پویا
/puyA/
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: پوینده، آن که در جهت پیشرفت حرکت می کند، جوینده، ویژگی آن که حرکت می کند و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت است، ( در قدیم ) آن که برای به دست آوردن چیزی می کوشد، دونده پی چیزی وجوینده ی آن، ( اَعلام ) میرزا مهدی پویا معروف به «آقاپویا» عالم و مبلّغ شیعی در شبه قاره هند، آن که دارای حرکت و پیشروی است
برچسب ها: اسم، اسم با پ، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
طفل تا گیرا وتا پویا نبود
مرکبش جز شانه بابا نبود.
مولوی.
عشوه کرد اهل عشق را پویابلبل از عشق گل شده گویا.
لطیفی.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- رونده . ۲- دونده .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
مترادف ها
طالب، پویا
مداوم، جاری، دونده، پویا، مناسب برای مسابقه دو
پویا
پویا، حرکتی، وابسته به نیروی محرکه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
کارگر، پرتلاش
متضاد پویا≠ایستا
پرکنش، کاری، پر جنب و جوش
نام یکی از شبکه های صدا وسیما برای کودکان
دنبال کلمه ای هستم متضاد کلمه پویا
چی میشه متضادش؟
چی میشه متضادش؟
پویا به معنی دلسوز و هدف بزرگ داشتن با ادب و زرنگ پر شور و اشتیاق بودن این است معنی واقعی پویا .
این بیت تا حد زیادی معنی پویا رو میرسونه
ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
نیر. ومند و توانا و قویی و پرتوان
طرز صحیح نوشتن اسم پویا به انگلیسی pooya هستش
آشکار ونمایان
کوشا
دونده و سرزنده
زیباوکوشااسمی ایرانی خوش قلب
نیرومند و توانگر
فعال
نیرومند و توانگر
فعال
پویا یعنی زرنگ، یکی یدونه، باهوش، خوش تیپ
پویا یعنی دونده و رونده
پویا صفت فاعلی از مصدر ( پوییدن=رفتن و حرکت کردن )
یعنی کسی که موندگار نیست و میره. .
همین!
یعنی کسی که موندگار نیست و میره. .
همین!
زبر و زرنگ باهوش و خلاق
اسم پویا اسم کاملا پسرانه است ، پویا یعنی باهوش و زرنگ ، جستجوگر ، و فعال ، جذاب
پویا به معنی فعال، جوینده، کوشا
پویایعنی عاشق، قوی، جوینده، پرتلاش، باغیرت ، روشن فکر، کوشا
یعنی عاشق. خوش قلب. با غیرت. کوشا. یعنی چیزی رو اگه بخواد بایددد به دستش بیاره. . . . . . وه خدارو شکر یکی از همین اسم
نصیب من شده
نصیب من شده
جست و جو گر
پویا یعنی زرنگ و جوینده و با استعداد و خیلی بامزه
خسته نشدنی انرژی بخش مورد اعتماد زرنگ
رونده
جوینده
خوشحالی
گلگونه گوهر فرخ فرخنده شایسته شهناز صحرا زری سیمین نوشین شیرین بهناز سروناز سروگل جواهر فروزان فانوس گلناز گلنوش مهرنوش رومینا مینا لعیا نارنج ترنج سرمه ترمه طرلان والیه مه دخت مهتاج مهتاب مهناز نازطلا شهین مهین سوسن شیدا شیوا مهشید مهرخ بهرخ گیتی نگین سودابه رودابه اقدس زویا رویا اندیشه بنفشه سپیده شادی تینا بیتا آتوسا آنیتا زلیخا آیدا سروش خانم تانیا نسیم نسرین هاله هایده شکر ستاره رنگینه سکینه سهیلا آرام ژیلا ژاله رکسانا سمیه سولماز شیلا فریبا فرانک فلک ناز فلامک شیما تارا صفورا نغمه ندا نازنین پویا نیلوفر اعظم عارفه عطیه عاطفه الناز مرجانه نقره طلا زبیده زلفا عفت عشرت نصرت حشمت افتخار ویکتوریا آماندا ماندانا بهجت شاه سلطان زیور قزی آذر پوپک علیه مهری مهوش پریوش پریسا پریا پری کتایون کیهان رعنا شاهدونه گلرخ آفتاب خورشید طوبی توران پوران مهرانه قیمتی دختربس خدابس پریزاد پرستو پریچهر غنچه آزاده آرزو اختر افروز ایران ایراندخت مهردخت بهارک پارمیس پروانه پروین پریدخت پوری پوراندخت زمانه تهمینه چکامه هنگامه غوغا غزل غزاله خجسته سایه ساحل سبا ستوده مستوره شکوه شکوفه شوکت شوکا یگانه آمال .
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
زنده
نام پویا برای دختران استفاده میشده ور زمان قدیم
من خیلی دیدم و شنیدم
من خیلی دیدم و شنیدم
پویا
معنی پویا: پوینده. رونده و برخی دونده را گویند. پویا قبلا از اسمهای مشترک دختروپسربود . ولی اکنون درثبت احوال کشور تفکیک جنسیتی برای اسمها قایل شدند و پویابرای نامگذاری پسران مورد تاییداست .
... [مشاهده متن کامل]
پویا : /puyā/ پویا : 1 - ویژگی آن که حرکت می کند و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت است؛ 2 - ( در قدیم ) آن که برای به دست آوردن چیزی می کوشد، دونده پی چیزی وجوینده ی آن؛ 3 - ( اَعلام ) میرزا مهدی پویا معروف به �آقاپویا� عالم و مبلّغ شیعی در شبه قاره هند.
معنی پویا: پوینده. رونده و برخی دونده را گویند. پویا قبلا از اسمهای مشترک دختروپسربود . ولی اکنون درثبت احوال کشور تفکیک جنسیتی برای اسمها قایل شدند و پویابرای نامگذاری پسران مورد تاییداست .
... [مشاهده متن کامل]
پویا : /puyā/ پویا : 1 - ویژگی آن که حرکت می کند و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت است؛ 2 - ( در قدیم ) آن که برای به دست آوردن چیزی می کوشد، دونده پی چیزی وجوینده ی آن؛ 3 - ( اَعلام ) میرزا مهدی پویا معروف به �آقاپویا� عالم و مبلّغ شیعی در شبه قاره هند.
پویا یعنی شجاع قدرت مند و باغیرت
پویا یعنی فعال
سرزنده
سرزنده
پویا یعنی فعال . جستجو گر
پویا یعنی عاشق توانا و جوینده
یعنی عاشق سر زنده فعال
پویا . خوشحال سرزنده. دونده . جوینده.
پویایعنی فعال ورونده. فقط دوستان نظرشخصی من درباره نامگذاری:اونایی که اسامی مشابه دارن ازلحاظ ظاهری واخلاقی شباهت زیادی ( بالای۹۰٪ ) باهم دارن. مثلاهمین پویا، پسرای خشکل وموجه ومثبتی هستن. میتونین خودتون باکسانی که هم اسمتونن مقایسه کنین.
پویا یعنی عشق یعنی زندگی
نیرومند و توانگر
زیباوکوشااسمی ایرانی خوش قلب
جستجوگر. پرتلاش
جوینده ی پر حرکت
پویا یک واژه تازه و نوساز در پارسی است که به
چم روشن, جنبنده, کسی یا چیزی که در بهتر شدن از دیگران چابک و فرز تر است. به بادپایی و شتابان دچار
دگرگونی برای رسایی, فرگشتی و پالیده شدن
می کند.
چم روشن, جنبنده, کسی یا چیزی که در بهتر شدن از دیگران چابک و فرز تر است. به بادپایی و شتابان دچار
دگرگونی برای رسایی, فرگشتی و پالیده شدن
می کند.
جاوید
آن که حرکت پیشرو دارد
رونده, دونده . آن کع حرکت پیشروو
پویا یعنی من پر جمبو جوش و فعال عاشق والیبال و درسخون یعنی بخوام میتونم
پویا یعنی پوینده
پویا یعنی با استعداد، با غیرت، استوار، خستگی ناپذیر، تکیه گاه
روشن فکر
کاوشگر و کنجکاو و همینطور دانا و عاقلژ😍😍
پویا یعنی با استعداد و توانمند در تغییر دادن و بهبود بخشیدن . پویا یعنی خواستن و توانستن
پویایعنی سرزنده کوشا باغیرت وعاشق
جوینده. سرزنده. یه دونه تو کل دونیا. وبا هرکی سازگاری داره
جستجوگر
متحرک
پویا
یعنی فعال ، جنب و جوش ، آرام نشدنی
یعنی فعال ، جنب و جوش ، آرام نشدنی
پویا یعنی باغیرت و قوی وعاشق زندگی
سازنده توانگر شکوفا
کنجکاو و جستجو کننده
پویا یعنی فعال و سرزنده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٦٣)