویش شهرستان بهاباد به جای کرت/kart/کُرت /kort/تلفظ می شود که به قطعات زمین زراعی یا باغی گفته می شود. در ضمن به هر یک از باغچه های کوچک منزل که از باغچه های دیگر جداست کرتو/kortu/ گفته می شود.
کِرِت: نام پدرکردهای جهان برادر لاری پدرلرها که هردو برادر ازسرزمین آشورآمده و لاری درمنطقه خانقین و ( keret ) درسلیمانیه عراق ساکن شده و ( keret ) قومی رابوجود آورد که 2500 سال پیش پس ازتصرف جزیره کرت ... [مشاهده متن کامل]
دردریای مدیترانه وشهر ( آتن ) بسیاری ازواژگان مشترک بین زبان کردی وفارسی را به یونان انتقال دادند. در یکی از دست نوشته های آشور بنی پال از لوئی کارداک پادشاه کردها یادشده است.
مزرعه کوچک
طایفه کرت ایل لر ممسنی
سلسله محلی کرت در استان کرمان سلسله کرت سیستانی *سکایی و لر آریایی * از نسل ایل لر ممسنی معنی کرت::بخش بخش، قسمت قسمت Kert