کانا

/kAnA/

مترادف کانا: ابله، احمق، خل، زودباور، کالوس، کالیو، کودن، مدمغ، نادان، ناقص العقل

متضاد کانا: عاقل

معنی انگلیسی:
fool

لغت نامه دهخدا

کانا. ( ص ) نادان و ابله و احمق و بی عقل. ( برهان ) ( اوبهی ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( شعوری ج 2 ورق 229 الف ). چلازه : خویشتن کانا ساخته بود [ ازهربن یحیی ] چیزهایی کردی که مردمان از آن بخندیدندی. ( تاریخ سیستان ص 269 ).
زن چو این بشنیده شد خاموش بود
کفشگر کانا و مردی لوش بود.
رودکی.
اگر چه گو سروبالا بود
جوانی کند پیر کانا بود.
فردوسی.
که پیر فریبنده کانا بود
اگر چند پیروز و دانا بود.
فردوسی.
چو مهر مهر او خواند شود کانا چو فرزانه
چو کان کین او کاود شود فرزانه چون کانا.
قطران.
نبینی بر گه شاهی مگر غدار بی باکی
نیابی بر سر منبر مگر زراق کانایی.
ناصرخسرو.
ره دین گرد هر که دانا بود
به دهر آن گراید که کانا بود.
اسدی.
مرترا خصم دشمن دانا
بهتر از دوستان همه کانا.
سنایی.
نه دمنه چون اسد نه درمنه چو سنبله ست
هر چند نام بیهده کانا برافکند.
خاقانی.
|| ( اِ ) چوب بن خوشه انگورو خرما را نیز گویند. || پاره ای از خوشه ٔانگور و خرما را گفته اند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ).

کانا. ( اِخ ) او نخستین کسی است که در بخارا سکه زد:... پادشاهی بود نام او«کانا» بخارا خدات و او سی سال بخارا را پادشاه بودو در بخارا بازارگانی به کرباس و گندم بود وی را آگاه کردند که در دیارهای دیگر سیم زده اند و او فرمان داد تا در بخارا سکه زدند از سیم ناب و بر آن صورت وی را با تاج نقش کردند. ( تاریخ بخارا صص 34 - 36 ).

کانا. ( اِخ ) شهری است در ناحیه داهومی واقع در خلیج گینه بین نیجریه و توگو نزدیک آبومی شهر مقدس قدیمی که مقبره شاهان در آنجا بوده است و امروز بصورت ویرانه است.

فرهنگ فارسی

نادان، ابله، احمق، کودنکانایی:نادانی، کودنی
( صفت ) نادان ابله احمق : [ خویشتن کانا ساخته بود چیز هایی کرد که مردمان از آن بخندید ( ند ) ی ] . ( تاریخ سیستان )
شهری است در ناحیه داهومی واقع در خلیج گینه

فرهنگ معین

(ص . ) نادان ، ابله ، بی خرد.

فرهنگ عمید

نادان، ابله، احمق، کودن: مر تو را خصم و دشمن دانا / بهتر از دوستان همه کانا (سنائی۱: ۴۴۸ ).

دانشنامه عمومی

کانا ( به ژاپنی: 仮名 ) خط هجانگار ژاپنی است که در سامانهٔ نگارش زبان ژاپنی به کار می رود. در سامانهٔ نگارش زبان ژاپنی علاوه بر کانا، واژه نگارهای چینی کانجی و حروف لاتین یا روماجی نیز به کار برده می شود. کاناها شامل هیراگانا، کاتاکانا و مان یوگانا هستند. مان یوگانا ریشهٔ هجانگارهای هیراگانا و کاتاکانا است که در ژاپن امروز بسیار کمتر از دو کانای دیگر از آن استفاده می شود.
عکس کانا

کانا (باگاسی). کانا شهری در شهرستان باگاسی در استان باله در بورکینافاسوی جنوبی است و جمعیت آن ۷۶۳ نفر است.
عکس کانا (باگاسی)

کانا (سرزمین آلتای). کانا ( به لاتین: Kanna ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در سرزمین آلتای واقع شده است. [ ۱]
عکس کانا (سرزمین آلتای)عکس کانا (سرزمین آلتای)

کانا (کالابریا). کانا ( به ایتالیایی: Canna ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان کزنتزا واقع شده است. [ ۲] کانا ۲۰ کیلومتر مربع مساحت و ۸۲۸ نفر جمعیت دارد و ۴۱۷ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس کانا (کالابریا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس نامهٔ باستان دکتر میر جلال الدین کزازی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

کاناکاناکاناکانا
مهر کانا به معنی مهر و خورشید است
پس کانا در این نام خورشید معنی شده است
کانا:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " کانا" می نویسد : ( ( کانا به معنی نادان است. این واژه در سغدی kānyā بوده است. ) )
( ( عروسم نباید که رعنا شوم
به نزد خردمند کانا شوم ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص۴٠۳ . )
- نادان
- احمق
کانا در زبان کردی یعنی چشمه
معنی کانا یعنی چشمه
ریشه آن کردی است
ناتوان - ( کانا در یکی از ابیات فردوسی که می گوید ( توانا بود هرکه دانابود - به هرکار نستوح کانا بود ) بکار رفته که در حال حاضر این بیت را بصورت ( توانا بود هرکه دانابود - زدانش دل پیر برنا بود ) میشناسیم .

بپرس