پیله

/pile/

مترادف پیله: ابریشم، کرم ابریشم، آماس، ورم، اصرار، تأکید، توبره، خریطه، طبله، عطردان، تعرض، عداوت، کینه، حقه، کلک، نادرستی، نیرنگ، دارو، دوا، تنش، تنیدن

معنی انگلیسی:
gumboil, cocoon, abscess, chrysalis, hobbyhorse, [infml.] eyelid

لغت نامه دهخدا

پیله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) محفظه ابریشمین کرم ابریشم. ماده ای که کرم ابریشم از لعاب دهن دور خود می تند و در ساخت ابریشم بکار می آید. ( فرهنگ نظام ). بادامه. آن بادامچه بود که ابریشم ازاو گیرند. ( لغت نامه اسدی ). اصل ابریشم و غوزه ابریشم که کرم تنیده باشد. ( برهان ). غوزه ابریشم و کج. صلجه. شرنق. شرنقه. اصل ابریشم. ( صحاح الفرس ). فیلق. ( دهار ). فیله. پله. بیله. کناغ. نوغان. ابریشمی که کرم آنرا برگرد خود مثل بادام بتند. بیضه ابریشم که کرم تننده در آن جای گیرد. ( غیاث ) :
به همه شهر بود ازاو آذین
در بریشم چو کرم پیله زمین.
عنصری.
تاپیل چو یک فریشم پیله
اندر نشود بچشمه سوزن
شاها تو بزیر فر یزدان [ مان ]
بدخواه تو زیردست آهرمن.
عسجدی.
همچو کرم سرکه که ناگه ز شیرین انگبین
بیخرد، چون کرم پیله ، جان خود سازد هدر.
ناصرخسرو.
کرم پیله همی بخود بتند
که همی بند گرددش چپ و راست.
مسعودسعد.
خرمن خود را به دست خویشتن سوزیم ما
کرم پیله هم بدست خویشتن دوزد کفن.
سنائی.
کنون قرارگهش در دهان ما را نیست
که کرم پیله نماید ورا عصای کلیم.
سوزنی.
خصمش ز کم بقائی ماند بکرم پیله
کو را ز کرده خود زندان تازه بینی.
خاقانی.
آنچه حق آموخت کرم پیله را
هیچ پیلی داند آنگون حیله را.
مولوی.
جامه کعبه را که می بوسند
او نه از کرم پیله نامی شد.
سعدی.
چو پروانه آتش بخود درزنند
نه چون کرم پیله بخود برتنند.
سعدی.
وجود جاهل اگر در نخ نسیج بود
چو کرم مرده شمر کو درون پیله در است.
کاتبی.
دمقاص ؛ ریسمان پیله. دمقص ؛ ابریشم یا ریسمان پیله که نوعی از ابریشم ردی است یا دیبا یا کتان. ( منتهی الارب ). || کرمی باشد که ازاو ابریشم حاصل شود. ( غیاث ). کرم ابریشم. ( برهان ). دودالقز به کرم تننده ابریشم. ( غیاث ) : و هوشنگ... انگبین از زنبور و ابریشم از پیله بیرون آورد. ( نوروزنامه ).
آن غنچه های نستر بادامهای قز شد
زرّ قراضه در وی چون تخم پیله مضمر.
خاقانی.
عیسی لبی و مرده دلم دربرابرت
چون تخم پیله زنده شوم باز بر درت.
خاقانی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم )پیکانی سر پهن پیکان تیر پیله : چنان چون سوزن از وشی و آب روشن از توزی بطوسی پیل بگذاری به آماج اندرون پیله . ( فرخی )
نسترن

فرهنگ معین

(لِ ) (اِ. ) ۱ - محفظه ای که کرم ابریشم و بعضی حشرات دیگر با لعاب دهان خود، دور خود درست می کنند و پس از طی کردن دورة د گردیسی و بالغ شدن ، از آن خارج می شوند.
( ~. )(اِ. ) ۱ - چرک و ورم کردن پای دندان ، آبسه . ۲ - جوش مانندی که در پلک چشم بوجود می آید.
( ~. ) (اِ. ) (عا. ) کینه ، عداوت .
( ~. ) (اِ. ) دارو، دوا.

فرهنگ عمید

پافشاری و اصرار در کاری به طوری که ایجاد دردسر و مزاحمت کند.
* پیله کردن: (مصدر لازم ) [عامیانه، مجاز] دربارۀ مطلبی بیش از حد سماجت و پافشاری کردن، اصرار کردن.
چرک و ورم که در پای دندان پیدا شود، آبسه.
* پیله کردن: (مصدر لازم ) (پزشکی ) ورم کردن لثه، چرک و ورم کردن پای دندان.
پردۀ نازکی که کرم ابریشم از لعاب دهن خود به دور خود می تند و در میان آن محصور می شود. پیله ها را به ترتیب مخصوصی گرم می کنند و می ریسند تا ابریشم به دست آید.

گویش مازنی

/pile/ زیر بغل - اطراف دامن & میوه ی درخت کرات - لیفه ی چادری که زنان به کمر بندند و برخی اشیا را در آن جای دهند ۳کرم ابریشم & تاول & بزرگ & صاف - بدون درخت ۳پلک ۴پیله ی شلوار

واژه نامه بختیاریکا

خیره
پَل؛ از امراض چشم

دانشنامه عمومی

پیله (فیلم ۱۹۸۵). پیله ( به انگلیسی: Cocoon ) یک فیلم علمی–تخیلی کمدی - درام آمریکایی به کارگردانی ران هاوارد است که موضوع آن دوباره جوان شدن گروهی از افراد پیر توسط موجودات فضایی است. در این فیلم بازیگرانی همچون دان آمچی، ویلفورد بریملی، هیوم کرونین، برایان دنهی، جک گیلفورد، استیو گوتنبرگ، مورین استیپلتون، جسیکا تندی، گوئن وردن و لیندا هریسون ایفای نقش کرده اند. داستان فیلم اقتباسی آزاد از رمانی به همین نام نوشته دیوید ساپرستین است. فیلم پیله در سن پترزبورگ، فلوریدا فیلم برداری شده است و در ۲۱ ژوئن ۱۹۸۵ اکران شد.
فیلم پیله دو جایزه اسکار یکی در رشته بهترین بازیگر نقش مکمل مرد ( دان آمچی ) و دیگری به خاطر بهترین جلوه های تصویری دریافت کرد.
فیلمی دیگر به نام پیله: بازگشت در ادامه داستان آن در سال ۱۹۸۸ ساخته شده است.
گروه کوچکی از موجودات فضایی خانه ای را در فلوریدا اجاره می کنند و تعدادی محفظهٔ «پیله» مانند را از بستر دریا بالا می کشند. در این «پیله» ها اجسام خشک شدهٔ موجودات فضایی دیگری قرار دارد که حالا با تجدید حیات به سیاره شان منتقل خواهند شد. در این بین تعدادی سالمند از استخر سرپوشیدهٔ همان خانه استفاده می کنند؛ و در کمال شگفتی احساس می کنند که جوان شده اند.
عکس پیله (فیلم ۱۹۸۵)

پیله (فیلم ۱۹۹۵). پیله ( به ترکی استانبولی: Koza ) یک فیلم کوتاه سیاه و سفید به نویسندگی و کارگردانی نوری بیلگه جیلان در سال ۱۹۹۵ است. این فیلم اولین اثر نوری بیلگه جیلان و همچنین اولین فیلم کوتاه ترکیه بود که در سال ۱۹۹۵ نامزد جایزه بهترین فیلم کوتاه جشنواره فیلم کن شد.
عکس پیله (فیلم ۱۹۹۵)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

پیلهِ (cocoon)
پیلهِ
غلاف شفیرۀ بسیاری از حشرات، مخصوصاً بید ها و کرم های ابریشم. این شبکه یا پوشش خارجی از دهان نوزاد و قبل از ورود به مرحلۀ شفیرگی تنیده می شود. در ابتدا، این اصطلاح فقط برای پیلۀ تنیده شدۀ کرم ابریشم Bombyx به کار می رفت، اما اکنون به تمام ساختارهای مشابه، ازجمله پوشش ابریشمی عنکبوت که برای نگهداری تخم های آن ساخته می شود، نیز پیله می گویند. مرحلۀ شفیرگی ممکن است طولانی یا کوتاه باشد. حشرۀ کاملِ درون پیله هنگام بیرون آمدن دیوارۀ این پوشش را پاره می کند.

مترادف ها

cocoon (اسم)
پیله، پیله کرم ابریشم

فارسی به عربی

شرنقة

پیشنهاد کاربران

آبشَم
بافته ی کرم ابریشم
پیله=کناغ، نوغان
پیله pileh , در گویش شهربابکی پیله، به فردی گفته می شود که بر پر وپای آدم می پیچد و در جلب رضایت وموافقت اصرار می ورزد ، سماجت کننده، اصرار کننده ، کسی که تا نگرفتن اوکی ول کن معامله نیست
در گویش تاتی پیلَّه میشود بزرگ.
در زبان گیلکی : بزرگ
در زبان لری بختیاری به معنی
پیاله
Pealeh
کیسه چرکین،

بپرس