چهارشنبه سوری
/CAhArSambesuri/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
چهارشنبه سوری (آلبوم). چهارشنبه سوری نام دومین آلبوم موسیقی کودکان ثمین باغچه بان است که توسط او آهنگسازی و ترانه سازی شده است. این آلبوم در اسفند ۱۳۹۴ به کوشش فرزند ثمین باغچه بان، کاوه، در ایران منتشر شد. [ ۱] نقاشی های این مجموعه نیز مانند رنگین کمون، توسط پرویز کلانتری کشیده شده اند هرچند که مانند اثر قبلی کتاب جداگانه برای آنها وجود ندارد و تعداد نقاشی ها نیز کمتر شده است. [ ۲]
این اثر در واقع بخش دوم آلبوم «رنگین کمون» است که در سال ۱۳۵۸ منتشر شده است و در ابتدا قرار بود که نام رنگین کمون۲ برای آن گذاشته شود ولی در زمان ضبط به دلیل فضای متفاوت و غمگین تر این آلبوم در نهایت با مشورت همسر ثمین، اولین، نام چهارشنبه سوری بر روی آن گذاشته شد که اشاره ای به زمان فوت ثمین باغچه بان هم هست که در سه شنبه آخر سال ۱۳۸۶ فوت کرد. [ ۳] آهنگ ها در دهه ۶۰ در استانبول نوشته شده اند. [ ۴]
با مهاجرت ثمین باغچه بان از ایران بعد از انقلاب ایران، گسستی بین کار حرفه ای او به وجود آمد. تعدادی از کارهای او بعد از مهاجرت هیچ گاه فرصت اجرا و انتشار برایشان فراهم نیامد و این آثار تا سالیان زیادی به شکل پارتیتور در کتابخانه او باقی ماندند. این قطعات در ترکیه و محل اقامت باغچه بان توسط خود او نوشته شدند. پسر او، کاوه، برای مدت چند سال در سال های حیات ثمین با او بر روی کارهای نوشته شده کار کردند و بعد از فوت او به صورت تکی به دنبال ضبط و ساخت این کارها برآمد.
کاوه باغچه بان در مصاحبه ای که با روزنامه شرق داشت تأکید کرد که تمامی کارها توسط خود ثمین نوشته و آهنگسازی شده اند و کاوه تنها کار ضبط و اجرا را بر عهده داشته است. قسمت زیادی از ضبط آلبوم در خارج از ایران، در آنکار، پالوا و لندن انجام شده است. به دلیل هزینه بالای کار بعضی آهنگ ها در استودیوهای غیر متعارف خانگی یا سیار ضبط شده اند.
تعدادی دیگر از آهنگ های نوشته شده توسط ثمین باغچه بان همچنان در اختیار خانواده او قرار دارد که هنوز اجرایی از آنها وجود ندارد. طبق گفته های کاوه باغچه بان این آهنگ ها به دلیل پیچیدگی که دارند و اینکه آیا ثمین باغچه بان آنها را کامل کرده یا هنوز قصد تغییر در آنها داشته، هنوز ساخته و منتشر نشده اند اما انتظار می رود که در آینده منتشر شوند.
همهٔ آهنگ ها توسط ثمین باغچه بان نوشته شده اند:
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین اثر در واقع بخش دوم آلبوم «رنگین کمون» است که در سال ۱۳۵۸ منتشر شده است و در ابتدا قرار بود که نام رنگین کمون۲ برای آن گذاشته شود ولی در زمان ضبط به دلیل فضای متفاوت و غمگین تر این آلبوم در نهایت با مشورت همسر ثمین، اولین، نام چهارشنبه سوری بر روی آن گذاشته شد که اشاره ای به زمان فوت ثمین باغچه بان هم هست که در سه شنبه آخر سال ۱۳۸۶ فوت کرد. [ ۳] آهنگ ها در دهه ۶۰ در استانبول نوشته شده اند. [ ۴]
با مهاجرت ثمین باغچه بان از ایران بعد از انقلاب ایران، گسستی بین کار حرفه ای او به وجود آمد. تعدادی از کارهای او بعد از مهاجرت هیچ گاه فرصت اجرا و انتشار برایشان فراهم نیامد و این آثار تا سالیان زیادی به شکل پارتیتور در کتابخانه او باقی ماندند. این قطعات در ترکیه و محل اقامت باغچه بان توسط خود او نوشته شدند. پسر او، کاوه، برای مدت چند سال در سال های حیات ثمین با او بر روی کارهای نوشته شده کار کردند و بعد از فوت او به صورت تکی به دنبال ضبط و ساخت این کارها برآمد.
کاوه باغچه بان در مصاحبه ای که با روزنامه شرق داشت تأکید کرد که تمامی کارها توسط خود ثمین نوشته و آهنگسازی شده اند و کاوه تنها کار ضبط و اجرا را بر عهده داشته است. قسمت زیادی از ضبط آلبوم در خارج از ایران، در آنکار، پالوا و لندن انجام شده است. به دلیل هزینه بالای کار بعضی آهنگ ها در استودیوهای غیر متعارف خانگی یا سیار ضبط شده اند.
تعدادی دیگر از آهنگ های نوشته شده توسط ثمین باغچه بان همچنان در اختیار خانواده او قرار دارد که هنوز اجرایی از آنها وجود ندارد. طبق گفته های کاوه باغچه بان این آهنگ ها به دلیل پیچیدگی که دارند و اینکه آیا ثمین باغچه بان آنها را کامل کرده یا هنوز قصد تغییر در آنها داشته، هنوز ساخته و منتشر نشده اند اما انتظار می رود که در آینده منتشر شوند.
همهٔ آهنگ ها توسط ثمین باغچه بان نوشته شده اند:
wiki: چهارشنبه سوری (آلبوم)
دانشنامه آزاد فارسی
جشن (سور، به معنی مهمانی، جشن، سرخ) جشن معروف ایرانیان در شبِ آخرین چهارشنبۀ هر سالِ خورشیدی. این جشن را از غروب روز سه شنبه تا نیمه های شب، با افروختن آتش و جهیدن از روی آن، مهمانی و شب نشینی و خوردنِ نوشیدنی ها و تنقلات برگزار می کنند (← نوروز). زمان دقیق پیدایی آن دانسته نیست. از گفتۀ نَرشَخی در تاریخ بخارا چنین برمی آید که این جشن در روزگار سامانیان، در یکی از روزهای آخر هر سال، با نام «شب سوری» برگزار می شده است. در سبب انتخاب روز چهارشنبه برای برگزاری این جشن نیز گفته اند که چون اعراب روز چهارشنبه را نحس می دانسته اند، ایرانیان نومسلمان برای راندن پلیدی ها و در امان ماندن از نحوسَت، در شب منتهی به این چهارشنبه روز، یعنی سه شنبه شب، آتش روشن می کرده اند. از دیگر مراسم و باورهای مربوط به چهارشنبه سوری عبارت اند از آب پاشی و آب بازی؛ فالگوش نشینی؛ قاشق زنی؛ بخت گشایی؛ فال بلونی؛ باطل کردن سحر و جادو؛ خوردن آش چهارشنبه سوری، معروف به آش ابودردا؛ رفع نحسی کودک؛ نذرِ آجیل، معروف به هفت مغز. مراسم چهارشنبه سوری در مناطق گوناگون ایران، آمیخته با سنت های قومی هر منطقه، باورهای خاص همان منطقه را دارد؛ مثلاً، زنان گیل و دیلم باور دارند که چهارشنبه سوری، بانویی زیبا به نام چهارشنبه خاتون است.
wikijoo: چهارشنبه_سوری
پیشنهاد کاربران
چهارشنبه سوری سومین فیلم سینمایی اصغر فرهادی است. این فیلم در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۴ نامزد دریافت ۹ جایزه بود، که در نهایت موفق به کسب سیمرغ های بلورین بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین تدوین و همچنین سیمرغ بلورین فیلم محبوب تماشاگران شد. چهارشنبه سوری برنده هوگو طلایی جشنواره بین المللی فیلم شیکاگو و نامزد پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو در سال ۲۰۰۶ شد.
... [مشاهده متن کامل]
نزدیک عید است و همه مردم مشغول خانه تکانی و استقبال از سال نو هستند. دختر جوانی به نام روح انگیز ( ترانه علیدوستی ) که خود را آماده ازدواج می کند، در یک شرکت خدمات نظافتی کار می کند، روز چهارشنبه سوری از شرکت نظافت با او تماس می گیرند و او برای نظافت به خانه خانواده ای متوسط وارد می شود. فضای پرتنش و غم انگیز خانه، به همراه غوغای انفجار ترقه های چهارشنبه سوری فضایی بی ثبات و ناآرام به وجود آورده است.
مژده ( هدیه تهرانی ) ، خانم خانه، در هیئتی سراپا سیاهپوش و با حرکاتی عصبی، حالتی غریب دارد. مژده به رابطه همسر خود ( حمید فرخ نژاد ) و زن همسایه ( پانته آ بهرام ) مشکوک شده و زندگی خانواده در آستانه نابودی است. دست آخر مرد، به ظاهر در نظر همسرش تبرئه می شود و پیش از عید آشتی می کنند؛ هرچند تنهایی و دوری آدم های قصه ادامه خواهد داشت. اما در پایان فیلم مشخص می شود که سوءظن مژده به همسرش کاملاً درست بوده است.
• هدیه تهرانی
• ترانه علیدوستی
• حمید فرخ نژاد
• پانته آ بهرام
• هومن سیدی
• سحر دولتشاهی
• متین حیدری نیا
• فروغ قجابگلی
• بهشاد شریفیان
• سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر ( سید جمال ساداتیان )
• تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن از دهمین دوره جشن خانه سینما به هدیه تهرانی
• تندیس بهترین بازیگر نقش دوم زن از دهمین دوره جشن خانه سینما به پانته آ بهرام
• سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر ( اصغر فرهادی )
• سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر ( هدیه تهرانی )
• سیمرغ بلورین بهترین تدوین بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر ( هایده صفی یاری )
• برنده تندیس بهترین فیلم از اولین دوره جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
• برنده بانوی طلایی جشنواره فیلم لاس پالماس ۲۰۰۷
• نامزد قرقاول طلایی و برنده قرقاول نقره ای جشنواره فیلم کرالا ۲۰۰۶
• برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره سه قاره نانت ۲۰۰۶
• نامزد صدف طلایی جشنواره سه قاره نانت ۲۰۰۶
• فیلم دوم جایزه هیئت داوران جوان جشنواره فیلم لوکارنو ۲۰۰۶
• برنده هوگو طلایی جشنواره بین المللی فیلم شیکاگو ۲۰۰۶
• نامزد جایزه منتقدین جشنواره فیلم هامبورگ ۲۰۰۶
• نامزد یوزپلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو ۲۰۰۶
... [مشاهده متن کامل]
نزدیک عید است و همه مردم مشغول خانه تکانی و استقبال از سال نو هستند. دختر جوانی به نام روح انگیز ( ترانه علیدوستی ) که خود را آماده ازدواج می کند، در یک شرکت خدمات نظافتی کار می کند، روز چهارشنبه سوری از شرکت نظافت با او تماس می گیرند و او برای نظافت به خانه خانواده ای متوسط وارد می شود. فضای پرتنش و غم انگیز خانه، به همراه غوغای انفجار ترقه های چهارشنبه سوری فضایی بی ثبات و ناآرام به وجود آورده است.
مژده ( هدیه تهرانی ) ، خانم خانه، در هیئتی سراپا سیاهپوش و با حرکاتی عصبی، حالتی غریب دارد. مژده به رابطه همسر خود ( حمید فرخ نژاد ) و زن همسایه ( پانته آ بهرام ) مشکوک شده و زندگی خانواده در آستانه نابودی است. دست آخر مرد، به ظاهر در نظر همسرش تبرئه می شود و پیش از عید آشتی می کنند؛ هرچند تنهایی و دوری آدم های قصه ادامه خواهد داشت. اما در پایان فیلم مشخص می شود که سوءظن مژده به همسرش کاملاً درست بوده است.
• هدیه تهرانی
• ترانه علیدوستی
• حمید فرخ نژاد
• پانته آ بهرام
• هومن سیدی
• سحر دولتشاهی
• متین حیدری نیا
• فروغ قجابگلی
• بهشاد شریفیان
• سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر ( سید جمال ساداتیان )
• تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن از دهمین دوره جشن خانه سینما به هدیه تهرانی
• تندیس بهترین بازیگر نقش دوم زن از دهمین دوره جشن خانه سینما به پانته آ بهرام
• سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر ( اصغر فرهادی )
• سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر ( هدیه تهرانی )
• سیمرغ بلورین بهترین تدوین بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر ( هایده صفی یاری )
• برنده تندیس بهترین فیلم از اولین دوره جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
• برنده بانوی طلایی جشنواره فیلم لاس پالماس ۲۰۰۷
• نامزد قرقاول طلایی و برنده قرقاول نقره ای جشنواره فیلم کرالا ۲۰۰۶
• برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره سه قاره نانت ۲۰۰۶
• نامزد صدف طلایی جشنواره سه قاره نانت ۲۰۰۶
• فیلم دوم جایزه هیئت داوران جوان جشنواره فیلم لوکارنو ۲۰۰۶
• برنده هوگو طلایی جشنواره بین المللی فیلم شیکاگو ۲۰۰۶
• نامزد جایزه منتقدین جشنواره فیلم هامبورگ ۲۰۰۶
• نامزد یوزپلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو ۲۰۰۶
چهارشنبه سوری ( در تاجیکستان:الوپَرَک ) یکی از آیین های پاک و جشن های ایرانی و زرتشتی است که از غروب آخرین سه شنبهٔ ماه اسفند، تا پس از نیمه شب تا آخرین چهارشنبهٔ سال، برگزار می شود و برافروختن و پریدن از روی آتش مشخصهٔ اصلی آن است. این جشن، نخستین جشن از مجموعهٔ جشن ها و مناسبت های نوروزی است که با برافروختن آتش و برخی رفتارهای نمادین دیگر، به صورت جمعی در فضای باز برگزار می شود.
... [مشاهده متن کامل]
این جشن یکی از جشن های بسیار مهم ایران است که هر سال این آیین برگزار می شود.
در مورد واژهٔ «سوری» در ترکیبِ نامِ جشنِ سوری / چهارشنبه سوری دو نگر وجود دارد: برخی «سور» را در معنایِ جشن، شادمانی، نشاط و عیش گرفته اند و نظرِ دیگر و درست این است که «سوری» را به معنایِ سرخ می دانند؛ چون در این جشن آتشِ سرخ افروخته می شود واژهٔ سوری پهلوی و SŪR به معنیِ سرخ است. سول به معنای خورشید sul هم از همین خانواده است در زبانِ فارسی گُلِ سوری به معنیِ گُلِ سرخ یا سُهروَردی ( گل سرخ ) ورد به معنی گل است که البته از برگ تغییر آوایی یافته است که در همگی سور از همین ریشه است نظرِ دوم پذیرفتنی تر است؛ زیرا نامِ نخستِ این مراسم «جشنِ سوری» بوده است و واژه چهارشنبه بعدها واردِ این نام شده است؛ اما با گذشت زمان برخی شواهد و قراین موجود، مانند رواج تلفظ چارشمبه سُرخی در شهر اصفهان و استفاده از واژهٔ سور به جای سرخ در بسیاری از گویش های رایج در فلات ایران، صحت دیدگاه دوم را تقویت می نماید؛ شایان ذکر است دو واژهٔ سور و سُهر، که از نظر تلفظ شباهت زیادی به واژهٔ سرخ دارند، در گویش های پشتو، لری، بختیاری و زبان کردی به معنای سرخ به کار می روند، مانند گل سوری به معنای گل سرخ یا سُهروَرد به چم گل سرخ. چهارشنبه سوری: چهارده شبمه سوری. معادل جشن هولی در هندوستان میباشد . نام های محلی این جشن عبارتند از: چارشُمبه سُری ( نیشابور ) گول چارشَمبه ( اردبیل ) ، گوله - گوله چارشمبه ( گیلان ) ، کوله چوارشمبه ( کردستان ) ، چوارشمبه - کولی ( قروه ) ، و چارشمبه - سُرخی ( اصفهان ) .
به گفتهٔ ابراهیم پورداوود، با توجه به نقشِ پررنگِ آتش در فرهنگِ ایرانِ باستان، شاید جشن گرفتنِ همچین مناسبتی مربوط به جشن های شش روزهٔ پایانِ سالی ( گاهنبارِ هَمَسْپَتْمَدَم ) باشد که پس از اصلاح تقویم در زمان اردشیر نخستِ ساسانی برگزار می شدند. براساس باورِ زرتشتیان، در این گاهنبار، فروهرها و روانِ درگذشتگان بر زمین نازل می شوند. اما کارهایی مانند پریدن از روی آتش که طبق آیین زرتشت، توهین به آتش محسوب می شوند، باید در دورانِ پسااسلامی تکوین یافته باشند. همچنین انتخابِ صِرفِ روزِ چهارشنبه در این مناسبت، احتمالاً ناشی از ورودِ اندیشهٔ نحس پنداریِ این روز از فرهنگ عرب های فاتح به فرهنگِ بومیانِ فلاتِ ایران باشد. احتمال دیگر این است که چهارشنبه سوری بازمانده و شکل تحول یافته ای از جشن سده باشد، که احتمال بعیدی است.
... [مشاهده متن کامل]
این جشن یکی از جشن های بسیار مهم ایران است که هر سال این آیین برگزار می شود.
در مورد واژهٔ «سوری» در ترکیبِ نامِ جشنِ سوری / چهارشنبه سوری دو نگر وجود دارد: برخی «سور» را در معنایِ جشن، شادمانی، نشاط و عیش گرفته اند و نظرِ دیگر و درست این است که «سوری» را به معنایِ سرخ می دانند؛ چون در این جشن آتشِ سرخ افروخته می شود واژهٔ سوری پهلوی و SŪR به معنیِ سرخ است. سول به معنای خورشید sul هم از همین خانواده است در زبانِ فارسی گُلِ سوری به معنیِ گُلِ سرخ یا سُهروَردی ( گل سرخ ) ورد به معنی گل است که البته از برگ تغییر آوایی یافته است که در همگی سور از همین ریشه است نظرِ دوم پذیرفتنی تر است؛ زیرا نامِ نخستِ این مراسم «جشنِ سوری» بوده است و واژه چهارشنبه بعدها واردِ این نام شده است؛ اما با گذشت زمان برخی شواهد و قراین موجود، مانند رواج تلفظ چارشمبه سُرخی در شهر اصفهان و استفاده از واژهٔ سور به جای سرخ در بسیاری از گویش های رایج در فلات ایران، صحت دیدگاه دوم را تقویت می نماید؛ شایان ذکر است دو واژهٔ سور و سُهر، که از نظر تلفظ شباهت زیادی به واژهٔ سرخ دارند، در گویش های پشتو، لری، بختیاری و زبان کردی به معنای سرخ به کار می روند، مانند گل سوری به معنای گل سرخ یا سُهروَرد به چم گل سرخ. چهارشنبه سوری: چهارده شبمه سوری. معادل جشن هولی در هندوستان میباشد . نام های محلی این جشن عبارتند از: چارشُمبه سُری ( نیشابور ) گول چارشَمبه ( اردبیل ) ، گوله - گوله چارشمبه ( گیلان ) ، کوله چوارشمبه ( کردستان ) ، چوارشمبه - کولی ( قروه ) ، و چارشمبه - سُرخی ( اصفهان ) .
به گفتهٔ ابراهیم پورداوود، با توجه به نقشِ پررنگِ آتش در فرهنگِ ایرانِ باستان، شاید جشن گرفتنِ همچین مناسبتی مربوط به جشن های شش روزهٔ پایانِ سالی ( گاهنبارِ هَمَسْپَتْمَدَم ) باشد که پس از اصلاح تقویم در زمان اردشیر نخستِ ساسانی برگزار می شدند. براساس باورِ زرتشتیان، در این گاهنبار، فروهرها و روانِ درگذشتگان بر زمین نازل می شوند. اما کارهایی مانند پریدن از روی آتش که طبق آیین زرتشت، توهین به آتش محسوب می شوند، باید در دورانِ پسااسلامی تکوین یافته باشند. همچنین انتخابِ صِرفِ روزِ چهارشنبه در این مناسبت، احتمالاً ناشی از ورودِ اندیشهٔ نحس پنداریِ این روز از فرهنگ عرب های فاتح به فرهنگِ بومیانِ فلاتِ ایران باشد. احتمال دیگر این است که چهارشنبه سوری بازمانده و شکل تحول یافته ای از جشن سده باشد، که احتمال بعیدی است.
متشکر بابت مطالبتون.
برا صدق مطالب آدرس کتاب را بگوید. خوب بود.
آدرس مطالب را مثل پاوری در کتابها بنویسید.
از آداب ورسم قوم ها وزبانها اصیل بیشتر بگوید. برا مراسم باستانی
باسلام ودرود خدمت شما بسیار جذاب بود.
چوارشمه کوله . کردستان
گول گوله چهارشنبه. گیلان
چهارشنبه سرخی . اصفهان
گول گوله چهارشنبه. گیلان
چهارشنبه سرخی . اصفهان
سپاس از گوشزدتان، ویرایش گردید!
درود و عرض ادب به همراهانی که نوشته های این صفحه را خواندن و در آینده خواهند خواند.
بزرگوار آقای مجتبی عیوض صحرا لطفا اون تاریخ را اصلاح بفرمایید ( نخستین جشن کهن ایرانیان باستان که پیشینه آن به 4. 5 میلیارد سال می رسد! ) 4. 5 میلیارد سال پیش کره زمین برای زیست بشر هنوز آماده نشده بود .
بزرگوار آقای مجتبی عیوض صحرا لطفا اون تاریخ را اصلاح بفرمایید ( نخستین جشن کهن ایرانیان باستان که پیشینه آن به 4. 5 میلیارد سال می رسد! ) 4. 5 میلیارد سال پیش کره زمین برای زیست بشر هنوز آماده نشده بود .
چکیده ای از جشن هولی ( جشنواره رنگ ها ) : زمان برگزاری این جشن هر ساله دگرگون می شود ولی بیشتر در پایان زمستان ( پایان اسفندماه ) برگزار می شود که به پیشواز نوروز می روند!
داستان اساطیری آن:
هیرانیاکاشیپو ( شاه بزرگی در زمان باستان هند ) به مردم دستور داده بود که از پرستش ایزدان خدایی دست بکشند و تنها او را بپرستند ولی پسر او " پراهلادا " از انجام این کار سر باز زد و این کار را انجام نداد که مورد شکنجه قرار گرفت ولی به خواست خدای " ویشنو " همگی خنثی شدند!
... [مشاهده متن کامل]
در آخرین شکنجه هنگامی که می خواستند مردار ( جسد ) خواهرَش ( هولیکا ) را بسوزانند، پراهلادا را هم بر روی آتش قرار دادن اما نسوخت!
( ( این داستان همانند: رهیدن سیاوَش ( سیاوُوش ) از آتش و همچنین حضرت ابراهیم ( ع ) از آتش است! ) )
آیین های این جشن:
پس از آب پاشی و آب بازی، به همدیگر رنگ می پاشند که از رنگ های گیاهی جوشانده گُل سنتی پالاش بدست آمده است!
این جشن در پایان زمستان ( پایان اسفندماه ) و برای به پیشواز رفتن نوروز انجام می شده است!
در این جشن، بیشتر از رنگ های قرمز ( نشانه بهار و گرما ) و زرد ( نشانه زمستان و سرما ) بهره می برند >>> همانند لباس حاجی فیروز!
این جشن در " دو " روز انجام می شود:
1. روز نخست: به خواندن و نواختن موسیقی به همراه بِرَهمَن ها می پردازند و آتشی روشن می کنند و دورهمی می گیرند و هفت بار آن را طواف می کنند تا از پلیدی ها پاک شوند >>> همانند آیین های چهارشنبه سوری!
2. روز دوم: به شادی و پایکوبی با آب پاشی، آب رنگی و رنگ های قرمز و زرد، شیرینی و قاشق زنی و. . . می گذرانند! >>> همانند آیین های چهارشنبه سوری!
.
جشن دیگری به مانند چهارشنبه سوری در مسیحیان ( کاتولیک ) انجام می شود:
جشن ماردی گرا ( mardi gras ) :
به زبان فرانسوی: سه شنبه چرپ
نام دیگر: سه شنبه پنکیک ( ترس ) ، سه شنبه چاق
این جشن یک روز پیش از چهارشنبه توبه ( خاکستری ) انجام می شود!
که در روز سه شنبه، مردم کارناوالی ( کاروانی ) در خیابان به راه می اندازند و به جشن و پایکوبی می پردازند!
داستان اساطیری آن:
هیرانیاکاشیپو ( شاه بزرگی در زمان باستان هند ) به مردم دستور داده بود که از پرستش ایزدان خدایی دست بکشند و تنها او را بپرستند ولی پسر او " پراهلادا " از انجام این کار سر باز زد و این کار را انجام نداد که مورد شکنجه قرار گرفت ولی به خواست خدای " ویشنو " همگی خنثی شدند!
... [مشاهده متن کامل]
در آخرین شکنجه هنگامی که می خواستند مردار ( جسد ) خواهرَش ( هولیکا ) را بسوزانند، پراهلادا را هم بر روی آتش قرار دادن اما نسوخت!
( ( این داستان همانند: رهیدن سیاوَش ( سیاوُوش ) از آتش و همچنین حضرت ابراهیم ( ع ) از آتش است! ) )
آیین های این جشن:
پس از آب پاشی و آب بازی، به همدیگر رنگ می پاشند که از رنگ های گیاهی جوشانده گُل سنتی پالاش بدست آمده است!
این جشن در پایان زمستان ( پایان اسفندماه ) و برای به پیشواز رفتن نوروز انجام می شده است!
در این جشن، بیشتر از رنگ های قرمز ( نشانه بهار و گرما ) و زرد ( نشانه زمستان و سرما ) بهره می برند >>> همانند لباس حاجی فیروز!
این جشن در " دو " روز انجام می شود:
1. روز نخست: به خواندن و نواختن موسیقی به همراه بِرَهمَن ها می پردازند و آتشی روشن می کنند و دورهمی می گیرند و هفت بار آن را طواف می کنند تا از پلیدی ها پاک شوند >>> همانند آیین های چهارشنبه سوری!
2. روز دوم: به شادی و پایکوبی با آب پاشی، آب رنگی و رنگ های قرمز و زرد، شیرینی و قاشق زنی و. . . می گذرانند! >>> همانند آیین های چهارشنبه سوری!
.
جشن دیگری به مانند چهارشنبه سوری در مسیحیان ( کاتولیک ) انجام می شود:
جشن ماردی گرا ( mardi gras ) :
به زبان فرانسوی: سه شنبه چرپ
نام دیگر: سه شنبه پنکیک ( ترس ) ، سه شنبه چاق
این جشن یک روز پیش از چهارشنبه توبه ( خاکستری ) انجام می شود!
که در روز سه شنبه، مردم کارناوالی ( کاروانی ) در خیابان به راه می اندازند و به جشن و پایکوبی می پردازند!
آیا چهارشنبه سوری ایرانی است و چرا در آخرین سه شنبه سال برگزار می شود؟
در ایران باستان و آیین زرتشتی؛ " آتش" را جزو چهارمین آخشیج ( آخشیگ، اَخشیج، اَخشیک، عنصر، مادّه ) طبیعت و حیات "هستی" می دانند:
1. آب 2. باد 3. خاک 4. آتش
( ( یادآوری از واژه آناهیتا: پنج عنصر "آفرینش" داریم: 1. آب 2. هوا ( باد ) 3. خاک ( زمین ) 4. آتش 5. روح ( الهام ) ) )
برای همین هم هست که این جشن را در "چهارمین روز"؛ یعنی از شب سه شنبه تا بامداد چهارشنبه برگزار می کنند!
یورش یونانیان، تازیان و. . . بر ایران هم، هیچ هَنایِشی ( تأثیری ) در بر پایی آن نگذاشته است و هنوز هم در آخرین سه شنبه ( بهرام شید ) برگزار می شود!
( ( بهرام دِرَفش دار یا سَروَر ایزدان مینویی ایرانی است! ) )
آیا چهارشنبه سوری نحس و نامبارک است؟
برابرِ باورهای خرافی و خیالی عرب ها؛ چهارشنبه سوری، روزی شوم و نحس است و آن را "یوم الأرباع" می نامند و در آن روز به شادی و سُرُور می پردازند تا اَجنه و شیاطین در جان آن ها راه نیابد.
ولی ایرانیان عدد 4 را به جهت چهارمین عنصر هستی؛ یعنی: " آتش" >>> وَرجاوند ( مقدس ) هم می دانند!
کارها و ویژگی های چهارشنبه سوری:
در این روز، هنرمندان؛ پویشی مردمی به نام آتش افروزان ( آتش بازان ) به راه می انداختند و به آتش بازی، دست افشانی،
جشن، سرود، پایکوبی، سرگرم و خشنود ساختن مردمان می پرداختند و این آتش را تا سیزدهم فروردین افروخته نگه می داشتند!
بسیاری از آیین های دیگر، افزون بر یاد کردن از دست رفتگان و پریدن از آتش؛ به فراخور اقلیم و رسوم منطقه انجام می دهند، از جمله:
کوزه شکنی - پاگشایی اَروس ( عروس ) و داماد - قاشق زنی ( گرچه واژه "قاشق" ترکی است ولی رسم ترکی آن: بیلّی بیلّی است! ) -
آجیل مشکل گشا ( لُرک، آجیل گَهَنبار، آجیل هفت مغز زرتشتیان! ) و شیرینی - آش بیمار ( اَبو دَردا ) - فالگوشی و گره گُشایی - آب تنی و آب پاشی - اِسپَند ( اِسفند ) ، چوب های خوشبو، کُندُر و عود دود کردن و. . .
در این روز مردمان ایران؛ دور آتیش گردهم می آمدند و دست های همدیگر را می گرفتند و به جشن و پایکوبی سرگرم می شدند، که به آن جشنِ " دورِهمی " می گفتند و در چهارشنبه سوری برگزار می شده است!
در شب چهارشنبه سوری؛ کُپّه ( توده، کُبّه، قُبّه، بوته ) های آتش چندتاست:
از" سه" کُپّه، به نشانه ی: سه پند بزرگ ایرانیان باستان: پندار نیک ( هومت ) ، گفتار نیک ( هوخت ) ، کردار نیک ( هورشت )
تا "هفت" کُپّه، به نشانه ی: وَرجاوند ( مقدس ) بودن عدد هفت نزد ایرانیان و جهان ( رجوع شود به آناهیتا! )
چگونه راهیابی ترقه به ایران و از رونق انداختن چهارشنبه سوری:
ساخت اولین ترقه و ابزار ( افزار ) آتیش بازی را به چینی ها نسبت می دهند!
در زمان ناصر الدین شاه قاجار؛ مواد منفجره، ترقه و. . .
توسط چینی ها و فرانسوی ها برای سرگرمی و خوشگذرانی؛ درون ( وارد ) ایران شد و در درازنای زمان دگرگون گشت و همچون ابزار جنگی در نبرد با دشمنان بکار گرفته شد!
ولی امروزه؛ توسط چین، دوباره این ترقه ها به ایران راه پیدا کرده است!
برای دیدن سرچشمه های این جُستار، یه نگاهی هم به واژه " نوروز " بیَندازید!
در ایران باستان و آیین زرتشتی؛ " آتش" را جزو چهارمین آخشیج ( آخشیگ، اَخشیج، اَخشیک، عنصر، مادّه ) طبیعت و حیات "هستی" می دانند:
1. آب 2. باد 3. خاک 4. آتش
( ( یادآوری از واژه آناهیتا: پنج عنصر "آفرینش" داریم: 1. آب 2. هوا ( باد ) 3. خاک ( زمین ) 4. آتش 5. روح ( الهام ) ) )
برای همین هم هست که این جشن را در "چهارمین روز"؛ یعنی از شب سه شنبه تا بامداد چهارشنبه برگزار می کنند!
یورش یونانیان، تازیان و. . . بر ایران هم، هیچ هَنایِشی ( تأثیری ) در بر پایی آن نگذاشته است و هنوز هم در آخرین سه شنبه ( بهرام شید ) برگزار می شود!
( ( بهرام دِرَفش دار یا سَروَر ایزدان مینویی ایرانی است! ) )
آیا چهارشنبه سوری نحس و نامبارک است؟
برابرِ باورهای خرافی و خیالی عرب ها؛ چهارشنبه سوری، روزی شوم و نحس است و آن را "یوم الأرباع" می نامند و در آن روز به شادی و سُرُور می پردازند تا اَجنه و شیاطین در جان آن ها راه نیابد.
ولی ایرانیان عدد 4 را به جهت چهارمین عنصر هستی؛ یعنی: " آتش" >>> وَرجاوند ( مقدس ) هم می دانند!
کارها و ویژگی های چهارشنبه سوری:
در این روز، هنرمندان؛ پویشی مردمی به نام آتش افروزان ( آتش بازان ) به راه می انداختند و به آتش بازی، دست افشانی،
جشن، سرود، پایکوبی، سرگرم و خشنود ساختن مردمان می پرداختند و این آتش را تا سیزدهم فروردین افروخته نگه می داشتند!
بسیاری از آیین های دیگر، افزون بر یاد کردن از دست رفتگان و پریدن از آتش؛ به فراخور اقلیم و رسوم منطقه انجام می دهند، از جمله:
کوزه شکنی - پاگشایی اَروس ( عروس ) و داماد - قاشق زنی ( گرچه واژه "قاشق" ترکی است ولی رسم ترکی آن: بیلّی بیلّی است! ) -
آجیل مشکل گشا ( لُرک، آجیل گَهَنبار، آجیل هفت مغز زرتشتیان! ) و شیرینی - آش بیمار ( اَبو دَردا ) - فالگوشی و گره گُشایی - آب تنی و آب پاشی - اِسپَند ( اِسفند ) ، چوب های خوشبو، کُندُر و عود دود کردن و. . .
در این روز مردمان ایران؛ دور آتیش گردهم می آمدند و دست های همدیگر را می گرفتند و به جشن و پایکوبی سرگرم می شدند، که به آن جشنِ " دورِهمی " می گفتند و در چهارشنبه سوری برگزار می شده است!
در شب چهارشنبه سوری؛ کُپّه ( توده، کُبّه، قُبّه، بوته ) های آتش چندتاست:
از" سه" کُپّه، به نشانه ی: سه پند بزرگ ایرانیان باستان: پندار نیک ( هومت ) ، گفتار نیک ( هوخت ) ، کردار نیک ( هورشت )
تا "هفت" کُپّه، به نشانه ی: وَرجاوند ( مقدس ) بودن عدد هفت نزد ایرانیان و جهان ( رجوع شود به آناهیتا! )
چگونه راهیابی ترقه به ایران و از رونق انداختن چهارشنبه سوری:
ساخت اولین ترقه و ابزار ( افزار ) آتیش بازی را به چینی ها نسبت می دهند!
در زمان ناصر الدین شاه قاجار؛ مواد منفجره، ترقه و. . .
توسط چینی ها و فرانسوی ها برای سرگرمی و خوشگذرانی؛ درون ( وارد ) ایران شد و در درازنای زمان دگرگون گشت و همچون ابزار جنگی در نبرد با دشمنان بکار گرفته شد!
ولی امروزه؛ توسط چین، دوباره این ترقه ها به ایران راه پیدا کرده است!
برای دیدن سرچشمه های این جُستار، یه نگاهی هم به واژه " نوروز " بیَندازید!
فَرزان ( فلسفه ) پریدن از آتش:
آتش نزد پیامبر ایرانی ( سِپَنتمان زَرتُشت ) وَرجاوند ( مقدس ) بوده است!
( ( یعنی آن را نمی پرستیدند ولی ارزشمند می دانستند و از آن پرستاری و نگهداری می کردند! ) )
و بیشتر دانشمندان پیدایش آتش را کشف ایرانیان می دانند!
هوشنگ شاه پیشدادی: نخستین پادشاه ایران بود؛ که آتش را از برخورد دو سنگ کشف کرد و جشن سَده را بنیان نهاد!
پریدن از آتش آیا بی احترامی به آن است؟
برخی از زرتشتیان آن را بی احترامی به آتش می دانند ولی باید بدانند که این کار به هیچ وجه بی احترامی و بی ارزشی به آتش نیست؛ بلکه این کار را به گونه ی نمادین برای:
سوزاندن و پاک کردن همه ی بدی ها، زشتی ها، پلیدی ها، نادرستی ها و دلجویی از کدورت ها و دلگیری ها انجام می دهند!
به مانند: گذر و پریدن سیاوش از آتش >>> برای پاک شدن از تهمت سودابه!
( ( زرتشتیان پس از چهارشنبه سوری، آتش یا خاکستر مانده را به آتشکده می بردند تا از آن بهره مند شوند! ) )
به امید آن که: شادی، خوشی، سَر زندگی، رزق و روزی پاک و فراوان بدست بیارند و از چشم بد و گزندها دور باشند تا به آرزو و خواسته هایشان برسند!
که این رسم در ایران باستان هم وجود داشته است!
و در سروده ها ( سرودها ) و ترانه های پر آوازه ی امروزین ( امروزه ) چهارشنبه سوری هم، به چشم می خورد:
شعر شب چارشنبه سوریست که با نام " سرخی تو از من / زردی من از تو " مشهور گشته است:
آهنگ: ناصر خَدیوی - سُراینده: پرویز خطیبی - خواننده: ( هُما همایون ) ترانه سرا و خواننده دهه چهل که پس از ازدواج با علی میر افشار، نام خانوادگی اش را به هما میر افشار دِگرِش ( تغییر ) داد و در آینده ( بعدها ) این شعر را با ناصر مسعودی به شکل دیگر بازخوانی کردند ولی اصل شعر این جوری بوده است:
سرخی تو از من / زردی من از تو
گرمی تو از من / سردی من از تو
بگو تو با صَد رو / بلا زِ تنها دور
شکر خدا چون شد / بساطِ شادی جور
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست
بدو برو بُتّه بیار / دور و برِ حیاط بذار
غروب که شد اَلاش بزن / تا همه از رُوش بپرند
( ( اَلاش: چوبی است که زود آتش می گیرد و مناسب چهارشنبه سوری است! ) )
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست
باز، هم، سالِ بهونه، نو شده / باز، هم، اسبابِ خونه، نو شده
مُطرِب و ساز و آوازه خون کو؟ /نعنا و تَرخون و ماست و نون کو؟
زود تَرَک بو بدین تخمه ها رو / زود بدین دست ما سهم ما رو
( ( تَرَک بو: بو دادن، تَفت دادن - کاری که به منظور خشکاندن و پختن دانه ها ( مثل: گندم و شاهدانه ) و مغزدانه ها ( مثل: پسته و تخمه ) استفاده می شود! ) )
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست
گوش واستادن زیرِ گذر / واسۀ ما بیار خبر
که سالِ نو، سالِ کیه؟ / نوبتِ اقبالِ کیه؟
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست
ای، دل، خنده به تن، حیاته/ طی، شد، سردی بهمن و دی
می دهد مژده بادِ بهاری / خوش تر از این شود روزگاری
در دلِ شعله های فروزان / کهنه ها را سراسر بسوزان
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست
در بین ترکان؛ چهارشنبه سوری به چهارشنبه " یالان: دروغین " معروف است که ناخوشی ها را از بین می برد و آن ها را می زُدایَد!
شعر ترکی " آتیل ماتیل چَرشنبه ، بَختیم آچیل چَرشنبه" از ( عاشیقلار! ) ترانه سراهای خیابانی، کوچه بازاری و قهوه خانه ای ( چایخانه ای ) :
توجه: آتیل ماتیل ( مرکّب اتباعی )
آتیل ماتیل چَرشنبه ، بَختیم آچیل چَرشنبه : بر روی آتش با نَوای خوش؛ خیزان و پَرّان هستم، تا بختم باز شود و به خوشبختی برسم
آغیرلیقیم، اوغور لوغوم، اود لارا : سُرب ها و دوده های سیاهه سنگین نابود بشه، دزدی و ناخوشی هایم، بسوزه و دود بشه
مَنیم لِهِه، هوپول مایان، یاد لارا : بدی ها و هاپولی هایی، که یادم میاد، زیرِ خاکسترِ پام له بشه
آغیریلیقیم، اود اولسون : بدی هام و ناخوشی هام، بسوزه و دود بشه
اود دا یانان، یاد اولسون : و از کسانی که آتش چهارشنبه سوری را پربا می کنند، یادی هم بشه
اود اوستن، آتداناق : بسوزه هر بدی ای، هنگام پریدن ما از آتش
هَر جَفایا، قاتداناق : تا از هر سختی و بدبختی، بِگُریزیم و نجات یابیم
آتیل توتول چَرشنبه : می پریم از آتش چهارشنبه سوری
چیلَلَم تَوَکُول چَرشنبه : پناه می برم و توکل می کنم به خدای چهارشنبه سوری
بَختیم آچیل چَرشنبه : تا بختم بُگُشایَد و به خوشبختی و کامیابی برسم
دیگر شعر چهارشنبه سوری: " ای شب چارشنبه ، کلید جار دنده ( کلید چلچراغ و خوشبختی ) ، بده مُراد بنده "
( ( پس آتش چهارشنبه سوری؛ تمام رنگ پریدگی و ناخوشی را می گیرد و به جای آن سُرخی، گرمی، شادمانی و تندرستی می بخشد! ) )
آتش نزد پیامبر ایرانی ( سِپَنتمان زَرتُشت ) وَرجاوند ( مقدس ) بوده است!
( ( یعنی آن را نمی پرستیدند ولی ارزشمند می دانستند و از آن پرستاری و نگهداری می کردند! ) )
و بیشتر دانشمندان پیدایش آتش را کشف ایرانیان می دانند!
هوشنگ شاه پیشدادی: نخستین پادشاه ایران بود؛ که آتش را از برخورد دو سنگ کشف کرد و جشن سَده را بنیان نهاد!
پریدن از آتش آیا بی احترامی به آن است؟
برخی از زرتشتیان آن را بی احترامی به آتش می دانند ولی باید بدانند که این کار به هیچ وجه بی احترامی و بی ارزشی به آتش نیست؛ بلکه این کار را به گونه ی نمادین برای:
سوزاندن و پاک کردن همه ی بدی ها، زشتی ها، پلیدی ها، نادرستی ها و دلجویی از کدورت ها و دلگیری ها انجام می دهند!
به مانند: گذر و پریدن سیاوش از آتش >>> برای پاک شدن از تهمت سودابه!
( ( زرتشتیان پس از چهارشنبه سوری، آتش یا خاکستر مانده را به آتشکده می بردند تا از آن بهره مند شوند! ) )
به امید آن که: شادی، خوشی، سَر زندگی، رزق و روزی پاک و فراوان بدست بیارند و از چشم بد و گزندها دور باشند تا به آرزو و خواسته هایشان برسند!
که این رسم در ایران باستان هم وجود داشته است!
و در سروده ها ( سرودها ) و ترانه های پر آوازه ی امروزین ( امروزه ) چهارشنبه سوری هم، به چشم می خورد:
شعر شب چارشنبه سوریست که با نام " سرخی تو از من / زردی من از تو " مشهور گشته است:
آهنگ: ناصر خَدیوی - سُراینده: پرویز خطیبی - خواننده: ( هُما همایون ) ترانه سرا و خواننده دهه چهل که پس از ازدواج با علی میر افشار، نام خانوادگی اش را به هما میر افشار دِگرِش ( تغییر ) داد و در آینده ( بعدها ) این شعر را با ناصر مسعودی به شکل دیگر بازخوانی کردند ولی اصل شعر این جوری بوده است:
سرخی تو از من / زردی من از تو
گرمی تو از من / سردی من از تو
بگو تو با صَد رو / بلا زِ تنها دور
شکر خدا چون شد / بساطِ شادی جور
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست
بدو برو بُتّه بیار / دور و برِ حیاط بذار
غروب که شد اَلاش بزن / تا همه از رُوش بپرند
( ( اَلاش: چوبی است که زود آتش می گیرد و مناسب چهارشنبه سوری است! ) )
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست
باز، هم، سالِ بهونه، نو شده / باز، هم، اسبابِ خونه، نو شده
مُطرِب و ساز و آوازه خون کو؟ /نعنا و تَرخون و ماست و نون کو؟
زود تَرَک بو بدین تخمه ها رو / زود بدین دست ما سهم ما رو
( ( تَرَک بو: بو دادن، تَفت دادن - کاری که به منظور خشکاندن و پختن دانه ها ( مثل: گندم و شاهدانه ) و مغزدانه ها ( مثل: پسته و تخمه ) استفاده می شود! ) )
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست
گوش واستادن زیرِ گذر / واسۀ ما بیار خبر
که سالِ نو، سالِ کیه؟ / نوبتِ اقبالِ کیه؟
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست
ای، دل، خنده به تن، حیاته/ طی، شد، سردی بهمن و دی
می دهد مژده بادِ بهاری / خوش تر از این شود روزگاری
در دلِ شعله های فروزان / کهنه ها را سراسر بسوزان
همه این ها ضروریست / شبِ چارشنبه سوریست
شبِ چارشنبه سوریست / همه این ها ضروریست
در بین ترکان؛ چهارشنبه سوری به چهارشنبه " یالان: دروغین " معروف است که ناخوشی ها را از بین می برد و آن ها را می زُدایَد!
شعر ترکی " آتیل ماتیل چَرشنبه ، بَختیم آچیل چَرشنبه" از ( عاشیقلار! ) ترانه سراهای خیابانی، کوچه بازاری و قهوه خانه ای ( چایخانه ای ) :
توجه: آتیل ماتیل ( مرکّب اتباعی )
آتیل ماتیل چَرشنبه ، بَختیم آچیل چَرشنبه : بر روی آتش با نَوای خوش؛ خیزان و پَرّان هستم، تا بختم باز شود و به خوشبختی برسم
آغیرلیقیم، اوغور لوغوم، اود لارا : سُرب ها و دوده های سیاهه سنگین نابود بشه، دزدی و ناخوشی هایم، بسوزه و دود بشه
مَنیم لِهِه، هوپول مایان، یاد لارا : بدی ها و هاپولی هایی، که یادم میاد، زیرِ خاکسترِ پام له بشه
آغیریلیقیم، اود اولسون : بدی هام و ناخوشی هام، بسوزه و دود بشه
اود دا یانان، یاد اولسون : و از کسانی که آتش چهارشنبه سوری را پربا می کنند، یادی هم بشه
اود اوستن، آتداناق : بسوزه هر بدی ای، هنگام پریدن ما از آتش
هَر جَفایا، قاتداناق : تا از هر سختی و بدبختی، بِگُریزیم و نجات یابیم
آتیل توتول چَرشنبه : می پریم از آتش چهارشنبه سوری
چیلَلَم تَوَکُول چَرشنبه : پناه می برم و توکل می کنم به خدای چهارشنبه سوری
بَختیم آچیل چَرشنبه : تا بختم بُگُشایَد و به خوشبختی و کامیابی برسم
دیگر شعر چهارشنبه سوری: " ای شب چارشنبه ، کلید جار دنده ( کلید چلچراغ و خوشبختی ) ، بده مُراد بنده "
( ( پس آتش چهارشنبه سوری؛ تمام رنگ پریدگی و ناخوشی را می گیرد و به جای آن سُرخی، گرمی، شادمانی و تندرستی می بخشد! ) )
امیداوارم که این جُستار را تا پایان خوانش کنید و به فرهنگ دیرینمان ببالید!
واژه "جشن" از کلمه اوستایی ( یَسنَه ) گرفته شده است که به معنی: قابل ستایش و ستودنی - سزوار بزرگداشت و پاسداشت
مانند: یَسنَ ( یَسنا ) ، یَشت، یَزد، یَزدان ( yazata ) ، ایزد و. . . که برابر عربی آن: "عید" می باشد!
نخستین جشن کهن ایرانیان باستان که پیشینه آن به 4. 5 میلیارد سال می رسد!
( ( عمر انسان ها به 1. 6 میلیار سال پیش می رسد و منظور از 4. 5 میلیارد سال: همان مواد آتشفشانی بوده که به حاجی فیروز وابستگی داشته است!
یادآوری از یلدا:
از نظر علمی:
4. 5 میلیارد سال قبل زمین بوجود آمد، به این گونه که سطح اولیه زمین پوشیده از مواد مذاب بود >>>
بتدریج سرد شد >>> سنگی شدن پوسته ی زمین >>> متراکم شدن بخار آب جَوّ و ریزش باران های سیل آسا >>>
پیدایش اقیانوس های وسیع >>> امکان تشکیل حیات ) )
پیشینه راستین این جشن، با کشف آتش شروع گشت که هوشنگ پیشدادی ( هَیوشیَنگه ) در 7000 سال پیش از میلاد ( ۲۵ هزار سال پیش، دوران پارینه سنگی ) آن را کشف کرد و جشن سَده را بنیان نهاد!
( ( هوشنگ پیشدادی: پسر سیامک و نوه کیومرث، نخستین استخراج گر آهن و آهنگر، نخستین قربانی کننده و کسی که نقش بسزایی در یکجانشینی مردم و گسترش شهر نشینی داشت ) )
پس از آن، زرتشت ( پیامبر ایرانی ) آن را در 6000 سال پیش، بنیاد ( بنیان ) نهاد! ( رجوع شود به عمو نوروز! )
جشنی است که پس از جشن سَده ( 10 بهمن ) و پیش از نوروز انجام می شده است!
سوری: شادی، خوشی، شادمانی، جشن و پایکوبی، دست افشانی - گُل سرخ، آتشین و گلگون
ایزد خورشید ( آفتاب ) به همراه مِهر ( میترا ) باعث روشنایی و نور بخشیدن به زمین شدند ( رجوع شود به یلدا! )
برای همین هست که ایرانیان هنگامی که روشنایی می شود بر او درود ( واژه فارسی باستان: درستی از تو، راستی و تندرستی به تو رسد! ) می فرستند و همانند آن در قرآن و روایت های گوناگونی آمده است که پیامبر ( ص ) از نور خورشید آفریده شده است و چراغ روز افزون همیشگی است؛ که می توان از او مَدَد جُست!
این ایزد، ایرانی بوده و نام هندو - ایرانی آن: سور ( سوریا ) >>> خدای جشن و پایکوبی است
اولین چیزی که خداوند پس از آب آفرید، نور و روشنایی بود؛ این جشن با آب و آتش در پیوند است که هر دو در ایران باستان مقدس ( وَرجاوند ) و با ارزش به شمار می روند!
پس این جشن پاسداشتی، برای آتش ( آتش خورشید ) که ایرانیان آن را "کشف" کردند و کارایی آن را یافتند و به دیگران رساندند، هم هست!
جشن ایران باستان: در ایران باستان آن را به نام جشن فَروَردَگان ( فَروَرگان، فَروَردَیان، فَروَردیگان ) می شناختند که جشنی؛ برای یادبود و بزرگداشت روان و فَروَهَر ( فَروَهَر، روح ) در گذشتگان و جشنواره ای بود برای آرامش خاطرِ بازماندگان؛ که پیش از آمدن بهار انجام می شده است و به پیشواز نوروز می رفتند!
( ( گرچه زمان ( گاه ) آن؛ ناهمگون است با جشنِ فَروَردینگان ( فَرُودُگ ) :
که در روز نوزدهم فروردین می باشد؛ و تنها برای بزرگداشت روح درگذشتگان ( فَروَهَر ) آنان انجام می شده است! ) )
جشن اوستایی: گاهنبار هَمَسپَتمَدَم: هَمَسپَث مَئیدَیَه ( اوستایی ) - به معنای برابری شب و روز، برابری سرما و گرما -
یکی از جشن های گاهنباری که در پایان فصل زمستان برگزار می شده است و گاهی تا 7 روز پیش از نوروز، هم می رسیده است!
جشن بیست و ششم ( چارشنبه روز، چهارشنبه سوری، اَشتاد روز: نام فرشته ای در ایران باستان ) >>> رجوع شود به نوروز!
این آتش را در شبِ سوری همزمان با روزهای بِهیزَک ( بِهتَرَک، بِهیژَگ، اَندَرگاه، وَهیجَک، پنجه دزدیده، خمسۀ مُستَرَقه، تَروفته ) در پنج روز پایان اسفندماه یا آخرین شب سه شنبه و روز چهارشنبه اسفند، برگزار می کردند.
نام هر یک از آن ها برگرفته از پنج گاه از کتاب اَوِستا است و در بر گیرنده:
پیام ها و آموزه ها و سخنان پیامبر ایرانی ( سِپَنتمان زَرتُشت ) است که بنیانگذار دین زَرتُشتی ( مَزدَیَسنا ) می باشد!
درباره: نیایش اهورامزدا یکتا - گزینش پیامبر - راز آفرینش - خودشناسی و خدا شناسی - آفرینش و پیرامون انسان و جهان - تازه شدن کیهان ( گیهان ) و چجوری بهره بردن از آن - الهام گرفتن از طبیعت و موجودات و. . .
نام این پنج روز در گاهشماری اوستایی:
اَهنَوَد ( اَهنَوَذ ) : سَروَر، پیشوا، راهنما، رهبر - خداوند، پروردگار، کردِگار، آفریدگار، ایزد توانا، اهورامزدا
اَشنَوَد ( اَشنَوَذ، اَشتَوَد، اَشتَوَذ ) : شفا و سلامتی، تندرستی و بهبودی
اِسپَنتمَد ( اِسپَنتمَذ ) : خرد و هوش، نیکو ( نِکو ) و پسندیده، بردباری، شکیبایی و فروتنی مقدس ( وَرجاوند )
وُهُوخَشتَر: اقتدار نیک، کشورِ وارسته و آزاد ، سرزمین شایسته، دیار بهترین و خوب
وَهیشتا یَشت ( وَهِشتواش ) : بهترین پرستش، ستوده ترین ستایش، زیباترین نیایش
و این ها را بخاطرِ فرا رسیدن سال نو؛ برای خود و ایران از اهورامزدا داشته و خواستار می شدند!
در روز بیست و ششم این جشن را برپا می داشتند؛ که برای:
گریزاندن سرما و فراخوانی گرما و بهار - راهنمایی روح پاکان و فَروَهر درگذشتگان و. . .
که با افروختن آتش، بیشتر بر روی بام ها انجام می شده است و به عقیده ی پیشینیان سبب:
برانگیزندگی شگون، خوشبختی، کامیابی و برآوردن خواسته هایشان در سال نو می شود!
واژه "جشن" از کلمه اوستایی ( یَسنَه ) گرفته شده است که به معنی: قابل ستایش و ستودنی - سزوار بزرگداشت و پاسداشت
مانند: یَسنَ ( یَسنا ) ، یَشت، یَزد، یَزدان ( yazata ) ، ایزد و. . . که برابر عربی آن: "عید" می باشد!
نخستین جشن کهن ایرانیان باستان که پیشینه آن به 4. 5 میلیارد سال می رسد!
( ( عمر انسان ها به 1. 6 میلیار سال پیش می رسد و منظور از 4. 5 میلیارد سال: همان مواد آتشفشانی بوده که به حاجی فیروز وابستگی داشته است!
یادآوری از یلدا:
از نظر علمی:
4. 5 میلیارد سال قبل زمین بوجود آمد، به این گونه که سطح اولیه زمین پوشیده از مواد مذاب بود >>>
بتدریج سرد شد >>> سنگی شدن پوسته ی زمین >>> متراکم شدن بخار آب جَوّ و ریزش باران های سیل آسا >>>
پیدایش اقیانوس های وسیع >>> امکان تشکیل حیات ) )
پیشینه راستین این جشن، با کشف آتش شروع گشت که هوشنگ پیشدادی ( هَیوشیَنگه ) در 7000 سال پیش از میلاد ( ۲۵ هزار سال پیش، دوران پارینه سنگی ) آن را کشف کرد و جشن سَده را بنیان نهاد!
( ( هوشنگ پیشدادی: پسر سیامک و نوه کیومرث، نخستین استخراج گر آهن و آهنگر، نخستین قربانی کننده و کسی که نقش بسزایی در یکجانشینی مردم و گسترش شهر نشینی داشت ) )
پس از آن، زرتشت ( پیامبر ایرانی ) آن را در 6000 سال پیش، بنیاد ( بنیان ) نهاد! ( رجوع شود به عمو نوروز! )
جشنی است که پس از جشن سَده ( 10 بهمن ) و پیش از نوروز انجام می شده است!
سوری: شادی، خوشی، شادمانی، جشن و پایکوبی، دست افشانی - گُل سرخ، آتشین و گلگون
ایزد خورشید ( آفتاب ) به همراه مِهر ( میترا ) باعث روشنایی و نور بخشیدن به زمین شدند ( رجوع شود به یلدا! )
برای همین هست که ایرانیان هنگامی که روشنایی می شود بر او درود ( واژه فارسی باستان: درستی از تو، راستی و تندرستی به تو رسد! ) می فرستند و همانند آن در قرآن و روایت های گوناگونی آمده است که پیامبر ( ص ) از نور خورشید آفریده شده است و چراغ روز افزون همیشگی است؛ که می توان از او مَدَد جُست!
این ایزد، ایرانی بوده و نام هندو - ایرانی آن: سور ( سوریا ) >>> خدای جشن و پایکوبی است
اولین چیزی که خداوند پس از آب آفرید، نور و روشنایی بود؛ این جشن با آب و آتش در پیوند است که هر دو در ایران باستان مقدس ( وَرجاوند ) و با ارزش به شمار می روند!
پس این جشن پاسداشتی، برای آتش ( آتش خورشید ) که ایرانیان آن را "کشف" کردند و کارایی آن را یافتند و به دیگران رساندند، هم هست!
جشن ایران باستان: در ایران باستان آن را به نام جشن فَروَردَگان ( فَروَرگان، فَروَردَیان، فَروَردیگان ) می شناختند که جشنی؛ برای یادبود و بزرگداشت روان و فَروَهَر ( فَروَهَر، روح ) در گذشتگان و جشنواره ای بود برای آرامش خاطرِ بازماندگان؛ که پیش از آمدن بهار انجام می شده است و به پیشواز نوروز می رفتند!
( ( گرچه زمان ( گاه ) آن؛ ناهمگون است با جشنِ فَروَردینگان ( فَرُودُگ ) :
که در روز نوزدهم فروردین می باشد؛ و تنها برای بزرگداشت روح درگذشتگان ( فَروَهَر ) آنان انجام می شده است! ) )
جشن اوستایی: گاهنبار هَمَسپَتمَدَم: هَمَسپَث مَئیدَیَه ( اوستایی ) - به معنای برابری شب و روز، برابری سرما و گرما -
یکی از جشن های گاهنباری که در پایان فصل زمستان برگزار می شده است و گاهی تا 7 روز پیش از نوروز، هم می رسیده است!
جشن بیست و ششم ( چارشنبه روز، چهارشنبه سوری، اَشتاد روز: نام فرشته ای در ایران باستان ) >>> رجوع شود به نوروز!
این آتش را در شبِ سوری همزمان با روزهای بِهیزَک ( بِهتَرَک، بِهیژَگ، اَندَرگاه، وَهیجَک، پنجه دزدیده، خمسۀ مُستَرَقه، تَروفته ) در پنج روز پایان اسفندماه یا آخرین شب سه شنبه و روز چهارشنبه اسفند، برگزار می کردند.
نام هر یک از آن ها برگرفته از پنج گاه از کتاب اَوِستا است و در بر گیرنده:
پیام ها و آموزه ها و سخنان پیامبر ایرانی ( سِپَنتمان زَرتُشت ) است که بنیانگذار دین زَرتُشتی ( مَزدَیَسنا ) می باشد!
درباره: نیایش اهورامزدا یکتا - گزینش پیامبر - راز آفرینش - خودشناسی و خدا شناسی - آفرینش و پیرامون انسان و جهان - تازه شدن کیهان ( گیهان ) و چجوری بهره بردن از آن - الهام گرفتن از طبیعت و موجودات و. . .
نام این پنج روز در گاهشماری اوستایی:
اَهنَوَد ( اَهنَوَذ ) : سَروَر، پیشوا، راهنما، رهبر - خداوند، پروردگار، کردِگار، آفریدگار، ایزد توانا، اهورامزدا
اَشنَوَد ( اَشنَوَذ، اَشتَوَد، اَشتَوَذ ) : شفا و سلامتی، تندرستی و بهبودی
اِسپَنتمَد ( اِسپَنتمَذ ) : خرد و هوش، نیکو ( نِکو ) و پسندیده، بردباری، شکیبایی و فروتنی مقدس ( وَرجاوند )
وُهُوخَشتَر: اقتدار نیک، کشورِ وارسته و آزاد ، سرزمین شایسته، دیار بهترین و خوب
وَهیشتا یَشت ( وَهِشتواش ) : بهترین پرستش، ستوده ترین ستایش، زیباترین نیایش
و این ها را بخاطرِ فرا رسیدن سال نو؛ برای خود و ایران از اهورامزدا داشته و خواستار می شدند!
در روز بیست و ششم این جشن را برپا می داشتند؛ که برای:
گریزاندن سرما و فراخوانی گرما و بهار - راهنمایی روح پاکان و فَروَهر درگذشتگان و. . .
که با افروختن آتش، بیشتر بر روی بام ها انجام می شده است و به عقیده ی پیشینیان سبب:
برانگیزندگی شگون، خوشبختی، کامیابی و برآوردن خواسته هایشان در سال نو می شود!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)