چنگش

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

چنگش. [چ ِ گ ِ ] ( اِخ ) نام یکی از مبارزان توران است که بیاری افراسیاب آمده بود و به دست رستم کشته شد. ( جهانگیری ) ( برهان ) ( شرفنامه منیری ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). نام یک پهلوان تورانی :
که چنگش بدش نام جوینده بود
دلیر و به هر جای پوینده بود.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

نام یکی از مبارزان توران است که بیاری افراسیاب آمده بود و بدست رستم کشته شد .

پیشنهاد کاربران

حمله میکرد
چِنگِش، جنگجویی اساطیری وتورانی. به معنی خوش اندام، درپیوند با واژه سغدی قشنگ. ازشخصیت های شاهنامه. نام ییلاقی خوش آب وهوا ، سرسبز ، در دامنه جنگل و در نزدیک روستای چهارمحل ، بخش خورگام رودبار.
در زبان سَنسکریت، به ریخت چنگَ - ایش به چم دارندۀ خوش اندامی یا دارندۀ خوش هیکلی می تواند بود.
1 - حالت قفل شدن بافت بدن در هنگام ورود یک جسم خارجی
2 - واکنش سامانه ی ایمنی بدن برای دفع جسم ورودی با استفاده از ایجاد التهاب و هجوم گویچه های سفید ۞ و درشت خوارها ۞ به سمت آن برای مقابله با عفونت احتمالی
...
[مشاهده متن کامل]

3 - در انگلیسی به آن Grasp گفته میشود
4 - جا گرفتن سوزن در بافت زنده ی بدن در طب سوزنی ( سوزن درمانی ) و قفل شدن آن برای اثر بهتر درمانی

بپرس