پیری پاشا

لغت نامه دهخدا

پیری پاشا. ( اِخ ) محمد. از اهالی قرمان است. در عهد دولت سلطان سلیم خان به مسندصدارت نشست. نژادش بشیخ جمال الدین آقسرائی و بروایت دیگر بداود قصری میرسد. وی در زمره قضاة بود در سفر چالدران دفتردار اول شد و هنگام معاودت برتبه وزارت نایل آمد. در موقع مسافرت حضرت پادشاهی به عربستان یعنی در سنه 922 هَ. ق. نظم و انضباط امور شهر استانبول بعهده او واگذار گردید. در سنه 923 هنگام عزل یونس پاشا بمسند صدارت ترفیع یافت. بعد از فوت پادشاه مذکور در عهد سلطان سلیمان خان سه بار که مجموعاً حدود 6 سال میشود در مقام صدارت بود. وی بسال 929متقاعد شد. پسرش محمد افندی که قاضی آتن بود بمواعید خلف وی ابراهیم پاشا فریفته شد و پدر را زهر داد، ودر حرم جامع شریفی که در قصبه سلوری بنا کرده بود بخاکش سپردند. در استانبول مدرسه ای و جامعی و کاروانسرائی ساخت و برخی از ابنیه خیریه دیگر نیز دارد. پیری پاشا وزیری عالم و عادل و صاحب تدبیر بود و قریحه شعری داشت و در اشعار رمزی تخلص میکرد. وی در سفرمجارستان ( هنگری ) بلگراد را محاصره کرد و در فتح و در بندان رودس نیز حضور داشت. ( قاموس الاعلام ترکی ).

فرهنگ فارسی

از اهالی قرمان است

پیشنهاد کاربران

بپرس