ژاک کوپو ( به فرانسوی: Jacques Copeau ) کارگردان، بازیگر، تهیه کننده و نمایشنامه نویس تأثیرگذار تئاتر فرانسه است. او پیش از آنکه Théâtre du Vieux - Colombier را در پاریس پایه گذاری کند، مقالات متعددی را برای نشریات پاریسی نگاشته بود. همچنین در آن زمان در گالری جرج پتیت کار می کرد و هنرمندان را در اجرای نمایشگاه هایشان یاری می کرد. همچنین در سال ۱۹۰۹ نشریه نقد جدید فرانسه را با کمک دوستان نویسنده خودش همچون آندره ژید و ژان اسکلمبرگر پایه گذاری کرد. سپس مدرسه تئاتری ای را مطابق با سلیقه تئاتری خود احداث کرد که در آن پیشرفت تئاتری از میان تمرین با بازیگران حاصل می شد. تئاتر قرن بیستم در فرانسه با نظریات کوپو شناخته می شود. آلبر کامو بدون اغراق می گوید: «تاریخ تئاتر در فرانسه به دو بخش تقسیم می شود، پیش از کوپو و بعد از کوپو»
کوپو که فرزند یک خانواده نسبتاً مرفه بود در پاریس رشد کرد و جذب بهترین مدارس شد. در مدرسه Lycée Condorcet او بسیار با استعداد بود اما سهل انگار و و شیفته تئاتر. اولین اجرای صحنه ای او به نام مه صبحگاهی در ۲۷ مارس ۱۸۹۷ در تئاتر نو به عنوان بخشی از فستیوال فارغ التحصیلان Lycée Condorcet اجرا شد. رئیس جمهور پیشین جمهوری فرانسه، کاسمیر پریر و نمایشنامه نویس شهیر جورج دپورتو ریچه هر دو او را به خاطر اجرای زیبای کار مورد تحسین قرار دادند. در خلال همین ایان زمانیکه کوپو آماده گرفتن دیپلم خود می شد، با اگنس تامسن آشنا شد، زن جوان دانمارکی، که برای تکمیل فرانسه خود به پاریس آمده بود و ۷ سال از او بزرگتر بود. اولین ملاقات آن ها مربوط به ۱۳ مارس ۱۹۸۶ می شود یعنی زمانیکه کوپو ۱۷ ساله بود و کوپو سریعاً عاشق او شد. کوپو بلافاصله پس از فارغ شدن از امتحانات، مشغول به تحصیل فلسفه در سوربن شد، اما علاقه او به تئاتر، مطالعات جنبی او و معاشقه او با اگنس زمان کمی برای مطالعه رشته خودش را برای او می گذاشت و از این رو با وجو تلاش بسیار او، نتوانست لیسانس خود را بگیرد. در سال ۱۹۰۲ او برخلاف آرزوی مادرش در کپنهاگ با اگنس ازدواج کرد. اولین فرزند آن ها در ۲ دسامبر ۱۹۰۲ به دنیا آمد.
در آوریل ۱۹۰۳ این خانواده جوان به فرانسه بازگشت و در مزرعه ای اشتراکی مشغول به کار شد. در همین زمان او دوباره خودش را در میان گروه کوچکی از نویسندگان انداخت که از جمله آن ها می توان از آندره ژید نام برد. سپس به پارس نقل مکان کرد و به عنوان منتقد صاحبنظری با بسیاری از انتشارات همکاری می کرد. با بازگشت به پارس در سال ۱۹۰۵، کوپو کار تئاتری خود را به عنوان منتقد و نوشتن نقد برای نمایشهایی همچون خانه عروسک هنریک ایبسن و تألیفاتی پیرامون ساختار تئاتر معاصر پیگیری می کرد. در اواسط آوریل، فرزند دوم آن ها هدویگ، به دنیا آمد در ژولای ۱۹۰۵ او به عنوان نویسنده کاتالوگ و برپاکننده نمایشگاه در گالری جرج پتیت مشغول به کار شد و تا سال ۱۹۰۹ در آنجا مشغول به کار بود. در همین زمان به نگارش نقد و مقاله نیز مشغول بود که باعث شده بود اعتباری در این زمینه کسب کند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفکوپو که فرزند یک خانواده نسبتاً مرفه بود در پاریس رشد کرد و جذب بهترین مدارس شد. در مدرسه Lycée Condorcet او بسیار با استعداد بود اما سهل انگار و و شیفته تئاتر. اولین اجرای صحنه ای او به نام مه صبحگاهی در ۲۷ مارس ۱۸۹۷ در تئاتر نو به عنوان بخشی از فستیوال فارغ التحصیلان Lycée Condorcet اجرا شد. رئیس جمهور پیشین جمهوری فرانسه، کاسمیر پریر و نمایشنامه نویس شهیر جورج دپورتو ریچه هر دو او را به خاطر اجرای زیبای کار مورد تحسین قرار دادند. در خلال همین ایان زمانیکه کوپو آماده گرفتن دیپلم خود می شد، با اگنس تامسن آشنا شد، زن جوان دانمارکی، که برای تکمیل فرانسه خود به پاریس آمده بود و ۷ سال از او بزرگتر بود. اولین ملاقات آن ها مربوط به ۱۳ مارس ۱۹۸۶ می شود یعنی زمانیکه کوپو ۱۷ ساله بود و کوپو سریعاً عاشق او شد. کوپو بلافاصله پس از فارغ شدن از امتحانات، مشغول به تحصیل فلسفه در سوربن شد، اما علاقه او به تئاتر، مطالعات جنبی او و معاشقه او با اگنس زمان کمی برای مطالعه رشته خودش را برای او می گذاشت و از این رو با وجو تلاش بسیار او، نتوانست لیسانس خود را بگیرد. در سال ۱۹۰۲ او برخلاف آرزوی مادرش در کپنهاگ با اگنس ازدواج کرد. اولین فرزند آن ها در ۲ دسامبر ۱۹۰۲ به دنیا آمد.
در آوریل ۱۹۰۳ این خانواده جوان به فرانسه بازگشت و در مزرعه ای اشتراکی مشغول به کار شد. در همین زمان او دوباره خودش را در میان گروه کوچکی از نویسندگان انداخت که از جمله آن ها می توان از آندره ژید نام برد. سپس به پارس نقل مکان کرد و به عنوان منتقد صاحبنظری با بسیاری از انتشارات همکاری می کرد. با بازگشت به پارس در سال ۱۹۰۵، کوپو کار تئاتری خود را به عنوان منتقد و نوشتن نقد برای نمایشهایی همچون خانه عروسک هنریک ایبسن و تألیفاتی پیرامون ساختار تئاتر معاصر پیگیری می کرد. در اواسط آوریل، فرزند دوم آن ها هدویگ، به دنیا آمد در ژولای ۱۹۰۵ او به عنوان نویسنده کاتالوگ و برپاکننده نمایشگاه در گالری جرج پتیت مشغول به کار شد و تا سال ۱۹۰۹ در آنجا مشغول به کار بود. در همین زمان به نگارش نقد و مقاله نیز مشغول بود که باعث شده بود اعتباری در این زمینه کسب کند.
wiki: ژاک کوپو