فرهنگ اسم ها
معنی: خبر، پیام، مژده
برچسب ها: اسم، اسم با پ، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
چو پیغام بشنید و نامه بخواند
دژم گشت و اندر شگفتی بماند.
فردوسی.
به رستم بگفت آنچه پیغام بودکه فرجام پیغامش آرام بود.
فردوسی.
پیام سپهدار توران بدادسیاوش ز پیغام او گشت شاد.
فردوسی.
فرستاده آمد بگفت آن پیام ز پیغام بهرام شد شادکام.
فردوسی.
ز پیغام او شد دلش پرشکن پراندیشه شد مغزش از خویشتن.
فردوسی.
فرستاده پیغام شاه جهان بدیشان بگفت آشکار و نهان.
فردوسی.
چه پیغام داری چه فرمان دهی فرستاده ای یا گرامی مهی.
فردوسی.
همان باژ و شطرنج و پیغام رای شنیدیم و پیغامش آمد بجای.
فردوسی.
چو پیغام خسرو به رستم رسیدبکردار دریا دلش بردمید.
فردوسی.
خداوند یاد دارد بنشابور رسول خلیفه آمد و لواء و خلعت آورد و منشور و پیغام در این باب بر چه جمله بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 177 ). پیغام ها بر زبان وی می بود. ( تاریخ بیهقی ص 87 ). گفتم پیغام چیست. گفت میگوید که آنچه پیش ازین نبشته بودم... اگر جز آن نبشتمی بیم جان بودی. ( تاریخ بیهقی ص 327 ). و گفت با تو حدیث فریضه دارم و پیغام است سوی بونصر. ( تاریخ بیهقی ص 142 ). حدیث من [احمدبن ابی دواد ] گذشت پیغام امیرالمؤمنین بشنو. ( تاریخ بیهقی ص 172 ). آلتونتاش چون پیغام بشنود برخاست و زمین بوسه داد. ( تاریخ بیهقی ). بونصر مشکان و بوالحسن عقیلی و عبدوس در میان پیغام بودند. ( تاریخ بیهقی ص 380 ). خطها زیر آن نبشتند که این پیغام ایشانست. ( تاریخ بیهقی ص 677 ). عجب کاری دیدم... پیغام سلطان بر آن جمله رسیده ، کاغذی بدست وی داد. ( تاریخ بیهقی 370 ). امیر مسعود چون پیغام پدر بشنود بر پای خاست ( تاریخ بیهقی ). و هر روزی سوی ما پیغام بودی کم و بیش به عتاب و مالش و سوی برادر نوشت... ( تاریخ بیهقی ). و رسول با وی نامزد کردند با مشتی عشوه و پیغام که ولیعهد پدر وی است. ( تاریخ بیهقی ). یکروز نزدیک این خواجه نشسته بودم و پیغامی را رفته بودم. ( تاریخ بیهقی ). طاهر گفت پیغام است سوی بونصر باید گفته آید.( تاریخ بیهقی ). با خود گفتم این پیغام بباید نبشت اگر تمکین گفتار نیابم... ( تاریخ بیهقی ). پس در حدیث وزارت بپیغام با وی سخن رفت ، البته تن در نداد. ( تاریخ بیهقی ).بیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- از زبان کسی خبری و مطلبی بدیگران گفتن رسالت پیام : چو بشنید پیغام او سوفرای بیاورد لشکر بپرده سرای . ( شا. بخ ۲۲۸۳ : ۸ ) محصل پیغام آنکه بنده را چه حد آنست که آن حضرت بنفس مبارک متوجه قهر این خاکسار بی مقدار گردد. ۲- بشارت مژده : تا شنید از یار پیغام وصال یار گل بر هوا می افکند از خرمی دستار گل . ( وحشی ) جمع :پیغامات . یا پیغام کاغذی . پیغامی که بتوسط مکتوب ادا کنند: آمد زمان. تو چو پیغام کاغذی خوردیم از نشاط می از جام کاغذی . ( سید حسین خالص ) ( پیغامات ) : ( اسم ) جمع پیغام ( بسیاق عربی ) : ادار. حامل پیغامات جناب اشرف ... .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
پیغام (فیلم). «پیغام» ( انگلیسی: Paigham ) فیلمی هندی است که در سال ۱۹۵۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به دیلیپ کومار، ویجینتی مالا و راج کومار اشاره کرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: پیغام (فیلم)
جدول کلمات
مترادف ها
خبر، خطابت، عهد، لفظ، حرف، گفتار، قول، فرمان، فرمایش، سخن، پیغام، کلمه، لغت، واژه
شتاب، ارسال، مخابره، اعزام، گسیل، پیغام، توزیع امکانات، انجام سریع
ماموریت، فرمان، ارجاع، پیغام
خط، پیغام، پیام
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
لفظ، حرف، گفتار، قول، فرمان، فرمایش
مخالف پیغام بی خبر
کلمه پیغام در زبان محلی بعضی نواحی شرق ایران به صورت پیغوم گویش میشود واز دو کلمه پی غوم تشکیل شده پی به معنی رفتن وغوم که کلمه ی بی معنی بنظر میرسد شاید در اصل گو بوده همان گفتن واین کلمه که در ابتدا
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بنظرمیرسد پیگو یا پیگوم بوده به معنی رفتن پی شخص یا اشخاص برای گفتن خبری که کم کم در نتیجه سالیان داراز وگویش محلی به پیغوم ویا همان کلمه فارسی امروزی پیغام تبدیل شده
واژه پیغام کاملا پارسی است چون در عربی می شود رسالة این واژه یعنی پیغام صد درصد پارسی است منبع. https://nameniko. com/name/پیغام
سخن گفتار
پیام_نامه_خبر
خبر
مترادف و هم معنی :خبر، عهده، پیام، فرمان
مترادف و هم معنی دکان:مغازه ، دکه، سوپر
مترادف و هم معنی دکان:مغازه ، دکه، سوپر
سلام معنی پیغام : میشه
مژده ، خبر ، پیام
مژده ، خبر ، پیام
پیغامیدن به کسی.
پیام، مطلب، موضوع
پیغام. رابخش کنید. پی. غام. مقصود پی معنییش میشودبه دنبال وغام رادرکلیله ودمنه به غازمعنی کرده اندامابه روزگرم هم معنی شده پس. معنی میدهدبه دنبال غاز. یابه دنبال روزگرم. شماپیغامبررابه حضرت رسول الاه ص.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نمیتوانیدبگوییدچون رسول منتظروحی الهی بوسیله جبرءیل امین هست مقصودلازمه آمدن وحی خواست واراده خداوندباری تعالی هست واینکه بااراده خداوندجبرءیل امین وحی رامی آ وردوبه مردم میرسانندامادرپیغامبر. بایدمنتظرآمدن غاز. یاروزگرم. یاروزاندوه باشدتاآن هم که معلوم نیست خبرمیخواهدببردیاسفارش یاکالایی بایدببردپس خداوندمنزه هستندورسول الاه طیب طاهرهستندکه هم اسم وهم عمل مولارسول الاه رامقایسه وهم معنی کنیم باپیدایش یااختراع کلمه پیغامبرکه سالهای طولانی گذشته شکل گرفته است بنابراین رسالت مرسلین به اراده وحی خداوندارحم الراحمین وبازبه اراده خداوندبه آمدن جبرءیل امین حامل وحی یزدان پاک میباشدنه منتظرروزگرم ونه منتظرآمدن غاز ونه روزاندوه هست وچنین نسبتی نارواوزشت میباشدمعنی رسول الاه ونبی الاه دقیقاتاکیدمیکنیم دقیقابه فارسی چه میشودالبته به نظرشما توضیح بسیارهست ببخشیدماراباتشکرس. . محمدمهدی
پیام، نوعی پست، نامه، خبر، اخبار، اطلاع دادن
پیام ، نامه ی کاغذی
مژده، پیام
پیام. [ پ َ ] ( اِ ) رسالت. پیغام. ( جهانگیری ) . خبر و پیغام. ( برهان ) . از زبان کسی چیزی گفتن و آن را پیغام زبانی هم میگویند و پیغام کاغذی ، پیغامی که بوسیله ٔ مکتوب ادا کنند. ( آنندراج ) . در تداول امروزی شفاهاً بوساطت کسی گفتاری را بسومی فرستادن است لکن در قدیم این لفظ عام بوده است از کس و نامه. صاحب آنندراج آرد: پیام با گزاردن و کردن و دادن و رسانیدن و آمدن و آوردن و بردن مستعمل است و شواهدی ذکر کند. . . . . ( برگرفته از دیکشنری دهخدا! ) . . . . . .
... [مشاهده متن کامل]
پیغام، خبر، سخن کتبی یاشفاهی ازجانب کسی. . . . .
... [مشاهده متن کامل]
پیغام، خبر، سخن کتبی یاشفاهی ازجانب کسی. . . . .
پیام
برگرفته از "پیک" و "پیام" است. . . در نوشته های پاژند بشکل "پیتام" نیز آمده است. واژه ی "چاپار" گویا از همین ریشه ساخته شده "چهارپای پیک آور" را منظور بوده که تبدیل و تخفیف یافته است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)