[ویکی فقه] از همان ابتدای ظهور اسلام مشرکان و بت پرستان در رأس آنها بنی امیه به سرکردگی ابوسفیان به مخالفت با اسلام پرداختند. از اینرو پیامبر (صلی الله علیه وآله)، امام علی و امام حسن (علیهماالسلام) بارها در هر مناسبتی در زمان حیات خود، در مورد خطر حاکمیت امویان بر شئون جامعه اسلامی در آینده، به مسلمانان هشدار می دادند. این هشدارها و اعلام خطرهای پیشوایان اسلام، با تعابیر مختلف و متعدد، در روایات و گزارش های تاریخی منعکس شده است.
پس از بعثت پیامبر اسلام، سال ها، مشرکان و بت پرستان جزیرة العرب و نیز یهود، در برابر پیشرفت اسلام ایستادند و به مخالفت و دشمنی پرداختندو از ایجاد هیچ گونه فشار، توطئه و تحمیل جنگ بر مسلمانان کوتاهی نکردند. رهبری و فرماندهی مشرکان را قریش، و در راس آنان شاخه اموی این طایفه، به سرکردگی ابوسفیان به عهده داشت.تا آنکه به اراده خداوند و رهبری ها و زحمات پیامبر اسلام و جانبازی های مسلمانان، اسلام رشد کرد و با سقوط مکه (دژ اصلی مشرکان) در سال هشتم هجری، قدرت طاغوتی مشرکان در هم شکست و آنان فهمیدند که دیگر اسلام از بین رفتنی نیست و تلاش هایشان به جایی نمیرسد. از این رو در روز فتح مکه زمانی که شمشیرها را بالای سر خود دیدند، ناگزیر اظهار اسلام کردند و به فرموده امیر مؤمنان علی (علیه السلام) با بی رغبتی به اسلام روی آوردند. (.... وما اسئلم مُسْلَمُکم الا کرهاً...) با این حال چون اسلام را قائم به شخص پیامبر اسلام: می دانستند، به انتظار درگذشت او نشستند.
اسلام منافقانه بنی امیه
در سال دهم هجرت که پیامبر اسلام هنگام بازگشت از حجة الوداع در غدیر خم، علی (علیه السلام) را پیشوا و رهبر آینده مسلمانان معرفی کرد، این امید و انتظار آنان نیز به یاس مبدل شد و خداوند اعلام کرد. الیوم یئس الذین کفرو من دینکم فلاتخشوهم و اخشون؛ «امروز، کافران از (نابودی) آیین شما ناامید شدند. بنابراین از آنان نترسید و از (مخالفت و نافرمانی) من بترسید».آن روز مشرکان، و از جمله اعضای حزب پلید اموی، در یاس و ناامیدی فرورفتند؛ زیرا مشاهده کردند مردی که از نظر علم و تقوا و قدر و عدالت، بعد از پیامبر، در میان مسلمانان بی نظیر است، به جانشینی پیامبر منصوب، و به مسلمانان معرفی شد و فهمیدند که با این وضع دوام و بقای اسلام تضمین شده و با درگذشت پیامبر از بین نمی رود. از آن روز دیگر دشمنی آشکار و نظامی مشرکان مطرح نبود؛ بلکه آنان تصمیم گرفتند از درون به اسلام ضربه بزنند و به ویژه در دستگاه رهبری اسلام نفوذ کرده، آن را قبضه کنند یا به انحراف و آشفتگی بکشانند.از این رو با توجه به ماهیت دین ستیزانه بنی امیه و سابقه دشمنی ها و کارشکنی های آنان در برابر دعوت پیامبر، و نیز نفاق خطرناک آنان بعد از فتح مکه، این خطر هرگز از نظر پیامبر اسلام، امیر مؤمنان و امام حسن (علیهم السلام) پنهان نبود و آنان در هر مناسبتی در زمان حیات خود، در مورد خطر حاکمیت امویان بر شئون جامعه اسلامی در آینده، به مسلمانان هشدار می دادند و آنان را از تن دادن به چنین حکومتی برحذر می داشتند. اما با وجود این اعلام خطرها و هشدارها، مسلمانان چنین خطری را نادیده گرفته، یا چندان جدی تلقی نمی کردند.
نفوذ به دستگاه حکومت
از این رو سران منافق حزب ضد اسلامی اموی در زمان سه خلیفه اول، حرکت خزنده ای را برای نفوذ در دستگاه رهبری اسلام آغاز کردند و در نیمه دوم حکومت عمر بن خطاب که به فرمان وی، پای یزید پسر ابوسفیان به عنوان حکمران دمشق، به شام باز شد و پس از مرگ او برادرش معاویه به جای او منصوب گشت، جان تازه ای گرفتند؛ چنان که همه آشنایان با تاریخ آن دوره می دانند در زمان خلافت دوازده ساله عثمان بن عفان (از تیرهٔ بنی امیه) با فراهم شدن اوضاع و شرایط برای مقاصد آنان، توانستند همه مناصب مهم دولتی را قبضه کنند. این جریانها به صورت زنجیره ای، منتهی به قدرت یافتن معاویة بن ابی سفیان در شام شد و به دنبال آن، پیشگویی های آن بزرگواران دربارهٔ مصائب ناشی از تسلط این گروه بر مسلمانان، تحقق یافت.این هشدارها و اعلام خطرهای پیشوایان اسلام، با تعابیر مختلف و متعدد، در روایات و گزارش های تاریخی منعکس شده که به نقل مهمترین آنها می پردازیم.
خواب پیامبر
...
پس از بعثت پیامبر اسلام، سال ها، مشرکان و بت پرستان جزیرة العرب و نیز یهود، در برابر پیشرفت اسلام ایستادند و به مخالفت و دشمنی پرداختندو از ایجاد هیچ گونه فشار، توطئه و تحمیل جنگ بر مسلمانان کوتاهی نکردند. رهبری و فرماندهی مشرکان را قریش، و در راس آنان شاخه اموی این طایفه، به سرکردگی ابوسفیان به عهده داشت.تا آنکه به اراده خداوند و رهبری ها و زحمات پیامبر اسلام و جانبازی های مسلمانان، اسلام رشد کرد و با سقوط مکه (دژ اصلی مشرکان) در سال هشتم هجری، قدرت طاغوتی مشرکان در هم شکست و آنان فهمیدند که دیگر اسلام از بین رفتنی نیست و تلاش هایشان به جایی نمیرسد. از این رو در روز فتح مکه زمانی که شمشیرها را بالای سر خود دیدند، ناگزیر اظهار اسلام کردند و به فرموده امیر مؤمنان علی (علیه السلام) با بی رغبتی به اسلام روی آوردند. (.... وما اسئلم مُسْلَمُکم الا کرهاً...) با این حال چون اسلام را قائم به شخص پیامبر اسلام: می دانستند، به انتظار درگذشت او نشستند.
اسلام منافقانه بنی امیه
در سال دهم هجرت که پیامبر اسلام هنگام بازگشت از حجة الوداع در غدیر خم، علی (علیه السلام) را پیشوا و رهبر آینده مسلمانان معرفی کرد، این امید و انتظار آنان نیز به یاس مبدل شد و خداوند اعلام کرد. الیوم یئس الذین کفرو من دینکم فلاتخشوهم و اخشون؛ «امروز، کافران از (نابودی) آیین شما ناامید شدند. بنابراین از آنان نترسید و از (مخالفت و نافرمانی) من بترسید».آن روز مشرکان، و از جمله اعضای حزب پلید اموی، در یاس و ناامیدی فرورفتند؛ زیرا مشاهده کردند مردی که از نظر علم و تقوا و قدر و عدالت، بعد از پیامبر، در میان مسلمانان بی نظیر است، به جانشینی پیامبر منصوب، و به مسلمانان معرفی شد و فهمیدند که با این وضع دوام و بقای اسلام تضمین شده و با درگذشت پیامبر از بین نمی رود. از آن روز دیگر دشمنی آشکار و نظامی مشرکان مطرح نبود؛ بلکه آنان تصمیم گرفتند از درون به اسلام ضربه بزنند و به ویژه در دستگاه رهبری اسلام نفوذ کرده، آن را قبضه کنند یا به انحراف و آشفتگی بکشانند.از این رو با توجه به ماهیت دین ستیزانه بنی امیه و سابقه دشمنی ها و کارشکنی های آنان در برابر دعوت پیامبر، و نیز نفاق خطرناک آنان بعد از فتح مکه، این خطر هرگز از نظر پیامبر اسلام، امیر مؤمنان و امام حسن (علیهم السلام) پنهان نبود و آنان در هر مناسبتی در زمان حیات خود، در مورد خطر حاکمیت امویان بر شئون جامعه اسلامی در آینده، به مسلمانان هشدار می دادند و آنان را از تن دادن به چنین حکومتی برحذر می داشتند. اما با وجود این اعلام خطرها و هشدارها، مسلمانان چنین خطری را نادیده گرفته، یا چندان جدی تلقی نمی کردند.
نفوذ به دستگاه حکومت
از این رو سران منافق حزب ضد اسلامی اموی در زمان سه خلیفه اول، حرکت خزنده ای را برای نفوذ در دستگاه رهبری اسلام آغاز کردند و در نیمه دوم حکومت عمر بن خطاب که به فرمان وی، پای یزید پسر ابوسفیان به عنوان حکمران دمشق، به شام باز شد و پس از مرگ او برادرش معاویه به جای او منصوب گشت، جان تازه ای گرفتند؛ چنان که همه آشنایان با تاریخ آن دوره می دانند در زمان خلافت دوازده ساله عثمان بن عفان (از تیرهٔ بنی امیه) با فراهم شدن اوضاع و شرایط برای مقاصد آنان، توانستند همه مناصب مهم دولتی را قبضه کنند. این جریانها به صورت زنجیره ای، منتهی به قدرت یافتن معاویة بن ابی سفیان در شام شد و به دنبال آن، پیشگویی های آن بزرگواران دربارهٔ مصائب ناشی از تسلط این گروه بر مسلمانان، تحقق یافت.این هشدارها و اعلام خطرهای پیشوایان اسلام، با تعابیر مختلف و متعدد، در روایات و گزارش های تاریخی منعکس شده که به نقل مهمترین آنها می پردازیم.
خواب پیامبر
...
wikifeqh: پیشگویی های_پیامبر_درباره_بنی امیه