کامجو
/kAmju/
مترادف کامجو: خوشگذران، عشرت طلب، عیاش، کامران، کامروا، کام طلب، مرادطلب هوس ران، هوسباز
متضاد کامجو: نامراد
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: آن که به دنبال عیش و خوشی است
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
وصل زن هرچند باشد پیش مرد کامجو
روح راحت را کفیل و نقد عشرت را ضمان.
اوحد سبزواری.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
اهل کام ؛ کام طلب. جوینده کام :
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
ریش باد آن دل که با درد تو جویدمرهمی.
حافظ.
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
ریش باد آن دل که با درد تو جویدمرهمی.
حافظ.
کامران