[ویکی فقه] عزاداری برای شهدا در اسلام سابقه ای دیرین دارد و از اخبار برمی آید که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نیز آن را تایید کرد و در برگزاری آن همت می گماشت.
ابن هشام می نویسد بعد از جنگ احد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به خانه خود می رفت، عبورش به محله بنی عبدالاشهل و بنی ظفر افتاد و صدای زنان آنها ـ که بر کشتگانشان گریه می کردند ـ به گوش آن حضرت خورد و موجب شد که اشک بر صورت او نیز جاری گردد و در پی آن بفرماید:«ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید! »سعد بن معاذ و اسید بن حضیر (رؤسای قبیله بنی عبدالاشهل) پس از آگاهی از این موضوع، و زمانی که به خانه های خود باز گشتند، به زنان قبیله شان دستور دادند، لباس عزا بپوشند و به در مسجد بروند و در آنجا برای حمزه اقامه عزا و ماتم کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) که صدای گریه آنها را شنید، از خانه خویش (که جنب مسجد بود) بیرون آمده (از آنها سپاس گزاری کرد و) فرمود:«به خانه های خود بازگردید، خدایتان رحمت کند که به خوبی مواسات خود را انجام دادید» و نیز هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) رحلت کردند، مردم مدینه، از زن و مرد، به گریه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان، برخی از اصحاب چنان اندوهگین شدند که چیزی نمانده بود به وهم دچار آیند. و بنا بر نقل عایشه زنان به عزاداری پرداختند و به سینه و صورت خود می زدند. در شهادت علی (علیه السّلام) فرزندان آن حضرت و مردم کوفه به شدت می گریستند. و هنگامی که امام حسن (علیه السّلام) به شهادت رسید، برادرش محمد حنفیه مرثیه و نوحه سرایی کرد.
عزا بر امام حسین
شهادت امام حسین (علیه السّلام) و یارانش نقطه عطفی در عزاداری است. به گواهی اهل سنت، عزاداری برای سیدالشهدا (علیه السّلام) سابقه ای به درازای تاریخ اسلام دارد و به حیات پیامبر و سیره آن بزرگوار برمی گردد. ام سلمه در حدیثی مفصل قضیه آوردن تربت خونین کربلا توسط جبرئیل برای پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) را نقل کرده است. ابن سعد نیز از گریستن حضرت علی (علیه السّلام) در سرزمین نینوا و خبر دادن حضرتش از شهادن امام حسین و یارانش خبر داده است. در ابتدای امر خانواده امام حسین (علیه السّلام) همچون زینب (سلام الله علیهم) و ام کلثوم و امام سجاد (علیه السّلام) برای شهدای کربلا به نوحه سرایی پرداختند، به طوری که کوفیان که در قتل امام حسین (علیه السّلام) و یارانش نقشی مستقیم داشتند، در کوی و بازار عزاداری می کردند. سید بن طاووس در این باره می نویسد:«زن ها گیسو پریشان کردند و خاک بر سر پاشیدند و چهره های خویش را خراشیدند و سیلی به صورت زدند و فریاد «واویلا» و «واثبوراه! » بلند نمودند. مردها گریستند و موهای محاسن خود را کندند. هیچ موقعی دیده نشده بود که مردم بیش از آن روز، گریه کرده باشند». توابین که در سال ۶۵ ق قیام کردند، قبل از ورود به صحنه نبرد، به زیارت قبر امام حسین (علیه السّلام) و یارانش رفتند و یک روز و یک شب گریه و زاری و تضرع بسیار نمودند، چنان که بنابر نقل طبری، کسی تا آن روز چنان گریه ای ندیده بود.پس از آن سوگواری و مرثیه سرایی برای سالار شهیدان (علیه السّلام) در زمان دیگر ائمه معصومین (علیه السّلام) رایج بوده و آنان بر تداوم آن توصیه می فرمودند.
دوران امام باقر
ابن اعثم آورده است که در دوران امام باقر (علیه السّلام) کمیت اسدی روزی وارد مدینه شد. از او خواستند تا اشعاری را باز گو کند، پس او در اجتماع مردم اشعاری خواند و مردم به شدت گریه کردند. برخی از ابیات آن شعر چنین است:نفسی فداء الذی لا الجور سنته و لا المعاذیر من بخل و تبخیلنفسی فداء رسول الله قیل لـــه منی و من بعدها ادنی لتفلیلالحازم الامر و المیمون طائـــــره و المستضاء به و الصادق القیل
دوران امام صادق
...
ابن هشام می نویسد بعد از جنگ احد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به خانه خود می رفت، عبورش به محله بنی عبدالاشهل و بنی ظفر افتاد و صدای زنان آنها ـ که بر کشتگانشان گریه می کردند ـ به گوش آن حضرت خورد و موجب شد که اشک بر صورت او نیز جاری گردد و در پی آن بفرماید:«ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید! »سعد بن معاذ و اسید بن حضیر (رؤسای قبیله بنی عبدالاشهل) پس از آگاهی از این موضوع، و زمانی که به خانه های خود باز گشتند، به زنان قبیله شان دستور دادند، لباس عزا بپوشند و به در مسجد بروند و در آنجا برای حمزه اقامه عزا و ماتم کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) که صدای گریه آنها را شنید، از خانه خویش (که جنب مسجد بود) بیرون آمده (از آنها سپاس گزاری کرد و) فرمود:«به خانه های خود بازگردید، خدایتان رحمت کند که به خوبی مواسات خود را انجام دادید» و نیز هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) رحلت کردند، مردم مدینه، از زن و مرد، به گریه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان، برخی از اصحاب چنان اندوهگین شدند که چیزی نمانده بود به وهم دچار آیند. و بنا بر نقل عایشه زنان به عزاداری پرداختند و به سینه و صورت خود می زدند. در شهادت علی (علیه السّلام) فرزندان آن حضرت و مردم کوفه به شدت می گریستند. و هنگامی که امام حسن (علیه السّلام) به شهادت رسید، برادرش محمد حنفیه مرثیه و نوحه سرایی کرد.
عزا بر امام حسین
شهادت امام حسین (علیه السّلام) و یارانش نقطه عطفی در عزاداری است. به گواهی اهل سنت، عزاداری برای سیدالشهدا (علیه السّلام) سابقه ای به درازای تاریخ اسلام دارد و به حیات پیامبر و سیره آن بزرگوار برمی گردد. ام سلمه در حدیثی مفصل قضیه آوردن تربت خونین کربلا توسط جبرئیل برای پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) را نقل کرده است. ابن سعد نیز از گریستن حضرت علی (علیه السّلام) در سرزمین نینوا و خبر دادن حضرتش از شهادن امام حسین و یارانش خبر داده است. در ابتدای امر خانواده امام حسین (علیه السّلام) همچون زینب (سلام الله علیهم) و ام کلثوم و امام سجاد (علیه السّلام) برای شهدای کربلا به نوحه سرایی پرداختند، به طوری که کوفیان که در قتل امام حسین (علیه السّلام) و یارانش نقشی مستقیم داشتند، در کوی و بازار عزاداری می کردند. سید بن طاووس در این باره می نویسد:«زن ها گیسو پریشان کردند و خاک بر سر پاشیدند و چهره های خویش را خراشیدند و سیلی به صورت زدند و فریاد «واویلا» و «واثبوراه! » بلند نمودند. مردها گریستند و موهای محاسن خود را کندند. هیچ موقعی دیده نشده بود که مردم بیش از آن روز، گریه کرده باشند». توابین که در سال ۶۵ ق قیام کردند، قبل از ورود به صحنه نبرد، به زیارت قبر امام حسین (علیه السّلام) و یارانش رفتند و یک روز و یک شب گریه و زاری و تضرع بسیار نمودند، چنان که بنابر نقل طبری، کسی تا آن روز چنان گریه ای ندیده بود.پس از آن سوگواری و مرثیه سرایی برای سالار شهیدان (علیه السّلام) در زمان دیگر ائمه معصومین (علیه السّلام) رایج بوده و آنان بر تداوم آن توصیه می فرمودند.
دوران امام باقر
ابن اعثم آورده است که در دوران امام باقر (علیه السّلام) کمیت اسدی روزی وارد مدینه شد. از او خواستند تا اشعاری را باز گو کند، پس او در اجتماع مردم اشعاری خواند و مردم به شدت گریه کردند. برخی از ابیات آن شعر چنین است:نفسی فداء الذی لا الجور سنته و لا المعاذیر من بخل و تبخیلنفسی فداء رسول الله قیل لـــه منی و من بعدها ادنی لتفلیلالحازم الامر و المیمون طائـــــره و المستضاء به و الصادق القیل
دوران امام صادق
...
wikifeqh: تاریخچه_عزاداری