گاه رخ دادن چیزی را نه نتیجه روند طبیعی، بلکه نتیجه تلقین آن موضوع به خود یا نتیجه انتظارات قبلی فرد می دانند. زمانی که تلقین موضوعی به خود یا دیگران باعث تغییر ناخودآگاه رفتار فرد و محقق شدن آن موضوع در آینده شود صحبت از تأثیر انتظارات می شود. برای نمونه کسی که بسیار از بیمار شدن بترسد و با نگرانی، باور پیدا کند که بیمار خواهد شد، با نگرانی زیاد خود ممکن است سیستم ایمنی بدن خود را تضعیف کرده و به این خاطر واقعاً بیمار شود. یا فردی که به طور کلی خوش بین است و دیگران را انسان هایی خوب می داند و انتظار دارد از مردم برخورد خوب ببیند، احتمالاً با خوش رویی با مردم برخورد می کند و در نتیجه از آن ها برخورد خوب و خوش اخلاقی می بیند. یا کسی که خود را خوش شانس می داند، بیشتر در رقابت های مختلف شرکت می کند و در نتیجه، ممکن است احتمال برنده شدنش بیشتر شود.
در فرهنگ غربی برای اشاره به این پدیده از اصطلاح پیش گویی خودشکوفا[ ۱] ( به انگلیسی: Self - fulfilling prophecy ) استفاده می کنند. این اصطلاح زمانی به کار می رود که فردی چنان به «پیش گویی و پیش بینی» خود در مورد موضوعی در آینده ایمان داشته باشد که ناخودآگاه رفتار و کوشش او برای محقق ساختن آن موضوع هم جهت شده و به این خاطر سرانجام آن موضوع و مورد تحقق پیدا کند.
کاربرد اصطلاح پیش گویی خودشکوفا فرض را بر این می گذارد که باورها و پیش فرض های افراد، به رفتار آن ها جهت داده و مسیر رویدادها را تغییر می دهد. مثال تاریخی: در سال ۱۹۲۹ در ایالات متحدهٔ آمریکا بحران مالی پیش آمد و شایع شد که بانک ها ورشکست خواهند شد. به همین دلیل مردم به بانک ها هجوم بردند و پول های خود را بیرون کشیدند. همین موضوع باعث ورشکستگی بانک ها شد.
رابرت کی. مرتن، یکی از چهره های برجسته جامعه شناسی قرن بیستم، مفهوم پیش گویی خودشکوفا را برای اولین بار شناسایی و معرفی کرد. مرتن این مفهوم را این گونه تعریف می کند: پیش گویی خودمحقق در آغاز تعریفی است غلط از وضعیتی که رفتاری جدید را برمی انگیزد و باعث می شود تصور غلط اولیه به واقعیت بپیوند. به زبانی ساده پیش گویی خودشکوفا یک جور غیب گویی است که با ایجاد خطاهای پی درپی به خود واقعیت می بخشد. مرتن از این مفهوم برای توضیح پدیده های اجتماعی استفاده می کرد. [ ۲]
پیش گویی خودشکوفا یا پیش گویی خودمُحَقَق، در مقابل پیش گویی خودمخرب ( Self - defeating prophecy ) قرار دارد. در پیش بینی خود - مخرب یک پیش بینی انجام می شود ولی خود آن شرایطی را به وجود می آورد که در نهایت مانع از به وقوع پیوستن آن می شوند. توجه داشته باشید که پیش بینی خود - مخرب با یک پیش بینی خودمحقق کننده که رویدادی منفی را پیش بینی می کند تفاوت دارد. برای مثال، مارکسیسم یک پیشگویی خود مخرب است. نظام سرمایه داری با عنایت به پیش گویی های مارکسیسم، نرخ مالیات را بالا می برد و از این رو، مانع از بروز شکاف طبقاتی عمیق و نابودی خود می شود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر فرهنگ غربی برای اشاره به این پدیده از اصطلاح پیش گویی خودشکوفا[ ۱] ( به انگلیسی: Self - fulfilling prophecy ) استفاده می کنند. این اصطلاح زمانی به کار می رود که فردی چنان به «پیش گویی و پیش بینی» خود در مورد موضوعی در آینده ایمان داشته باشد که ناخودآگاه رفتار و کوشش او برای محقق ساختن آن موضوع هم جهت شده و به این خاطر سرانجام آن موضوع و مورد تحقق پیدا کند.
کاربرد اصطلاح پیش گویی خودشکوفا فرض را بر این می گذارد که باورها و پیش فرض های افراد، به رفتار آن ها جهت داده و مسیر رویدادها را تغییر می دهد. مثال تاریخی: در سال ۱۹۲۹ در ایالات متحدهٔ آمریکا بحران مالی پیش آمد و شایع شد که بانک ها ورشکست خواهند شد. به همین دلیل مردم به بانک ها هجوم بردند و پول های خود را بیرون کشیدند. همین موضوع باعث ورشکستگی بانک ها شد.
رابرت کی. مرتن، یکی از چهره های برجسته جامعه شناسی قرن بیستم، مفهوم پیش گویی خودشکوفا را برای اولین بار شناسایی و معرفی کرد. مرتن این مفهوم را این گونه تعریف می کند: پیش گویی خودمحقق در آغاز تعریفی است غلط از وضعیتی که رفتاری جدید را برمی انگیزد و باعث می شود تصور غلط اولیه به واقعیت بپیوند. به زبانی ساده پیش گویی خودشکوفا یک جور غیب گویی است که با ایجاد خطاهای پی درپی به خود واقعیت می بخشد. مرتن از این مفهوم برای توضیح پدیده های اجتماعی استفاده می کرد. [ ۲]
پیش گویی خودشکوفا یا پیش گویی خودمُحَقَق، در مقابل پیش گویی خودمخرب ( Self - defeating prophecy ) قرار دارد. در پیش بینی خود - مخرب یک پیش بینی انجام می شود ولی خود آن شرایطی را به وجود می آورد که در نهایت مانع از به وقوع پیوستن آن می شوند. توجه داشته باشید که پیش بینی خود - مخرب با یک پیش بینی خودمحقق کننده که رویدادی منفی را پیش بینی می کند تفاوت دارد. برای مثال، مارکسیسم یک پیشگویی خود مخرب است. نظام سرمایه داری با عنایت به پیش گویی های مارکسیسم، نرخ مالیات را بالا می برد و از این رو، مانع از بروز شکاف طبقاتی عمیق و نابودی خود می شود.
wiki: پیشگویی خودکام بخش