کالیبر

/kAlibr/

معنی انگلیسی:
gauge, caliber

لغت نامه دهخدا

کالیبر. ( فرانسوی ، اِ ) بمعنی قطر درونی استوانه. قطر درونی احجام استوانه ای : کالیبر لوله تپانچه ، کالیبر لوله تفنگ و توپ و غیره.

فرهنگ فارسی

اندازه، قالب، قطردهانه لوله، دوره دهانه لوله توپ یاتفنگ یاتپانچه
( اسم ) ۱ - قطر درونی احجام استوانه یی . ۲ - قطر دهان. لول. اسلح. گرم ( تپانچه تفنگ توپ ) .

فرهنگ معین

(بْ ) [ فر. ] (اِمر. ) قطر دهانة لولة توپ یا تفنگ .

فرهنگ عمید

قطر داخلی لولۀ اسلحه.

دانشنامه عمومی

کالیبر ( به انگلیسی: Caliber ) در سلاح های گرم به معنی قطر داخلی لوله سلاح یا قطر خارجی گلوله ای است که آن سلاح شلیک می کند.
کالیبر معمولاً با میلی متر بیان می شود اما در کشورهای انگلیسی زبان گاهی از اینچ هم استفاده می شود.
امروزه کالیبر سلاح های سبک معمولاً بین ۴٫۵ تا ۱۲٫۷ میلی متر، کالیبر توپ های توپخانه ای معمولاً بین ۱۰۵ تا ۲۰۳ میلی متر است. گاهی از کالیبر برای نشان دادن طول لوله سلاح هم استفاده می شود. برای مثال وقتی گفته می شود که تانک تی - ۷۲ به توپ ۱۲۵ میلی متری با کالیبر ۴۸ مجهز است به معنی آن است که طول لوله این توپ ۴۸ برابر قطر لوله یعنی ۶ متر است.
در زبان های اروپائی واژه Caliber یا Calibre از واژه ایتالیایی calibro آمده است که خود آن نیز شاید از واژه عربی «قالب» گرفته شده باشد. [ نیازمند منبع]
در طول تاریخ اسلحه سازی کالیبرهای متفاوتی تولید و مورد استفاده قرار گرفته است. هرچه کالیبر یک سلاح بزرگ تر باشد، به دلیل افزایش قطر گلوله وزن آن نیز بیشتر شده و انرژی بیشتری در لحظه برخورد تولید می کند. از این رو در گذشته استفاده از کالیبرهای بزرگ مرسوم بود؛ ولی در طول جنگ جهانی دوم با تجربیات عملی بدست آمده، همه کشورها به سمت استفاده از کالیبرهای کوچک تر رو آوردند. در همین راستا تعدادی کالیبر به صورت استاندارد معرفی شد که بجای اینکه هر کارخانه ای کالیبر خاص خود را تولید کند؛ همه کارخانه های اسلحه سازی بر اساس کالیبرهای استاندارد، سلاحهای جدید را طراحی و تولید می کنند.
• ۰/۲۲ اینچ یا کالیبر خفیف
• ۵٬۴۵ م م کالیبر کلاشنیکف از ۱۹۷۴ به بعد
• ۵/۵۶ م م کالیبر فشنگ متوسط ناتو ( استاندارد جدید )
• ۰/۲۷۰ اینچ کالیبر بسیار رایج تفنگ های شکاری
• ۷/۶۲ م م کالیبر فشنگ پرقدرت ناتو ( استاندارد قدیمی )
• ۰/۳۲ اینچ کالیبر سلاح کمری
• ۰/۳۸ اینچ کالیبر رولور اسپرینگ فیلد
• ۰/۴۵ اینچ کالیبر کُلت
• ۹ میلی متر کالیبر رایج سلاح کمری و مسلسل دستی
• ۰/۵۰ اینچ کالیبر مسلسل سنگین براونینگ معروف به «کالیبر ۵۰»
• ۳۰–۰۶ یک کالیبر رایج تفنگ های شکاری
نمونه هایی از کالیبرهای بزرگ تر نیز در سلاحهای تک تیراندازی یا ضد زره با مصارف خاص و محدود تولید و مورد استفاده قرار می گیرد.
از جمله معروفترین سلاحهای کالیبر ۷/۶۲ تفنگ هایی چون کلاشنیکف و ژ۳ هستند. همچنین معروفترین سلاحهای کالیبر ۵/۵۶ نیز اسلحه ام ۱۶ و ام ۴ ساخت ایالات متحده است. نتایج خوب استفاده از کالیبر ۵/۵۶ در جنگ های اخیر ایالات متحده - مانند جنگ ویتنام، سومالی و عراق – همه کشورها را تشویق به استفاده از این کالیبر نموده بطوری که کالیبر ۵/۵۶ رسماً از سال ۱۹۸۰ در ناتو به خدمت گرفته شد.
عکس کالیبرعکس کالیبر

کالیبر (فیلم ۲۰۱۸). کالیبر ( به انگلیسی: Calibre ) فیلمی محصول سال ۲۰۱۸ و به کارگردانی مت پالمر است. در این فیلم بازیگرانی همچون جک لودن، مارتین مک کان، تونی کارن و کل مک آنینچ ایفای نقش کرده اند.
عکس کالیبر (فیلم ۲۰۱۸)

کالیبر (نرم افزار). کالیبر نرم افزاری برای مدیریت کتاب های الکترونیک است. این نرم افزار که در سکوهای مختلف از جمله گنو/لینوکس، ویندوز و مک قابل اجراست. [ ۱] این نرم افزار قادر به شناسایی، مشاهده، مدیریت و تبدیل بسیاری از قالب های کتاب های الکترونیک است. [ ۲] همچنین این برنامه قادر به هم زمان سازی با دستگاه های مختلف کتاب خوان الکترونیک است. از دیگر ویژگی های کالیبر می توان به امکان دریافت خودکار اخبار و اطلاعات از منابع مختلف همچون وب سایت ها و خوراک های آراس اس، تبدیل آن ها تحت فرمت ای بوک و بارگذاری در دستگاه های متصل اشاره نمود. کالیبر دارای یک وب سرور داخلی نیز هست که کاربر از طریق آن و با استفاده از یک مرورگر وب می تواند از هر جای دنیا به مجموعه کتاب هایش دسترسی داشته باشد. [ ۱]
عکس کالیبر (نرم افزار)عکس کالیبر (نرم افزار)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کالیبْر (Caliber)
اندازۀ قطر درونی دهانۀ لولۀ توپ یا هر جنگ افزار دیگری که دارای لولۀ پرتاب باشد، برحسب میلی متر. معمولاً رده بندی توپ ها و خمپاره اندازها براساس اندازۀ کالیبر آن ها صورت می گیرد. مثلاً، توپ ۱۰۶میلی متری یا خمپارۀ ۸۱میلی متری.

مترادف ها

caliber (اسم)
استعداد، گنجایش، کالیبر، قطر گلوله، قطر دهانه تفنگ یا توپ

calibre (اسم)
کالیبر، قطر گلوله، قطر دهانه تفنگ یا توپ

فارسی به عربی

مقدرة

پیشنهاد کاربران

کالیبر ؛ کلمه ی کالیبر نیز به کال یا کالب و قطر و فضای داخلی لوله ی تفنگ که گلوله در آن حرکت می کند گویند. مثل کال آبی که جریان آب از آن عبور کند. کلمه کُلْت نیز مرتبط با همین راسته ی مفهومی می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

درک بهتر مفهوم کلمه ی کالیبر مرتبط با مفاهیم کلمات زیر خدمت عزیزان تبیین گردیده است؛
کالیوْ؛ برگرفته از کلمه ی خُل و خالی مرتبط با کلمه ی کَلّه و کُلاه به معنا و مفهوم تُهی و چیز میان دار به انسانهای دارای هوشیاری کم، و انسان های کَلّه کال یا گِردمغز و دیوانه با ضریب هوشی کم، کالیو گفته می شود.
در فرهنگ و زبان محلی مازندرانی ها به کوچه و خیابان و گذر، و محل عبور و مرور، محله کُلا گفته می شود. که کلمه ی کُلا مرتبط با مفهوم کلمه کال و کُلاه می باشد به معنی یک فضای خالی جهت عبور و مرور.
کالب ؛ کلمه ی کالِب یا غالب و قال به مفهوم سوراخ و مرتبط با کلمه ی کالبد به مفهوم غالبی برای روح. در زبان های محلی به سوراخ و حُفره، قال نیز گفته می شود. حتی کلمه ی قلب به مفهوم عضوی که دارای حفره می باشد و حتی کلمه ی تَقَلُّب به مفهوم خالی بالا آمدن به لحاظ راسته ی مفاهیم مرتبط با این کلمه می باشد. حتی در فرهنگ عرب به سگ از آن جهت کَلْب می گویند که فقط سر و صدا و واق واق می کند و نسبت به گرگ و کفتار و پلنگ و شیر و خرس قدرتی ندارد. و با سر و صدا کردن خودش را بر شرایط غالب می کند و در حالت تنها بودن این حیوان، خالی از قدرت می باشد و بیشتر حالت آژیر خطر می باشد تا یک محافظ قدرتمند.
اصطلاح میوه ی کال، یعنی میوه ای که هنوز پُر نشده و نرسیده است. و هنوز خالی از جذب شدن املاح و عناصر برای رشد و تعالی در میوه می باشد.
به مسیر عبور جریان آب هم که در سطح زمین شکاف ایجاد کرده و خالی کرده باشد و آب نداشته باشد کال گویند. اصطلاح کالشور در نمک زارها و کویرهای ایران بسیار نام گذاری گردیده است. کلمه کالیمانی و کالیمانجارو نیز مرتبط با این مفهوم می باشد.
کالیبر ؛ کلمه ی کالیبر نیز به کال یا کالب و قطر و فضای داخلی لوله ی تفنگ که گلوله در آن حرکت می کند گویند. مثل کال آبی که جریان آب از آن عبور کند. کلمه کُلْت نیز مرتبط با همین راسته ی مفهومی می باشد.
کالیبره ؛ اصطلاح کالیبره کردن با نگارش calibration نیز به مفهوم تنظیم کردن به تناسب یک حالت استاندارد و مرجع و لقّی گیری و پُر کردن فضای خالی در صنعت، جهت جلوگیری از ارتعاش حاصله از بازی و حرکت قطعه دَوّار در فضای خالی یک اصطلاح رایج می باشد.
اصطلاح کالیمبا در هنر موسیقی نیز به نوعی ساز که دارای جعبه تو خالی با تیغه هایی نصب شده بر روی آن گفته می شود.
اصطلاح کالِج یا کالوج یا کالوچ ؛ با توجه به ذات حرف ( ج یا چ ) در انتهای کلمه که نمایانگر یک جریان زاینده مثل چشمه از درون به بیرون می باشد و با ترجمه و برگردان دانشکده و آموزشگاه به مفهوم محلی یا کلاسی برای پُر شدن و صدور علم به لحاظ علمی و فرهنگی یا فکری.
کلید؛ کلمه ی کالج و کالوج به لحاظ راسته ی مفاهیم کلمات مرتبط با کلمه ی کلید به مفهوم پُر کننده ی حُفره با تفسیر کلید حل مشکلات می باشد.
و کلمه ی کالچر با نگارش culture با ترجمه و برگردان فرهنگ و تمدن و سلول به مفهوم یک کار نرم افزاری و فکری و آموزشی یا پُر نمودن تفکر برای ساختن فرهنگ، ترجمه سلول نیز یک ترجمه موازی و غیرانطباقی برای کلمه ی کالچر می باشد.
کِلْک ؛ کلمه و اصطلاح کِلْک شکردار نیز به نِی تو خالی که داخلش شیره ای شیرین دارد گویند.
اصطلاح کَلَک زدن نیز به مفهوم جیب بری و خالی کردن و فریب دادن یک اصطلاح رایج امروزی می باشد.
اصطلاح کَلَکْ هم که روی آب می اندازند به مفهوم قایق و تَشتَکی تو خالی که روی آب قرار بگیرد مفهوم دارد.
کالبد ؛ کلمه ی کالبد به معنی کالِب یا غالبی برای روح، کلمه ای مرتبط که در یک جایگاه کاربردی دیگر با ترجمه و برگردان جسد در زبان رایج فارسی امروزی در حال استفاده می باشد.
اصطلاح کالون یا گالون به مفهوم پیت و دَبّه و یا پارچ در حال استفاده امروزی می باشد.
کلمه ی کالری یا گالری تحت عنوان پوشه و پوشاندن یا فولدر به مفهوم فضایی برای پُر کردن و گالری ماشین نیز اصطلاح رایج قابل استفاده در زمان ما می باشد. حتی کلمه کالری و کِلوین که واحد سنجش دما و حرارت و گرما و انرژی می باشد مرتبط با این مفهوم می باشد.
میانکاله ؛ این کلمه نیز یک کانسپت کلامی با دو مفهوم موازی در یک کلمه می باشد. تحت عنوان نام شهر و مکانی که در میان یک کال قرار گرفته باشد.
کالسکه؛ نوعی از گاری که دارای یک فضای خالی و درون دار باشد.
حرف ک قابل تبدیل به حرف خ در قوانین کلمات است. این دو حرف با توجه به نزدیک بودن محل صدور آوایشان قابل تغییر در کلمات می باشند. مثل مکان و خانه. مثل کروش و خروش یا کورشید و خورشید و فراوان از این دست کلمات.
کلمه ی خَلْته و خِلار به مفهوم کیسه ی کوچک و بزرگ نیز مرتبط با مفهوم خالی بودن و فضا داشتن می باشد. البته کلمه ی خَلته برای اشیاء کوچک و سنگین و خِلار برای چیزهای سبک و پر حجم مثل پنبه و کاه در حال استفاده ی امروزی نیز می باشد.
از زاویه ی قانون تلاطم و چرخش و پخته شدن حروف و تغییر شکل حروف در پاتیل کلمات مرتبط با کلمه ی کَوَلْ نیز می باشد. اصطلاح کور و کَوَل نیز به صورت فیزیکی در اندام انسان در حال استفاده و به صورت معنایی به انسانهای نادان اطلاق می شود. در قنات ها و صنعت فاضلاب نیز اصطلاح کَوَل گذاری یا گلوگذاری برای جلوگیری از ریزش دیواره در فضای خالی چاه نیز یک اصطلاح رایجی می باشد.
اصطلاح باغ کولیدن به مفهوم خالی کردن مسیر آب و جوب نیز در زمانی استفاده می شود که باغبان مسیر عبور آب را با بیل در جوب بخواهد تمیز کند و خالی از چیزهای زائدی که مسیر آب را در جوب بند می آورد کند.
گالیله یا کالیله و کالیستنس ؛ صفتی برای انسان های دانشمند که به مرحله ای از علم می رسند که متوجه نادانی و کال بودن خود می شوند. انسان هایی که مانند یک میوه ی کال که دائماً در حال پُر کردن خود می باشند و دائماً در حال یادگیری و علم آموزی و تشنه ی علم هستند.
گیلاس؛ گیلاس چای به معنی لیوان چای که حرف ( ک گ خ ) قابل تبدیل به هم در قوانین کلمات می باشند. مثل مکان، خانه، سمنگان ( به مفهوم مکان دارای سمن و سما به مفهوم گرما مثل سماور و سماوات ) . و مرتبط با کلمه ی کِیْل و کیله و کیلو کردن نیز می باشد.
کالیسون؛ نوعی شیرینی سنتی فرانسوی به مفهوم شیرینی یا کلوچه و کیکی که با ادویه ها و مغزها، کوله و کلاسش پُر شده باشد.
کالیسَر؛ این کلمه به نوعی دیگر به ریخت کیاسر خودمان می باشد. و مفهوم این کلمه اشاره به جای بلندی مانند کوه و صخره دارد که مُشرف به یک دَرّه و روخانه و کال باشد.
کوکاکولا ؛ به مفهوم کوک کننده ی کول انسان. یا انرژی زا و نیرو بخش. کول از زاویه قانون مصوت ها و ذات حرف ( و ) مرتبطه با کوله پشتی که زاد و توشه ای در آن ذخیره شود می باشد.
کالیگولا؛ مرتبط و قابل تبدیل به کلمه ی کالی کول به مفهوم کسی که کوله اش خالی از چیزی باشد و برای انسان های کم خرد و نادان و سفیه و قصی القب استفاده می شود. این کلمه صفتی برای انسان های بسیار بی رحم و خونریز می باشد.
کالا؛ با توجه به ذات تعالی گونه و آوایی حرف ( آ ) در وسط و انتهای این کلمه، به مفهوم فرآورده و محصول با کیفیت . یعنی محصولی که کال نیست بلکه کالا شده است. مانند میوه ی کالی که هنوز نرسیده باشد ولی با کول شدن کوله ی آن کالا گردیده باشد یعنی به محصولی با کیفیت تبدیل شده باشد که بتوان آن را به بازار ارائه داد.
کال به مفهوم میوه ی نارس و در حال رشد و آر به مفهوم انرژی و نیرو و قدرت.
کالار؛ کال آر ، آر به معنی نیرو و انرژی، اصطلاح کالار شدن به مفهوم تنومند شدن و نیرومند شدن و قوی شدن می باشد. به بُز و قوچ تنومند که جوان باشد نیز کالار گویند. در بُعد انرژی مرتبط با کلمه ی کالاری به مفهوم رودخانه ی وحشی با جریان و سرعت آب زیاد
کالاهاری ؛ با توجه به ذات حرف ( آ ) در میان کلمه ی هار که یک ذات رو به افزایش و تعالی در عالم واقع می باشد به مفهوم هور و حرارت زیاد در کال. در بیابان های بی آب و علفی که بر اثر شدت حرارت زیاد، بی آب و علف و خالی از سرسبزی شده باشد. هار به مفهوم حُرم و حرارت و گرما و انرژی زیاد.
کَلْهُر ؛ کلمه ی کَلْهُر نیز که نام یک طایفه ی بزرگ و قدیمی کُرد از هموطنان عزیرمان در غرب ایران در منطقه ی هورامانات یا اورامانات است و دارای فرهنگ و تمدن و تاریخ غنی می باشند و در کرمانشاه و ایلام و لرستان زندگی می کنند. کلمه ی کلهر با توجه به حقیقت و ذات لطیف رفتاری و آوایی حرف ( ه ) در معنای کاربردی کلمات منطبق با عالم واقع که از ابزارهای صدور و ایجاد آوا و حروف و کلمات در کام و دهان انسان به مفهوم دانشمند و عارف و حکیم دارای مفهوم می باشد. یعنی کالی که هور و حرارت داشته باشد. با توجه به ذات آوایی حرف ( ه ) که به ابعاد لطیف در عالم ماده و معنا در عالم واقع اشاره دارد به مفهوم گرمای وجود و حیات و دانایی و معرفت و تفکر و علم و فرهنگ و اینگونه موارد اشاره دارد.
کالار بام ؛ به خانه هایی با سقف شیروانی و شیب دار که در میانه ی شیب بام آن حفره ها و نورگیرها و پنجره هایی در آن تعبیه می شود گویند.
کالاراوا یا کالارابا؛ به محل و سرزمین یا منطقه ای مسکونی گویند که دارای یک روخانه ی دائمی و پُر آب باشد. نام منطقه ای مسکونی در سریلانکا.
کالوخ یا کُلوخ ؛ با توجه به ذات آوایی و رفتاری حرف ( خ ) از محل صدور آن از ابزارهای کلامی دهان مثل ( لب دندان زبان حلق سقف ) منطبق بر عالم واقع در انتهای این کلمه، به مفهوم خاک خشکی که نرم نباشد ولی سفت هم نشده باشد. یعنی مثل میوه ی کالی که نرسیده باشد و به اوج تعالی خود نرسیده باشد در کلمه ی کلوخ نیز در یک بُعد دیگر به مفهوم خاک سفت نشده مفهوم می رساند.
اگر از قانون مُصَوِّت ها هم به این کلمه ورود کنیم کلماتی از قبیل کَل کال کول کیل کوله کیله، باز هم حوزه ی مفاهیم را گسترده تر می کند.

کالیبر و واژگان عربی قالب، قلب، انقلاب، و . . . ریشه در واژه فارسی کالب دارند.
پیرس: فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
کالیبر
هستی اشتباه میکنی کوچولو
کالیبر کلامه پارسی نیس
این واژه از ریشه کالب در زبان پارسی آمده که مورد استفاده زبانهای غربی قرار گرفت. کالب ( قالب ) بمعنی
اندازه و حجم محدود از چیزی می آمده که از واژگان ریاضی/هندسی و معمول در ساختمان بوده است. امروزه
...
[مشاهده متن کامل]

منظور از کالیبر اندازه و معیار ویژه ای از حجم یا اندازه است که در هر صنعتی معیار خود را دارد.

بپرس