کاراپت یازماچیان ( ارمنی: Կարապետ Եազմաճեան؛ ۱۸۶۸& #۱۶۰; ( ۱۸۶۸ ) – ۱۸ فوریه ۲۰۲۴& #۱۶۰; ( ۱۹۳۰ ) ) یک نقاش ارمنی تبار اهل امپراتوری عثمانی بود.
بر طبق اسناد در گذشتگان کلیسای تاکاور مقدس ( به انگلیسی: Surp Takavor ) کاراپت یازماچیان در ناحیه قاضی کوی در اسکودار زاده شد و نام همسر وی درونی ( به ارمنی: Տերունի ) بود. [ ۱] خانواده او صاحب سه فرزند بودند که در شهر اسکودارزاده شده و رشد یافتند. او مردی خویشتن دار و ویولون نواز ی ماهر بود. همسر نخست وی از خویشاوندان نوبار پاشا بود و دوازده سال بزرگ تر از او بود و چهار سال بعد از ازدواجشان در گذشت. بعد از مدتی خانه یازماچیان طعمه حریق شد و جز تعداد اندکی از نقاشیهایش چیزی باقی نماند. یازماچیان هنگامیکه این نقاشی ها را به مغازهٔ دوستش در شهر قاضی کوی می برد مورد ضرب و شتم سارقان قرار گرفت و نقاشیهایش به سرقت رفت. بعد از این واقعه او مدت ها از شوک وارد شده قادر به صحبت کردن نبود. او مدتی را در همان مغازه دوستش در قاضی کوی می زیست تا زمانیکه او سند برائت زن بیوه ای به نام سرپوهی ( به ارمنی: Սրբուհի ) که دخترش در ایتالیا به فراگیری زبان لاتین مشغول بود را گرفت. سرانجام آنان ازدواج کردند. هنگامی که دختر سرپوهی از ایتالیا بازگشت آنان به دهکده سویزیلی نقل مکان کردند. هشت ماه بعد کاراپت یازماچیان در اثر سکته قلبی در گذشت. [ ۱]
یازماچیان مناظر، هارمونی رنگی و موضوع هایی را برای نقاشی برمی گزید که بسیار شبیه نقاشیهای مگردیچ جیوانیان ( ۱۸۴۸–۱۹۰۶ ) بودند. به هر حال ضربات قلم موهای او کمی آزاد تر و رها شده تر هستند. [ ۲] او نیز مانند جیوانیان برای آنکه بتواند از نقاشیهایش امرار معاش نماید می بایست نقاشیهایش را با سرعت می کشید. او همچنین برای کلیساهای محلی نقاشی کرده است. نقاشی های کلیسایی او استادانه تر و با دقت بیشتری کشیده شده اند. [ ۲]
یکی از آثار جالب هنری به جا مانده از او نقاشی دو سویی است که بر روی قطعه حلبی نقاشی شده است و به عنوان نشان مغازه از آن استفاده کرده است. او در یک سو آن خود را در حال نقاشی کردن کشیده است و در سویی دیگر شاهد نقاشی طبیعت بی جان هستیم و این حکایت از ظرفیت پذیرش مشتریان متنوع را دشته است و اینکه او هم سفارش های پرتره و هم طبیعت بی جان را می پذیرفت. [ ۲] همچنین از نشان مغازه چنین می نماید که یک نقاش در در این دوران در شهراستامبول یک کاسب نیز بوده است و تابلو نقاشی به عنوان یک کالای قابل سفارش در جامعه و سیستم اقتصادی امپراتوری عثمانی پذیرفته می شده است. [ ۲] نقاشی جالب توجه تر دیگر او زن جذابی که در دهانش سم دارد در این نقاشی مرد برهنه ای را می نماید که در بین موجود افسانه ای نیمه مار و نیمه انسانباسیلیسک پیچیده شده است. این موجود افسانه ای گویی با خشم به خداوند می نگرد چرا که قادر به انجام خواست خویش نیست. تضاد رنگ شدید بین بدن صورتی انسان در مقابل آبی تیره و پولک های قرمز موجود افسانه ای و جام عجیبی که مرد در دستان خود دارد در خور توجه است. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبر طبق اسناد در گذشتگان کلیسای تاکاور مقدس ( به انگلیسی: Surp Takavor ) کاراپت یازماچیان در ناحیه قاضی کوی در اسکودار زاده شد و نام همسر وی درونی ( به ارمنی: Տերունի ) بود. [ ۱] خانواده او صاحب سه فرزند بودند که در شهر اسکودارزاده شده و رشد یافتند. او مردی خویشتن دار و ویولون نواز ی ماهر بود. همسر نخست وی از خویشاوندان نوبار پاشا بود و دوازده سال بزرگ تر از او بود و چهار سال بعد از ازدواجشان در گذشت. بعد از مدتی خانه یازماچیان طعمه حریق شد و جز تعداد اندکی از نقاشیهایش چیزی باقی نماند. یازماچیان هنگامیکه این نقاشی ها را به مغازهٔ دوستش در شهر قاضی کوی می برد مورد ضرب و شتم سارقان قرار گرفت و نقاشیهایش به سرقت رفت. بعد از این واقعه او مدت ها از شوک وارد شده قادر به صحبت کردن نبود. او مدتی را در همان مغازه دوستش در قاضی کوی می زیست تا زمانیکه او سند برائت زن بیوه ای به نام سرپوهی ( به ارمنی: Սրբուհի ) که دخترش در ایتالیا به فراگیری زبان لاتین مشغول بود را گرفت. سرانجام آنان ازدواج کردند. هنگامی که دختر سرپوهی از ایتالیا بازگشت آنان به دهکده سویزیلی نقل مکان کردند. هشت ماه بعد کاراپت یازماچیان در اثر سکته قلبی در گذشت. [ ۱]
یازماچیان مناظر، هارمونی رنگی و موضوع هایی را برای نقاشی برمی گزید که بسیار شبیه نقاشیهای مگردیچ جیوانیان ( ۱۸۴۸–۱۹۰۶ ) بودند. به هر حال ضربات قلم موهای او کمی آزاد تر و رها شده تر هستند. [ ۲] او نیز مانند جیوانیان برای آنکه بتواند از نقاشیهایش امرار معاش نماید می بایست نقاشیهایش را با سرعت می کشید. او همچنین برای کلیساهای محلی نقاشی کرده است. نقاشی های کلیسایی او استادانه تر و با دقت بیشتری کشیده شده اند. [ ۲]
یکی از آثار جالب هنری به جا مانده از او نقاشی دو سویی است که بر روی قطعه حلبی نقاشی شده است و به عنوان نشان مغازه از آن استفاده کرده است. او در یک سو آن خود را در حال نقاشی کردن کشیده است و در سویی دیگر شاهد نقاشی طبیعت بی جان هستیم و این حکایت از ظرفیت پذیرش مشتریان متنوع را دشته است و اینکه او هم سفارش های پرتره و هم طبیعت بی جان را می پذیرفت. [ ۲] همچنین از نشان مغازه چنین می نماید که یک نقاش در در این دوران در شهراستامبول یک کاسب نیز بوده است و تابلو نقاشی به عنوان یک کالای قابل سفارش در جامعه و سیستم اقتصادی امپراتوری عثمانی پذیرفته می شده است. [ ۲] نقاشی جالب توجه تر دیگر او زن جذابی که در دهانش سم دارد در این نقاشی مرد برهنه ای را می نماید که در بین موجود افسانه ای نیمه مار و نیمه انسانباسیلیسک پیچیده شده است. این موجود افسانه ای گویی با خشم به خداوند می نگرد چرا که قادر به انجام خواست خویش نیست. تضاد رنگ شدید بین بدن صورتی انسان در مقابل آبی تیره و پولک های قرمز موجود افسانه ای و جام عجیبی که مرد در دستان خود دارد در خور توجه است. [ ۲]
wiki: کاراپت یازماچیان