ژیگا ورتوف ( به روسی: Дзига Вертов ) ( ۱۸۹۶–۱۹۵۴ ) سازنده فیلم های خبری و مستند بود.
او با نظرات خود در مورد لزوم استقلال هنر سینما از ادبیات و به خاطر فیلم های آزمایشی و تجربی خود همچنان در عرصه سینما و نظریه های مربوط به فیلم سازی مطرح است.
برداران ورتوف یعنی بوریس کافمن و میخائیل کافمن نیز از فیلمسازان قابل توجه بودند. همچنین همسر او الیزابت اسویلوا نیز فیلم ساز بود.
داوید آبیلیویچ کافمن ( به روسی: Давид Абелевич Кауфман ) در یک خانواده روشنفکر یهودی در منطقه بیاویستوک لهستان که سپس بخشی از امپراتوری روسیه شد به دنیا آمد. پدرش کتابدار بود.
او بعد از ۱۹۱۸ نام خانوادگی یهودیش را به روسی یعنی آکرادیویچ تغییر داد.
کافمن در دانشکده هنرهای زیبای بیاویستوک مشغول تحصیل موسیقی بود تا اینکه در سال ۱۹۱۵ به خاطر تهاجم ارتش آلمان محبور به فرار به مسکو شدند.
طولی نکشید که کافمن ها به پترگراد رفتند یعنی همانجایی که داوید کافمن شروع به نگارش شعر، داستان های تخیلی و ساتیر - هجونامه - کرد.
در سال ۱۹۱۶–۱۹۱۷ کافمن مشغول به تحصیل پزشکی در دانشگاه سایکونئوروژیکال سن پترزبورگ شد و در وقت های آزادش مشغول به تجربه تلفیق های صدایی شد.
سپس نام ژیگا ورتوف ( فرفره چرخان ) را برای خود برگزید؛ ژیگا در زبان لهستانی به معنی فرفره و ورتوف از فعل روسی вертеть به معنی چرخیدن گرفته شده است. نوشته های ورتوف در فیلم های خبری روزانه کینو - پراودا نشان از رمانتیسیسمی انقلابی می داد.
ژیگا ورتوف به خاطر نوشته های اولیه اش شناخته شد علی الخصوص همان کارهایی که در زمان تحصیل می نگاشت. توجه این نوشته ها بر قدرت منحصر به فرد لنز دوربین در به تصویر درآوردن طبیعت بود به طوری که حتی از آن به عنوان «چشم دوم» یاد می کند. بیشتر این کارها چاپ نشده اند و تنها تعداد محدودی از نسخ خطی این نوشته ها بعد از جنگ جهانی دوم باقی ماند، به هر حال بعضی از این مفاهیم توسط مستندها و فیلم های متأخری که توسط خودش و برادرانش ساخته شد زنده ماند. همچنین ورتوف را به خاطر جملات قصارش در باب ادراک و توصیفات وصف ناشدنیش در باب ارتباط به بطن تجربه حسی می شناسند.
بعد از انقلاب بلشویکی در سال ۱۹۱۷، زمانی که ورتوف ۲۲ ساله بود شروع به همکاری با کینو - ندلیا ( Кино - Неделя، هفته نامه کمیته سینما مسکو، اولین سری فیلم هفتگی در روسیه ) کرد که اولین شماره آن در ژوئن ۱۹۱۸ بیرون آمد. در حین کار در همین نشریه بود که با همسرش الیزابت اسویلوا، نویسنده و کارگردان فیلم، آشنا شد که در آن زمان برای گوسکینو کار می کرد. او ارتباطش را با ورتوف در ابتدا به عنوان ویراستارش شروع کرد ولی در ادامه و در فیلم های بعدیش مثل مردی با دوربین فیلم برداری ( ۱۹۲۹ ) و سه ترانه برای لنین ( ۱۹۳۴ ) به عنوان همکار و کارگردان کنار او بود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاو با نظرات خود در مورد لزوم استقلال هنر سینما از ادبیات و به خاطر فیلم های آزمایشی و تجربی خود همچنان در عرصه سینما و نظریه های مربوط به فیلم سازی مطرح است.
برداران ورتوف یعنی بوریس کافمن و میخائیل کافمن نیز از فیلمسازان قابل توجه بودند. همچنین همسر او الیزابت اسویلوا نیز فیلم ساز بود.
داوید آبیلیویچ کافمن ( به روسی: Давид Абелевич Кауфман ) در یک خانواده روشنفکر یهودی در منطقه بیاویستوک لهستان که سپس بخشی از امپراتوری روسیه شد به دنیا آمد. پدرش کتابدار بود.
او بعد از ۱۹۱۸ نام خانوادگی یهودیش را به روسی یعنی آکرادیویچ تغییر داد.
کافمن در دانشکده هنرهای زیبای بیاویستوک مشغول تحصیل موسیقی بود تا اینکه در سال ۱۹۱۵ به خاطر تهاجم ارتش آلمان محبور به فرار به مسکو شدند.
طولی نکشید که کافمن ها به پترگراد رفتند یعنی همانجایی که داوید کافمن شروع به نگارش شعر، داستان های تخیلی و ساتیر - هجونامه - کرد.
در سال ۱۹۱۶–۱۹۱۷ کافمن مشغول به تحصیل پزشکی در دانشگاه سایکونئوروژیکال سن پترزبورگ شد و در وقت های آزادش مشغول به تجربه تلفیق های صدایی شد.
سپس نام ژیگا ورتوف ( فرفره چرخان ) را برای خود برگزید؛ ژیگا در زبان لهستانی به معنی فرفره و ورتوف از فعل روسی вертеть به معنی چرخیدن گرفته شده است. نوشته های ورتوف در فیلم های خبری روزانه کینو - پراودا نشان از رمانتیسیسمی انقلابی می داد.
ژیگا ورتوف به خاطر نوشته های اولیه اش شناخته شد علی الخصوص همان کارهایی که در زمان تحصیل می نگاشت. توجه این نوشته ها بر قدرت منحصر به فرد لنز دوربین در به تصویر درآوردن طبیعت بود به طوری که حتی از آن به عنوان «چشم دوم» یاد می کند. بیشتر این کارها چاپ نشده اند و تنها تعداد محدودی از نسخ خطی این نوشته ها بعد از جنگ جهانی دوم باقی ماند، به هر حال بعضی از این مفاهیم توسط مستندها و فیلم های متأخری که توسط خودش و برادرانش ساخته شد زنده ماند. همچنین ورتوف را به خاطر جملات قصارش در باب ادراک و توصیفات وصف ناشدنیش در باب ارتباط به بطن تجربه حسی می شناسند.
بعد از انقلاب بلشویکی در سال ۱۹۱۷، زمانی که ورتوف ۲۲ ساله بود شروع به همکاری با کینو - ندلیا ( Кино - Неделя، هفته نامه کمیته سینما مسکو، اولین سری فیلم هفتگی در روسیه ) کرد که اولین شماره آن در ژوئن ۱۹۱۸ بیرون آمد. در حین کار در همین نشریه بود که با همسرش الیزابت اسویلوا، نویسنده و کارگردان فیلم، آشنا شد که در آن زمان برای گوسکینو کار می کرد. او ارتباطش را با ورتوف در ابتدا به عنوان ویراستارش شروع کرد ولی در ادامه و در فیلم های بعدیش مثل مردی با دوربین فیلم برداری ( ۱۹۲۹ ) و سه ترانه برای لنین ( ۱۹۳۴ ) به عنوان همکار و کارگردان کنار او بود.
wiki: ژیگا ورتوف