چشم خواباندن

لغت نامه دهخدا

چشم خواباندن. [ چ َ / چ ِ خوا / خا دَ ] ( مص مرکب ) تغافل کردن. گویند فلانی چشم خود را خوابانیده است ؛یعنی دیده و دانسته تغافل کرده است. ( از آنندراج ). نادیده انگاشتن. خود را به نادیدگی زدن :
دشمنان را دارم از تیغ تغافل سینه چاک
چشم خواباندن بود شمشیر خواباندن مرا.
صائب ( از آنندراج ).
رجوع به چشم خوابانیدن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تغافل کردن .
تغافل کردن
نادیده انگاشتن، تغافل کردن، چشم خوابانیدن

فرهنگ معین

( ~. دَ ) (مص ل . ) نک چشم - پوشی .

پیشنهاد کاربران

بپرس