چشمه ٔ اب

لغت نامه دهخدا

( چشمه آب ) چشمه آب. [ چ َ / چ ِ م َ/ م ِ ی ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چشمه ؛ جایی که آب بطور طبیعی از زمین یا کوه جوشد و جاری شود. آبی که از چشمه خیزد. فَوّارَه. ( منتهی الارب ) :
ز پرِّ پشه تا پی ژنده پیل
همه چشمه آب و دریای نیل.
فردوسی.
اگر چشمه آب یابی چو زهر
از آن آب مرغ و ددان راست بهر.
فردوسی.
شوددر جهان چشمه آب ، خشک
ندارد به نافه درون ، بوی مشک.
فردوسی.
آتش تیز تاب خشم بود
چشمه آب نور چشم بود.
سنائی.
یک چشمه آب از درون خانه
به ز آب جویی که از برون می آید.
سنائی.

پیشنهاد کاربران

بپرس