پیرگز

لغت نامه دهخدا

پیرگز. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان عشق آباد بخش فدیشه شهرستان نیشابور. واقع در 15هزارگزی شمال فدیشه. جلگه ، معتدل. دارای 143 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و تریاک. شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

پیشنهاد کاربران

سلام علیکم
شیخ جواد پیرگزی
منظور از اینکه محصولات این مردم غلات و تریاکه، مربوط ب الان نیست
این مطلب در لغتنامه دهخداست و این لغتنامه در سال۱۳۱۹ شمسی منتشر شده
پس مقصود از کشت خشخاش در پیرگز، همون زمانها بوده، نه الان
یاعلی
پیرگزی برگرفته از درختانی گز است خیلی خیره هستند خیرگی ورچوم منن
کاملا درست است در سابق اینجا خشخاش کشت میکردند، نام پیرگز از درختان کز واقع در شرق روستا برگرفته شده است، پیر به معنی مرشد ومولا است که مکان رویش گزها به پیر معروف است، قدما به شاخه های گزهاپارچه ای گره می بستند وطلب حاجت میکردند
به علت وجود درختان گز در قسمت شمال غرب روستا که از زمان های قدیم وجود داشته اسم روستا برگرفته از آن است

یعنی چی تریاک کی گفته اینجا تریاک کشت میشه لطفا اصلاح کنید سریعتر
اصلا در روستای پیرگز تریاک کشت نمیشود لطفا هر چه سریع تر اصلاح فرمایید

بپرس