بر آن که ز چندال و از برهمن
فراوان بهر گوشه دید انجمن.
اسدی.
به نگهبانی چندال که دزد چمن است خضر را گم شده نعلین و عصا در کشمیر.
طغرا ( از آنندراج ).
چندال. [ چ َ ] ( اِخ ) ( چندال بهور ) نام یکی از بزرگان و متهوران هند که قلعه «آسیی » درتصرف وی بوده است. ( از تاریخ یمینی ص 415 و 416 ).