کدیور
/kadivar/
مترادف کدیور: دهبان، دهدار، کدخدا، برزگر، رنجبر، زارع، رئیس، ریش سفید
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: صاحب خانه، مالک خانه، کدخدا، کشاورز، زارع، باغبان، ( در متون مانوی پارتی ) به معنی دنیادار و جهاندار آماده
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
کدیور بدو گفت پروردگار
سرآرد مگر بر من این روزگار.
فردوسی.
سرایی مر سعادت پیشکارش زمانه چاکر و دولت کدیور.
لبیبی.
دل بیش کشد رنج چو دلبر دو شودسر گردد رنجور چو افسر دو شود
مستی آرد باده چو ساغر دو شود
گردد کده ویران چو کدیور دو شود.
مسعودسعد.
|| مزارع. ( آنندراج ) ( فرهنگ جهانگیری ). برزیگر. زراعت کننده. ( برهان ). زارع. دهقان. ( ناظم الاطباء ). باغبان. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) : چون درآمد آن کدیور مرد زفت
بیل هشت و داسگاله برگرفت.
رودکی.
کدیور یکایک سپاهی شدنددلیران پر آواز شاهی شدند.
فردوسی.
کسی بر کدیور نکردی ستم به سالی به سه بهره دادی درم.
فردوسی.
کدیور بدو گفت از ایدر مرنج که در خان ما کس نیابد سپنج.
فردوسی.
به دهقان کدیور گفت انگورمرا خورشید کرد آبستن از دور.
منوچهری.
کدیور کجا بفکند دم مارکند مار مر دست او را فگار.
( گرشاسب نامه ).
که بازاریان مایه دارند و سودکدیور بود مرد کشت ودرود.
( گرشاسب نامه ).
سپهدار گنج آکن و غم گسل کدیور بطبع و سپاهی بدل.
اسدی.
بهین گنج او [ گنج شاه ] هست داننده مردنکوتر سلیحش یلان نبرد
دگر نیکتر دوستداران او
کدیور مهین پایکاران او.
اسدی.
و ضیاع بیشتر او را [ بخارا خدات را ] بود و اغلب این مردمان کدیوران و خدمتکاران او بودند. ( تاریخ بخارای نرشخی ص 7 ).انداخته هندوی کدیور
زنگی بچگان تاک را سر.
نظامی.
بیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) ۱ - صاحب خانه کدخدا : [ گردد کده ویران چو کدیور دو شود ] . ( مسعود سعد ) ۲ - ریش سفید قوم رئیس قبیله : [ و زان پس کت کدیور پاسبان بود رسول مصطفی شد پاسبانت ] . ( ناصر خسرو ) ۳ - زارع بر زیگر : [ بدهقان کدیور گفت انگور مرا خورشید کرد آبستن از دور ] . ( منوچهری )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. = کدخدا
۳. صاحب خانه.
دانشنامه عمومی
کدیور (الیگودرز). کدیور یک روستا در ایران است که در دهستان زز شرقی شهرستان الیگودرز واقع شده است. [ ۱] کدیور ۱۳۱ نفر جمعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: کدیور (الیگودرز)
جدول کلمات
مترادف ها
کدیور، نام مستخدمین شهرداری، عضو انجمن شهر، نام قضات، کدخدا، هیئت عضو قانونگذاری یک شر
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
کدیور یک واژه مرکب شامل یک بخش پارسی و بخش دوم لری میباشد بدین سان که کد یعنی صاحب خانه یا سرا یا محل و صفت مربوط به شخص و واژه دوم ور که لرها به جسم و تن ور می گویند و ترکیب این دو معنی قوی هیکل یا صاحب هیکل درشت را می دهد همان مگنت در زبان انگلیسی پیل تن
زبان های کردی و فارسی هر دو ریشه در زبان نیاایرانی ( protoiranian ) دارند و واژگان مشابه یا مشترک آنها وام واژه نیستند.
کدیور یکایک سپاهی شدند
دلیران پر آواز شاهی شدند
فردوسی
کدیور بدو گفت پروردگار
سرآرد مگر بر من این روزگار
فردوسی
کدیور یکایک سپاهی شدند
دلیران پر آواز شاهی شدند
فردوسی
کدیور بدو گفت پروردگار
سرآرد مگر بر من این روزگار
فردوسی
این کجا باید یا خدا از دست این پان ترکیسم بیشعور که همه کجا هستند در پارسی اسم پسرانه کدیور این واژه کدیور کاملا پارسی است چون در ترکی می شود Kadıvar این هم ترکی نبود این واژه یعنی کدیور صد درصد پارسی است
کد یا کند همریشه با واژه کندن واژه ای کاملا فارسی و دلیل اون اینکه ایرانیها ابتدا خانه های خود رو در دل کوه ها میکندند مانند میمند کرمان که پیشینه چندین هزارساله داره و بوسیله زبان آذربایجانی وارد زبان ترکهای مهاجر شده و به هیچ عنوان ریشه آلتایی نداره و پیشینه اون به ایران میرسه در پارسی باستان نیز به خانه، کانا گفته میشده که از همین ریشه هست
... [مشاهده متن کامل]
کدخدا= مالک خانه یا روستا و محله
کدبانو= نگهبان خانه
دانشکده= خانه دانش
و. . .
... [مشاهده متن کامل]
کدخدا= مالک خانه یا روستا و محله
کدبانو= نگهبان خانه
دانشکده= خانه دانش
و. . .
در واژه کدیور بخش " کد" یک واژه ترکی است و شکل کامل آن " کند یا کَنت" می باشد که به منطقه مسکونی ، منطقه آباد و گسترش یافته ، روستا ، شهر گفته می شود
یا در رابطه با حشرات و ریز موجودات محل جمع شدن و گسترش آن ها گفته می شود .
... [مشاهده متن کامل]
" کند" از فعل ترکی ken ( ترکی قدیم ) به معنی بزرگ شدن گسترش یافتن ، توسعه یافتن ، فراخ شدن مشتق شده است .
دیگر مشتق از این ریشه فعلی مشتق keng می باشد که امروزه به شکل gen به معنی فراخ ، گشاد به کار نی رود یا مشتق genish به معنی گسترده ، توسعه یافته ، فراخ یا فعل genishlemek به معنی گسترش یافتن ، توسعه یافتن .
یا در رابطه با حشرات و ریز موجودات محل جمع شدن و گسترش آن ها گفته می شود .
... [مشاهده متن کامل]
" کند" از فعل ترکی ken ( ترکی قدیم ) به معنی بزرگ شدن گسترش یافتن ، توسعه یافتن ، فراخ شدن مشتق شده است .
دیگر مشتق از این ریشه فعلی مشتق keng می باشد که امروزه به شکل gen به معنی فراخ ، گشاد به کار نی رود یا مشتق genish به معنی گسترده ، توسعه یافته ، فراخ یا فعل genishlemek به معنی گسترش یافتن ، توسعه یافتن .
دهقان
دهبان، دهدار، کدخدا، برزگر، رنجبر، زارع، رئیس، ریش سفید