چه راهی برای رفتن! یا چه زندگی پرجنجالی! ( انگلیسی: What a Way to Go! ) فیلمی در ژانر کمدی رمانتیک و موزیکال به کارگردانی جی. لی تامپسون است که در سال ۱۹۶۴ منتشر شد.
لوئیزا سعی می کند بیش از ۲۱۱ میلیون دلار را به خدماتِ دولتی ایالات متحده ببخشد، کارمندان دولت تصور می کنند این یک شوخی برای روز اول آپریل است و از این کار امتناع می کنند. لوئیزا سپس به یک روانپزشک، دکتر استفانسون، مراجعه می کند و سعی می کند انگیزه اش را برای دادن تمام پول هایش توضیح دهد، و از خاطرات تمام زندگی اش و ازدواج های نافرجامش می گوید.
لوئیزا دوران کودکیِ خود را یک دختر ایده آل گرا توصیف می کند. مادرش که به پول علاقه دارد، لوئیزا را تحت فشار قرار می دهد تا با لئونارد کرالی، ثروتمندترین مرد شهر، ازدواج کند. لوئیزا در عوض ادگار هاپر، دوست قدیمی مدرسه را انتخاب می کند که با الهام از هنری دیوید ثورو، زندگی ساده ای دارد. آنها ازدواج می کنند و فقیر اما شاد هستند زندگی آن ها به خوبی می گذرد تا اینکه هاپر تصمیم می گیرد برای رقابت با لیونارد کرالی به سمت موفقیت و ثروت برود. او با بی توجهی به لوئیزا برای فراهم کردن زندگی بهتر برای او، فروشگاه کوچک خود را به یک امپراتوری عظیم تبدیل می کند و کراولی را از کار می اندازد، ولی خودش نیز به دلیل کار بی وقفه و سخت می میرد.
لوئیزا که پس از مرگ هاپر، به یک میلیونر تبدیل شده است، قول می دهد که دیگر ازدواج نکند. او به پاریس سفر می کند و در آنجا با لری فلینت، هنرمند آوانگارد که در حال رانندگی تاکسی است، آشنا می شود. لوئیزا عاشق فلینت می شود و آنها با هم ازدواج و یک زندگی ایده آل و غیرعادی را آغاز می کنند. فلینت ماشینی اختراع می کند که صداها را به رنگ و نقاشی روی بوم تبدیل می کند. یک روز، لوئیزا موسیقی کلاسیک می نوازد و توسط این ماشین نقاشی زیبایی خلق می شود که فلینت در نخستین نمایشگاه قابل توجه خود آن را می فروشد و پس از آن موفق و مشهور می شود و نقاشی های بیشتری خلق می کند. او که اکنون حریص شده است، ماشین های بزرگ تری برای ایجاد آثار نقاشی می سازد. فلینت بی وقفه آثار هنری تولید می کند تا اینکه یک شب، ماشین ها به مخترع خود حمله می کنند و او را تا حد مرگ کتک می زنند و. . .
• شرلی مک لین
• پل نیومن
• رابرت میچام
• دین مارتین
• جین کلی
• رابرت کامینگز
• دیک ون دایک
• مارگارت دومانت
• دیک ویلسون
• مارسل هیلر
• مارک بیلی
• تام کانوی
• ایو براویل
• والی ورنان
• فرد آلدریچ
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفلوئیزا سعی می کند بیش از ۲۱۱ میلیون دلار را به خدماتِ دولتی ایالات متحده ببخشد، کارمندان دولت تصور می کنند این یک شوخی برای روز اول آپریل است و از این کار امتناع می کنند. لوئیزا سپس به یک روانپزشک، دکتر استفانسون، مراجعه می کند و سعی می کند انگیزه اش را برای دادن تمام پول هایش توضیح دهد، و از خاطرات تمام زندگی اش و ازدواج های نافرجامش می گوید.
لوئیزا دوران کودکیِ خود را یک دختر ایده آل گرا توصیف می کند. مادرش که به پول علاقه دارد، لوئیزا را تحت فشار قرار می دهد تا با لئونارد کرالی، ثروتمندترین مرد شهر، ازدواج کند. لوئیزا در عوض ادگار هاپر، دوست قدیمی مدرسه را انتخاب می کند که با الهام از هنری دیوید ثورو، زندگی ساده ای دارد. آنها ازدواج می کنند و فقیر اما شاد هستند زندگی آن ها به خوبی می گذرد تا اینکه هاپر تصمیم می گیرد برای رقابت با لیونارد کرالی به سمت موفقیت و ثروت برود. او با بی توجهی به لوئیزا برای فراهم کردن زندگی بهتر برای او، فروشگاه کوچک خود را به یک امپراتوری عظیم تبدیل می کند و کراولی را از کار می اندازد، ولی خودش نیز به دلیل کار بی وقفه و سخت می میرد.
لوئیزا که پس از مرگ هاپر، به یک میلیونر تبدیل شده است، قول می دهد که دیگر ازدواج نکند. او به پاریس سفر می کند و در آنجا با لری فلینت، هنرمند آوانگارد که در حال رانندگی تاکسی است، آشنا می شود. لوئیزا عاشق فلینت می شود و آنها با هم ازدواج و یک زندگی ایده آل و غیرعادی را آغاز می کنند. فلینت ماشینی اختراع می کند که صداها را به رنگ و نقاشی روی بوم تبدیل می کند. یک روز، لوئیزا موسیقی کلاسیک می نوازد و توسط این ماشین نقاشی زیبایی خلق می شود که فلینت در نخستین نمایشگاه قابل توجه خود آن را می فروشد و پس از آن موفق و مشهور می شود و نقاشی های بیشتری خلق می کند. او که اکنون حریص شده است، ماشین های بزرگ تری برای ایجاد آثار نقاشی می سازد. فلینت بی وقفه آثار هنری تولید می کند تا اینکه یک شب، ماشین ها به مخترع خود حمله می کنند و او را تا حد مرگ کتک می زنند و. . .
• شرلی مک لین
• پل نیومن
• رابرت میچام
• دین مارتین
• جین کلی
• رابرت کامینگز
• دیک ون دایک
• مارگارت دومانت
• دیک ویلسون
• مارسل هیلر
• مارک بیلی
• تام کانوی
• ایو براویل
• والی ورنان
• فرد آلدریچ
wiki: چه راهی برای رفتن