[ویکی فقه] در این مقاله پیش نیازهای اجتهاد از نگاه امام خمینی را بررسی می کنیم.
در گـذر زمـان، پـاره ای از گـزاره هـا، به حاشیه می روند و از مسیر مـنـطـقـی بـحـث و نـظـر بیرون می افتند. بررسی شرایط و پیش نیازهای اجـتهاد، زمانی تا حدودی در کوران اندیشه حوزوی قرار داشت و بخشی از ادبـیات اجتهاد را ویژه خود کرده بود، اما در سیری نزولی هر روز بیش از پـیـش، رنـگ بـاخت و بایستگی طرح آن به بهانه و توهم بدیهی بودن، نـادیده گرفته شد. دیگر سخن، اگر چه تاریخ فقه از تلاشهای ماندگار در ایـن مقوله خالی نیست، اما این کوششها، هم کم دامنه و گذرا بوده اند و هـم در سـراشـیـب زمـان، هـر روز بـیـش تر از گذشته به پراکندگی و فراموشی دچار گشته اند.بـدیـن سان، بحث شرایط اجتهاد را باید از مباحث نیمه مهجور دانست که بـرخـلاف اهـمـیـت و حـسـاسـیت در خور توجه، هر چه زمان به جلو رفته، مهجورتر گشته است.ایـن در حـالـی اسـت که اجتهاد در مسیر رو به رشد خود، در یک فرایند تـاریـخـی، هر روز نیازمندیهای جدیدی را پیش کشیده و نیاز خود را به طـرح و استفاده از پیش نیازهای تازه و گسترده تر، بروز داده است؛ در مـثل، پیدایش و رشد دانش رجال، پاسخی روشن به یکی از این نیازها بود کـه در یـک برهه تاریخی اجتهاد به ناچار به آن روی آورد، در حالی که پـیـش از ایـن و در زمـان امامان (علیهم السلام) از چنین جایگاه و سطحی در فلسفه اجتهاد نمی توانست برخوردار شود.انـقلاب اسلامی، پویایی و پویش آگاهانه تر اندیشه فقهی را سبب شد. این دگرگونی، توانست روند رو به نشیب نگاه به پیش نیازهای اجتهاد را دست کـم، زوایـای مـهـار شـده و کنترل پذیر ببخشد، اگرچه هنوز هم، زمزمه هـایـی کـه دربـاره ایـن مساله به گوش می رسد، نه توان پاسخ گویی به نـیـازهای اساسی را دارد و نه پاسخی سازوار به شکاف ژرف و شکننده ای است که مباحث پیش نیازشناسی، در حوزه دچار آن گشته است.
سه شاخه اصلی
پیش نیازهای اجتهاد را می توان در سه شاخه اصلی، محور کاوش علمی قرار داد.۱ . پیش نیازهای شناخت مصادر و منابع حکم.۲ . پیش نیازهای شناخت چگونگی دستیابی به حکم از منابع.۳. پیش نیازهای شناخت موضوع.شناخت مصادر حکم از گنجاییهای مناسبی برای تحقیق بهره مند است که به خـلاف کارامدی و پراهمیتی، کم تر شاهد کاووش عالمانه بوده است، بویژه آن کـه زمینه ها و شاخه های ناگفته بسیاری درون آن وجود دارد که اگر بـه بـازگشادن آنها دست نیازیم، راهی به آن سوی نیازها و بایسته های اساسی زمان و مکان در فقه و پیچشهای مقوله فقه و تجدد نخواهیم یافت.
پیشینه تلاشـهای حوزه
پیشینه تلاشـهای حوزه در مقوله پیش نیازهای اجتهاد، بیش تر به کـوشـشهایی باز می گردد که درباره (شناخت چگونگی دست یابی به حکم از مـنـابـع) شـکل گرفته اند. بنابراین در این بستر، بیش از بستر منابع شـناسی، توشه ای برای حرکتهای بنیادی تر و پژوهشهای ساختاری پیش روی است.بـرخلاف دو زمینه پیش گفته، شناخت موضوع، تنها تلاشی اندک از پژوهشهای پـیـشـیـنـیـان را درباره خود دارد می توان گفت: این بستر تا پیش از پـویـایـی و پویش اندیشه فقهی، کم وبیش دست نخورده باقی مانده بود و اینک چشم امید به بررسی و تحقیق جدید، دوخته است.پـرونـده (شـرایـط اجتهاد) را بار دیگر باید گشود، البته با آهنگ و نـگـاههایی جدی و جدید! گشودن این پرونده، مجالی می گسترد تا عالمان از سـویـی، گـذشته را تحلیل، و پیش نیازهای پنهان مانده و ناگفته را مـطرح کنند و بدان سامانی عالمانه تر بدهند و از سوی دیگر، نیازها و خـواسـتـه هـای زمـان را نسبت به اجتهاد پیش روی نهند و پیش نیازهای جدید را شناسایی و به فهرست گذشته بیفزایند.در حـال و وضـعـی کـه بسیاری از اندیشه وران حوزوی از بحث ویژگیها و شـرطـهـای اجتهاد به سرعت گذر کرده و یا از طرح آن غفلت ورزیده اند، امام خمینی بیش از هر کس نیاز به طرح پیش نیازهای اجتهاد را احساس و بحثی را درباره آن در کتاب اجتهاد و تقلید خود سامان داده است.گـرچه ویژگیهای اجتهاد را پیش از انقلاب عرضه می کند، ولی طرح مطالبی اسـاسی و مهم را نیز پس از انقلاب پی می گیرد که نمایانگر ادامه همین مـبـاحـث در عرصه عملی فقه و استنباط است. امام، از اجتهاد مصطلح، به عـنـوان (اجتهادی ناکافی) نام می برد، در حالی که پشتیبان و دفاع گر اجـتـهـاد سـنـتی و جواهری بوده است. جمع کردن میان دو اندیشه و شرح عـالـمانه هر یک، گرچه بحثی مستقل را می طلبد؛ اما به اجمال می توان گفت: ناکافی بودن اجتهاد مصطلح را بیش از هر زمینه، در نبود شناسایی و اسـتفاده از پیش نیازهای جدید، باید جست وجو کرد. پیش نیازهایی که بخش مهمی از آنها در حوزه (موضوع شناسی) جای می گیرند.حـضرت امام را باید آغازنگر نگاههایی دانست که به قلمرو موضوع شناسی به عنوان پیش نیاز اجتهاد افکنده شده است و هم از این روی، کم وبیش، هـر آنـچـه در ایـن زمینه به چشم می آید، با اندیشه های امام آمیخته شده است.آنـچـه پـیـش روی داریـد، بـخش نخست از بررسی پیش نیازهای اجتهاد از دیـدگاه امام است. در این بخش، بیش تر به دیدگاههای امام درباره پیش نـیـازهـای مطرح در پیش، پرداخته ایم؛ هر چند که هنگام طرح هر مورد، دیـدگـاهـهـای دیگران و یا نکته ها و پیشنهادهای جدید برای پژوهش را نـیـز مـطـرح کـرده ایـم. در بخش دوم، پیش نیازهایی را بیش تر پی می گـیـریـم و از آنها سخن به میان می آوریم که بار گره گشایی از مسأل زمان را بر دوش می کشند.این نوشتار، کوششی است تا ثابت کند، حتی بحث از شرایط مطرح در گذشته را هـم نباید بحثی مرده و یا کم اهمیت گرفت؛ چه آن که زوایای ناگفته بـسیاری را همان مباحث در خود جای داده اند که گره گشایی از پاره ای نیازهای زمان را بر عهده دارند.بـایسته است اندیشه وران حوزه بحث را پی گیرند و آن را با بررسیها و دیدگاههای خود، ژرفا ببخشند.
شناخت کتاب و سنت
...
در گـذر زمـان، پـاره ای از گـزاره هـا، به حاشیه می روند و از مسیر مـنـطـقـی بـحـث و نـظـر بیرون می افتند. بررسی شرایط و پیش نیازهای اجـتهاد، زمانی تا حدودی در کوران اندیشه حوزوی قرار داشت و بخشی از ادبـیات اجتهاد را ویژه خود کرده بود، اما در سیری نزولی هر روز بیش از پـیـش، رنـگ بـاخت و بایستگی طرح آن به بهانه و توهم بدیهی بودن، نـادیده گرفته شد. دیگر سخن، اگر چه تاریخ فقه از تلاشهای ماندگار در ایـن مقوله خالی نیست، اما این کوششها، هم کم دامنه و گذرا بوده اند و هـم در سـراشـیـب زمـان، هـر روز بـیـش تر از گذشته به پراکندگی و فراموشی دچار گشته اند.بـدیـن سان، بحث شرایط اجتهاد را باید از مباحث نیمه مهجور دانست که بـرخـلاف اهـمـیـت و حـسـاسـیت در خور توجه، هر چه زمان به جلو رفته، مهجورتر گشته است.ایـن در حـالـی اسـت که اجتهاد در مسیر رو به رشد خود، در یک فرایند تـاریـخـی، هر روز نیازمندیهای جدیدی را پیش کشیده و نیاز خود را به طـرح و استفاده از پیش نیازهای تازه و گسترده تر، بروز داده است؛ در مـثل، پیدایش و رشد دانش رجال، پاسخی روشن به یکی از این نیازها بود کـه در یـک برهه تاریخی اجتهاد به ناچار به آن روی آورد، در حالی که پـیـش از ایـن و در زمـان امامان (علیهم السلام) از چنین جایگاه و سطحی در فلسفه اجتهاد نمی توانست برخوردار شود.انـقلاب اسلامی، پویایی و پویش آگاهانه تر اندیشه فقهی را سبب شد. این دگرگونی، توانست روند رو به نشیب نگاه به پیش نیازهای اجتهاد را دست کـم، زوایـای مـهـار شـده و کنترل پذیر ببخشد، اگرچه هنوز هم، زمزمه هـایـی کـه دربـاره ایـن مساله به گوش می رسد، نه توان پاسخ گویی به نـیـازهای اساسی را دارد و نه پاسخی سازوار به شکاف ژرف و شکننده ای است که مباحث پیش نیازشناسی، در حوزه دچار آن گشته است.
سه شاخه اصلی
پیش نیازهای اجتهاد را می توان در سه شاخه اصلی، محور کاوش علمی قرار داد.۱ . پیش نیازهای شناخت مصادر و منابع حکم.۲ . پیش نیازهای شناخت چگونگی دستیابی به حکم از منابع.۳. پیش نیازهای شناخت موضوع.شناخت مصادر حکم از گنجاییهای مناسبی برای تحقیق بهره مند است که به خـلاف کارامدی و پراهمیتی، کم تر شاهد کاووش عالمانه بوده است، بویژه آن کـه زمینه ها و شاخه های ناگفته بسیاری درون آن وجود دارد که اگر بـه بـازگشادن آنها دست نیازیم، راهی به آن سوی نیازها و بایسته های اساسی زمان و مکان در فقه و پیچشهای مقوله فقه و تجدد نخواهیم یافت.
پیشینه تلاشـهای حوزه
پیشینه تلاشـهای حوزه در مقوله پیش نیازهای اجتهاد، بیش تر به کـوشـشهایی باز می گردد که درباره (شناخت چگونگی دست یابی به حکم از مـنـابـع) شـکل گرفته اند. بنابراین در این بستر، بیش از بستر منابع شـناسی، توشه ای برای حرکتهای بنیادی تر و پژوهشهای ساختاری پیش روی است.بـرخلاف دو زمینه پیش گفته، شناخت موضوع، تنها تلاشی اندک از پژوهشهای پـیـشـیـنـیـان را درباره خود دارد می توان گفت: این بستر تا پیش از پـویـایـی و پویش اندیشه فقهی، کم وبیش دست نخورده باقی مانده بود و اینک چشم امید به بررسی و تحقیق جدید، دوخته است.پـرونـده (شـرایـط اجتهاد) را بار دیگر باید گشود، البته با آهنگ و نـگـاههایی جدی و جدید! گشودن این پرونده، مجالی می گسترد تا عالمان از سـویـی، گـذشته را تحلیل، و پیش نیازهای پنهان مانده و ناگفته را مـطرح کنند و بدان سامانی عالمانه تر بدهند و از سوی دیگر، نیازها و خـواسـتـه هـای زمـان را نسبت به اجتهاد پیش روی نهند و پیش نیازهای جدید را شناسایی و به فهرست گذشته بیفزایند.در حـال و وضـعـی کـه بسیاری از اندیشه وران حوزوی از بحث ویژگیها و شـرطـهـای اجتهاد به سرعت گذر کرده و یا از طرح آن غفلت ورزیده اند، امام خمینی بیش از هر کس نیاز به طرح پیش نیازهای اجتهاد را احساس و بحثی را درباره آن در کتاب اجتهاد و تقلید خود سامان داده است.گـرچه ویژگیهای اجتهاد را پیش از انقلاب عرضه می کند، ولی طرح مطالبی اسـاسی و مهم را نیز پس از انقلاب پی می گیرد که نمایانگر ادامه همین مـبـاحـث در عرصه عملی فقه و استنباط است. امام، از اجتهاد مصطلح، به عـنـوان (اجتهادی ناکافی) نام می برد، در حالی که پشتیبان و دفاع گر اجـتـهـاد سـنـتی و جواهری بوده است. جمع کردن میان دو اندیشه و شرح عـالـمانه هر یک، گرچه بحثی مستقل را می طلبد؛ اما به اجمال می توان گفت: ناکافی بودن اجتهاد مصطلح را بیش از هر زمینه، در نبود شناسایی و اسـتفاده از پیش نیازهای جدید، باید جست وجو کرد. پیش نیازهایی که بخش مهمی از آنها در حوزه (موضوع شناسی) جای می گیرند.حـضرت امام را باید آغازنگر نگاههایی دانست که به قلمرو موضوع شناسی به عنوان پیش نیاز اجتهاد افکنده شده است و هم از این روی، کم وبیش، هـر آنـچـه در ایـن زمینه به چشم می آید، با اندیشه های امام آمیخته شده است.آنـچـه پـیـش روی داریـد، بـخش نخست از بررسی پیش نیازهای اجتهاد از دیـدگاه امام است. در این بخش، بیش تر به دیدگاههای امام درباره پیش نـیـازهـای مطرح در پیش، پرداخته ایم؛ هر چند که هنگام طرح هر مورد، دیـدگـاهـهـای دیگران و یا نکته ها و پیشنهادهای جدید برای پژوهش را نـیـز مـطـرح کـرده ایـم. در بخش دوم، پیش نیازهایی را بیش تر پی می گـیـریـم و از آنها سخن به میان می آوریم که بار گره گشایی از مسأل زمان را بر دوش می کشند.این نوشتار، کوششی است تا ثابت کند، حتی بحث از شرایط مطرح در گذشته را هـم نباید بحثی مرده و یا کم اهمیت گرفت؛ چه آن که زوایای ناگفته بـسیاری را همان مباحث در خود جای داده اند که گره گشایی از پاره ای نیازهای زمان را بر عهده دارند.بـایسته است اندیشه وران حوزه بحث را پی گیرند و آن را با بررسیها و دیدگاههای خود، ژرفا ببخشند.
شناخت کتاب و سنت
...
wikifeqh: پیش نیاز_اجتهاد