کامکار
/kAmkAr/
مترادف کامکار: دولتمند، سعید، سعادتمند، کام دیده، کامیاب، موفق
متضاد کامکار: نامراد
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: کامروا، موفق، کامگار
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
کامکار. ( ص مرکب ) کامگار. رجوع به کامگار شود.
فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) کامروا کامران . ۲ - سعید سعادتمند خوشبخت : [ در چرند اب تبریز بشرف سجد. شهریار کامکار کامیاب مشرف شدند ] . ۳ - موفق . ۴ - عشرت طلب عیاش . ۵ - ( اسم ) جانور شکاری ( سباع و طیور ) . ۶ - ( صفت ) مطبوع ذایقه : [ شیرینیها ی گوناگون و شیراز های نظیف و ریچار های لطیف و کامه ای کامکار ... ] . ( ترجم. محاسن اصفهان )
قسمی از گل سرخ
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
خوشبخت، موفق، سرسبز، کامیاب، کامکار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
انباشته
کامروا
از خامه کاری یا نمد مالی . . . نوک و منقار پرندگان
رنگارنگ ، قرمز
کامکار : سعادتمند ، خوشبخت / قسمت سرخ گل ، گل سرخ
نوعی گل سرخ و زیبا
نوعی گل سرخ دارای گلبرگ های بسیار زیبا
خوشبخت
خوش بخت
نیک بخت ، خوش بخت ، پیروز