کارل مانهایم ( به انگلیسی: Karl Mannheim ) ؛ ( ۲۷ مارس ۱۸۹۳ در بوداپست–۱۹ ژانویه ۱۹۴۷ در لندن ) فیلسوف و جامعه شناس مجاری الاصل است. کتاب ایدئولوژی و اتوپیا او در جامعه شناسی معرفت شهرت دارد و بسیاری او را مؤسس این رشته می دانند.
وی سهم پراهمیت و ماندگاری در رشته جامعه شناسی دارد، شهرت عمده وی به سبب پدید آوردن یکی از زیرشاخه های اصلی جامعه شناسی، یعنی جامعه شناسی شناخت است. [ ۱]
مانهایم در ۱۸۹۳ در بوداپست از پدری آلمانی و مادری اصالتاً مجاری زاده شد. برای تحصیلات دانشگاهی به فرایبورگ و هایدلبرگ و نهایتاً پاریس رفت. در طول تحصیلش در بوداپست و هایدلبرگ با یولیسما لانگ آشنا شد و نهایتاً در ۱۹۲۱ با او ازدواج کرد. وی رسالهٔ دکتری خود را دربارهٔ «تحلیل ساختاری شناخت» نوشت. از اساتید مشهور او می توان به گئورگ لوکاچ، گئورگ زیمل، بلا زالای و امیل لاسک اشاره کرد. [ ۲]
در سال ۱۹۲۵ او استاد خصوصی ( به آلمانی: Privatdozent ) دانشگاه هایدلبرگ و در سال ۱۹۲۹ نیز استاد جامعه شناسی و اقتصاد دانشگاه فرانکفورت بود. در ۱۹۳۳ به لندن مهاجرت کرد و تا آخر عمر آنجا ماند. در لندن ابتدا به مدرسه اقتصاد لندن و سپس مؤسسهٔ تعلیم و تربیت دانشگاه لندن رفت. در ۱۹۴۶ استاد کرسی علوم تربیت در این دانشگاه شد و یکسال بعد درگذشت. [ ۲]
مانهایم در ۵۳ سالگی در ۹ ژانویه ۱۹۴۷ به سبب ضعف مادرزادی قلب در لندن درگذشت. [ ۳] اندکی قبل از مرگش از او به عنوان رئیس سازمان اروپایی یونسکو دعوت شد، پیشنهادی که متأسفانه نتوانست آن را بپذیرد. [ ۴] او در پیکرسوزی گولدرز گرین و خاکستر او را در کولوباریوم در یک کوزه قرار دادند که بعدها با خاکستر همسرش مخلوط شد. او ابتدا در برابر زیگموند فروید به عنوان یک جفت برنامه ریزی شده قرار گرفت ولی فروید بعدها جابجا شد.
مانهایم از 1915 تا سال 1918 از اعضای فعال گروه حلقه یکشنبه لوکاچ بود، و در همین دوران بود که بسیاری از ایده هایش درباره وضعیت فرهنگ، برای نخستین بار شکل گرفتند. [ ۵]
مانهایم تحت تأثیر اندیشه های مارکس و همچنین هگل و دیلتای بود. کتاب ایدئولوژی و اتوپیا در دورهٔ اوج نفوذ مارکسیسم در بین سال های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۱ به صورت مقالاتی نگاشته شد. وی در اواخر عمر به تدریج از مارکسیسم فاصله گرفت و به مسیحیت نزدیک شد. او معتقد بود می توان از ابزارهای غیر انقلابی نظیر آموزش و پرورش برای تحقق جامعه ای بهتر یاری گرفت. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفوی سهم پراهمیت و ماندگاری در رشته جامعه شناسی دارد، شهرت عمده وی به سبب پدید آوردن یکی از زیرشاخه های اصلی جامعه شناسی، یعنی جامعه شناسی شناخت است. [ ۱]
مانهایم در ۱۸۹۳ در بوداپست از پدری آلمانی و مادری اصالتاً مجاری زاده شد. برای تحصیلات دانشگاهی به فرایبورگ و هایدلبرگ و نهایتاً پاریس رفت. در طول تحصیلش در بوداپست و هایدلبرگ با یولیسما لانگ آشنا شد و نهایتاً در ۱۹۲۱ با او ازدواج کرد. وی رسالهٔ دکتری خود را دربارهٔ «تحلیل ساختاری شناخت» نوشت. از اساتید مشهور او می توان به گئورگ لوکاچ، گئورگ زیمل، بلا زالای و امیل لاسک اشاره کرد. [ ۲]
در سال ۱۹۲۵ او استاد خصوصی ( به آلمانی: Privatdozent ) دانشگاه هایدلبرگ و در سال ۱۹۲۹ نیز استاد جامعه شناسی و اقتصاد دانشگاه فرانکفورت بود. در ۱۹۳۳ به لندن مهاجرت کرد و تا آخر عمر آنجا ماند. در لندن ابتدا به مدرسه اقتصاد لندن و سپس مؤسسهٔ تعلیم و تربیت دانشگاه لندن رفت. در ۱۹۴۶ استاد کرسی علوم تربیت در این دانشگاه شد و یکسال بعد درگذشت. [ ۲]
مانهایم در ۵۳ سالگی در ۹ ژانویه ۱۹۴۷ به سبب ضعف مادرزادی قلب در لندن درگذشت. [ ۳] اندکی قبل از مرگش از او به عنوان رئیس سازمان اروپایی یونسکو دعوت شد، پیشنهادی که متأسفانه نتوانست آن را بپذیرد. [ ۴] او در پیکرسوزی گولدرز گرین و خاکستر او را در کولوباریوم در یک کوزه قرار دادند که بعدها با خاکستر همسرش مخلوط شد. او ابتدا در برابر زیگموند فروید به عنوان یک جفت برنامه ریزی شده قرار گرفت ولی فروید بعدها جابجا شد.
مانهایم از 1915 تا سال 1918 از اعضای فعال گروه حلقه یکشنبه لوکاچ بود، و در همین دوران بود که بسیاری از ایده هایش درباره وضعیت فرهنگ، برای نخستین بار شکل گرفتند. [ ۵]
مانهایم تحت تأثیر اندیشه های مارکس و همچنین هگل و دیلتای بود. کتاب ایدئولوژی و اتوپیا در دورهٔ اوج نفوذ مارکسیسم در بین سال های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۱ به صورت مقالاتی نگاشته شد. وی در اواخر عمر به تدریج از مارکسیسم فاصله گرفت و به مسیحیت نزدیک شد. او معتقد بود می توان از ابزارهای غیر انقلابی نظیر آموزش و پرورش برای تحقق جامعه ای بهتر یاری گرفت. [ ۲]
wiki: کارل مانهایم