پپلس. [ پ َپ ْ ل ُ ] ( اِ ) تریدی که از نان خشک و روغن و دوشاب سازند. || اشکنه ای که از روغن و پیاز بروغن بریان کرده و آب و نان خشک سازند. ( برهان ) : که ز ماهیت ماهیچه بگویم رمزی نخوری رشته که این نیست چنین پپلس وار.
بسحاق.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- تردیدی که از نان خشک و روغن و دوشاب سازند . ۲- اشکنه ای که از روغن و پیاز بروغن بریان کرده و آب و نان خشک سازند : ( گر ز ماهیت ماهیچه بگویم رمزی نخوری رشته که این نیست چنین پپلس وار. ) ( بسحاق )
فرهنگ معین
(پَ لُ ) (اِ. ) ۱ - تریدی که از نان خشک و روغن و دوشاب سازند. ۲ - اشکنه ای که از روغن و پیاز با روغن بریان کرده و آب و نان خشک سازند.