چشم چرانی

/CeSmCarAni/

مترادف چشم چرانی: نظربازی

متضاد چشم چرانی: چشم پاکی

معنی انگلیسی:
lechery, leer, ogle, voyeurism, gloating (from lust)

لغت نامه دهخدا

چشم چرانی. [ چ َ / چ ِ چ َ ] ( حامص مرکب ) خیره چشمی و هرزه نگاهی. ( آنندراج ). نگاه التذاذ بروی خوب کردن. ( فرهنگ نظام ). نظربازی.

فرهنگ فارسی

نظر بازی .

فرهنگ معین

( ~. چَ ) (حامص . ) نظربازی .

فرهنگ عمید

نظر کردن به چهرۀ خوب رویان، تماشا کردن چیزهای خوب و زیبا، نگه چرانی، نظربازی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] چشم چرانی متاسفانه یکی از بیماری ها و عادت های ناپسندی است که برخی از افراد جامعه به دلایل مختلف بدان دچار می شوند.به منظور مبارزه با این عادت ناپسند، اولا لازم است نسبت به مفهوم، آثار و عواقب و زمینه های بروز آن آگاهی بدست آورد و سپس از راهکارهای عملی برای کنترل آن سود جست. در مقاله زیر تقریبا تمامی آنچه که در زمینه کنترل چشم و درمان چشم چرانی بدان نیاز هست، پرداخته شده هست.
چشم چرانی در مقابل غض بصر و چشم پوشی، به معنای نگاه خیره و شهوت آلود به نامحرم است که با انگیزه لذت طلبی جنسی انجام می شود.
حکم نگاه کردن به نامحرم
در قرآن آمده است: "قل للمومنین یغضوا من ابصارهم » به مومنین بگو چشم های خویش را بپوشانند".
← معنای غض بصر
...

[ویکی فقه] چشم چرانی (قرآن). چشم چرانی، خیره چشمی و هرزه نگاهی، نگاه از روی لذت به روی خوب کردن و نظر بازی است. مقصود از آن در اینجا، نگاه شهوت آمیز به نامحرم و نیز نگاهی است که انسان را در معرض خطر وقوع در حرام نسبت به نامحرم قرار می دهد. در این مدخل از مشتقات «غض» و تعبیرهایی مانند «خائنة الاعین» استفاده شده است.
چشم چرانی، زمینه ساز آلودگی به فحشا و فساد جنسی است.قل للمؤمنین یغضوا من ابصـرهم ویحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم... • وقل للمؤمنـت یغضضن من ابصـرهن ویحفظن فروجهن..(به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنان پاکیزه تر است زیرا خدا به آنچه می کنند آگاه است •و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را (از هر نامحرمی) فرو بندند و پاکدامنی ورزند و...) در آیه شریفه، حکم حرمت چشم چرانی و نگاه به نامحرمان بیان شده است. از امام صادق علیه السّلام نقل شده که مقصود از هر آیه در قرآن که «حفظ فروج» دارد، حفظ از زنا است جز همین آیه که منظور، حفظ از نظر و چشم چرانی است.
← شأن نزول آیات
خداوند همان طور که به همه احوال آدمی آگاه است، به چشم چرانی انسانها نیز اشراف دارد.قل للمؤمنین یغضوا من ابصـرهم ویحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون (به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنان پاکیزه تر است زیرا خدا به آنچه می کنند آگاه است.) «کلمه (غض) به معنای روی هم نهادن پلک های چشم است، و کلمه (ابصار) جمع بصر است که همان عضو بیننده باشد و از اینجا معلوم می شود که کلمه (من) در جمله (من ابصارهم) برای ابتدای غایت است، و یا برای بیان جنس، و یا تبعیض باشد که هر یک را مفسری گفته، و معنایش این است که مؤمنین چشم پوشی را از خود چشم شروع کنند.»
← آگاه به اسرار
← دستورات پیامبر به اجتناب از چشم چرانی
...

مترادف ها

ogle (اسم)
چشم چرانی، چشم چرانی کردن

فارسی به عربی

انظر

پیشنهاد کاربران

دربارهٔ ریشه شناسی واژهٔ �چرخ� و ارتباط احتمالی آن با واژگان ترکی مانند �چویرمک� ( �evirmek ) ، �چورماق� ( �evrilmək ) یا �چوراخ�، اجازه بدهید به صورت دقیق و با استناد به منابع زبان شناسی بررسی کنیم.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
✅ ۱. معنی و ریشهٔ واژهٔ �چرخ� در فارسی
واژهٔ �چرخ� در فارسی، در اصل به معنای ابزار گردنده ( مثل چرخ گاری ) و به طور استعاری برای امور دیگر مانند چرخ فلک، گردش روزگار، و حرکت استفاده می شود.
⬅ ریشه شناسی:
طبق منابع معتبر مانند فرهنگ واژه های دکتر معین و لغت نامه دهخدا، واژهٔ �چرخ� از ریشهٔ اوستایی و فارسی میانه می آید.
در فارسی میانه واژه ای به شکل čarx یا čarkh وجود داشته است.
ریشهٔ آن به واژه های هندواروپایی مانند **ker ( k ) - / kʷel - بازمی گردد که معنای �چرخیدن، پیچیدن� دارند.
این ریشه در زبان های دیگر هم دیده می شود:
لاتین: circus ( دایره، گردونه )
سانسکریت: cakra ( چرخ )
یونانی: kuklos ( دایره )
- - -
✅ ۲. آیا �چرخ� از ترکی گرفته شده است؟
بررسی کنیم که آیا واژه های ترکی مثل �evirmek ( چوِیرمک ) به معنای چرخاندن یا بازگرداندن، ارتباطی با �چرخ� دارند.
⬅ واژهٔ ترکی �evirmek:
فعل ترکی به معنی �چرخاندن�، �برگرداندن�، �پیچاندن� است.
مصدر آن از ریشهٔ ترکی کهن گرفته شده و در زبان ترکی عثمانی نیز استفاده شده است.
📌 اما:
واژهٔ چرخ در فارسی پیش از نفوذ زبان ترکی در ایران ( حدود دورهٔ سلجوقیان به بعد ) وجود داشته است.
در متون پهلوی ( فارسی میانه ) که قرن ها پیش از ورود واژه های ترکی نوشته شده اند، شکل هایی از واژهٔ �چرخ� وجود داشته است.
به عنوان مثال، در اوستا و متون زرتشتی واژه هایی به شکل �چَکرا� و �چرخه� آمده که نشان دهندهٔ پیشینهٔ مستقل این واژه در شاخهٔ زبان های ایرانی است.
- - -
✅ ۳. پس کلمات ترکی مانند �چویرمک� و �چورماخ� از کجا آمده اند؟
فعل های ترکی مانند �evirmek و �evrilmek از ریشه های بومی ترکی هستند.
واژگان ترکی اغلب از ریشه های آلتایی منشأ می گیرند، و شباهت این افعال با واژه های ایرانی تصادفی یا به خاطر هم ریشه بودن در سطح بالاتر ( هندواروپایی یا با تعامل زبانی ) است.
در ترکی استانبولی:
�evirmek → چرخاندن، ترجمه کردن
�evre → محیط، اطراف
�evirme → چرخاندن، گردش
اما هیچ مدرک زبان شناسی وجود ندارد که نشان دهد واژهٔ �چرخ� فارسی از ترکی گرفته شده باشد.
- - -
✅ ۴. واژگان مشتق مانند �چرخ فلک�، �دوچرخه�، �چشم چران�
همه این ترکیب ها از واژهٔ فارسی چرخ به معنای گردنده یا دَوَرنده ساخته شده اند:
دوچرخه = دو چرخ ـه ( با پسوند تصغیر یا وسیله )
چرخ فلک = گردونه آسمانی یا بازی چرخان
چشم چران = چشمی که مدام این ور آن ور می چرخد؛ استعاره ای از نگاه مداوم
اینجا واژهٔ �چرخ� به معنای حرکت گردشی استفاده شده است، نه اینکه مستقیماً از ترکی آمده باشد.
- - -
📚 منابع معتبر برای بررسی بیشتر:
1. لغت نامه دهخدا
2. برهان قاطع
3. فرهنگ ریشه شناسی دکتر حسن انوری
4. فرهنگ واژگان زبان فارسی میانه ( MacKenzie )
5. Etymological Dictionary of Persian by Garnik Asatrian
6. Nişanyan S�zl�k برای ریشه یابی واژگان ترکی
- - -
✅ جمع بندی:
واژهٔ �چرخ� یک واژه اصیل فارسی با ریشه ای کهن در زبان های ایرانی ( اوستایی، فارسی میانه ) است.
کلمات ترکی مانند �evirmek و �evrilmek معنای مشابهی دارند، ولی ریشه شان جداست و هیچ شواهدی وجود ندارد که فارسی �چرخ� را از ترکی گرفته باشد.
شباهت معنایی میان آن ها نتیجهٔ همگرایی زبانی یا ترجمه پذیری معنایی است، نه قرض گیری مستقیم.

چرخ از کلمه تورکی چویرمک یا چورماخ یا چوراخ ساخته شده
چویر
گوسفندارو ببر بچرن
چرخ و فلک
دوچرخه
چشم چران
چشمی که مثل چرخ اینور و اونور میره و دید میزنه
دید زدن
هیزی. چشم دریدگی. آلوده نظری. چشم چرخی.