کارزان
فرهنگ اسم ها
معنی: کاردان و دانا
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم کردی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
ای دریغا مرغ کارزان یافتم
زود روی او روی او برتافتم
مولانا زیاد از کلمه های کردی در مثنوی استفاده میکنه که معنی کارزان همان کار بلد است
زود روی او روی او برتافتم
مولانا زیاد از کلمه های کردی در مثنوی استفاده میکنه که معنی کارزان همان کار بلد است
یه اسم قشنگ پسرانه ی کُردی
کارزان : کارزان به معنی کاردان ، دانا ، کاربلد، ماهر ، مجرب ، زبردست ، متخصص ، استاد ، متبحر .
مهستی گنجوی یا گنجه ای رباعی سرای توانایی که در گنجه به دنیا آمد. شاعرِ آذربایجان؛ برداشت اشتباه نشود چه، می دانیم فرهنگ و تمدن ایرانی ورای جغرافیای مرزی امروزی است. به این خاطر تاکید روی آذربایجان شد
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
تا خوانندگان بدانند "کارزان" در رباعی شاعری اهل گنجه آذربایجان هم آمده و زبان مردمان شمال و شمال غربی ایران شباهت های بسیار داشته که از آن به پَهلَوی یا فهلوی یاد شده همچو گانگ/گنگ ( تنبوشه ی سفالین ) ، وَلگ/بَلگ ( برگ ) ، نَهره/نَئره ( شیرزنه ) ، و. . . که همچنان در زبان مردم مازندران جاری ست.
مهستی گنجوی یا گنجه ای شاعری که در گنجه به دنیا آمد. شاعرِ آذربایجان؛ برداشت اشتباه نشود چه، می دانیم فرهنگ و تمدن ایرانی ورای جغرافیای مرزی امروزی ست. به این خاطر آذربایجان تاکید شد تا خوانندگان بدانند
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
"کارزان" در رباعی شاعری اهل گنجه آذربایجان هم آمده و زبان شمال و شمال غربی ایران در گذشته شباهت هایی بسیار داشته؛ همچو گانگ/گنگ ( تنبوشه ی سفالین ) ، وَلگ/بَلگ ( برگ ) ، نَهره/نَئره ( شیرزنه ) و. . . که همچنان در مازندران در زبان مردم جاری ست.
گفتم که لبم به بوسه ای مهمان است
گفتا که بهای بوسهء من جان است
عقل آمد و در پهلوی من زد انگشت
یعنی که خموش، بیع ک ( * ) کارزان است
*ناخواناست؛ شاید بَیَع کُن به معنای بفروش باشد!
( مهستی گنجوی شاعر آذربایجان )
... [مشاهده متن کامل]
** ( از آن جا که در نجدِ پهناور ایران، هر یک از تیره های ایرانی به یکی از زبانها و گویشهای ویژه ی خود سخن می گفتند، از دیرباز، وجود یک زبان فراگیر که وسیله ی تفاهم میان آنان باشد، نیازی سخت آشکار بود ( بخوانید مقاله ی سرگذشت زبان فارسی - جلال خالقی مطلق ) .
گفتا که بهای بوسهء من جان است
عقل آمد و در پهلوی من زد انگشت
یعنی که خموش، بیع ک ( * ) کارزان است
*ناخواناست؛ شاید بَیَع کُن به معنای بفروش باشد!
( مهستی گنجوی شاعر آذربایجان )
... [مشاهده متن کامل]
** ( از آن جا که در نجدِ پهناور ایران، هر یک از تیره های ایرانی به یکی از زبانها و گویشهای ویژه ی خود سخن می گفتند، از دیرباز، وجود یک زبان فراگیر که وسیله ی تفاهم میان آنان باشد، نیازی سخت آشکار بود ( بخوانید مقاله ی سرگذشت زبان فارسی - جلال خالقی مطلق ) .
ببخشید سرکار خانم. . با کمی مطالعه میتوانید به این نتیجه برسید که زبان کردی همان زبان مادی هست که اولین حکومت و بنای ایران زمین را توسط دیاآکو در ایران برپا نموده اند و در سالیان بعد حکومت هخامنشیان یا
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
پارسیان بنا نهاده و گویش پارسی که توسط اعراب فارسی گفته میشود خود منشعب از زبان کردی و زیر مجموعه آن زبان می باشد. . . با سپاس فراوان. .
کارزان یعنی کاربلد. کردی گویش است زبان نیست. کردی لهجه است شاخه ای اززبان فارسی است.
کار زان به معنی کاری زان است که در کردی و فارسی به قنات میگفتن. ضمنا این منطقه در قدیم چاهای دست کن وقنات های کوهپایه ای زیادی داشته که فقط یکی از قناتها در روستای قنات اباد باقی مانده و باقی قناتها خشک هستند
همان کاردان پارسی میباشد
کارزان در زبان کوردی به کسی که آگاه به کار و کار بلد باشد گفته میشود، و قابل ذکر است که اسم این منطقه در اصل کانی کارزان میباشد، کانی به معنی چشمه و کار زآن به معنی آگاه،
کارزان به معنای دانا و عاقل است که یک اسم کردی است
مانیا می شود و در نتیجه نتیجه ، به خاطر این که مطمئنه می کنم و از آن پس ، در
کارزان در کردی
کاربلد - کسی که روش انجام کاری را می داند.
در ضمن کردی گویش نیست آقای سلیمانی کردی یک زبان است.
کاربلد - کسی که روش انجام کاری را می داند.
در ضمن کردی گویش نیست آقای سلیمانی کردی یک زبان است.
کارزان از دوواژه ی کار زان به معنای دانستن تشکیل شده به معنای کسی که به خوبی کاری را بلد است. زان درگویش کردی به معنای دانستن است واسم بخشی از شهرستان سیروان ایلام می باشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)