پوشش

/puSeS/

مترادف پوشش: تن پوش، جامه، لباس، استتار، پرده، جلباب، حجاب، حفاظ، غاشیه، غطا، حمایت، محافظت، مراقبت

معنی انگلیسی:
blanket, case, casing, cloak, clothing, coating, cot, cover, coverage, covering, coverlet, encrustation, envelope, envelopment, hull, mantle, mask, overlay, patination, shroud, surface, umbrella, veil, vesture, wear, wrapper, wraps, camouflage, coat

لغت نامه دهخدا

پوشش. [ ش ِ ] ( اِمص ) اسم مصدر از پوشیدن. عمل پوشیدن : هریک برگی از درختان بهشت برخود نهادند و بدان پوشش کردند. ( قصص الأنبیاء ص 19 ). || ( اِ ) ستر. حجاب. غطاء. ساتر. || کنف. زی.ذَرَاً. کنیف. ( منتهی الارب ). ملاح. خِتل. ( منتهی الارب ). فراض. سلب. ( تفلیسی ). غفیرة. غشوة. غشاوة. غشیة.غاشیه. غشایة. سحبة. ستارة. سترة. استارة. مستر. جامه. لباس. کسوة. مَلبَس. مِلبَس. پوشاک. پوشیدنی. لِبس. ( منتهی الارب ). جامگی. لبوس. ( دهار ) :
از اویم خور و پوشش و سیم و زر
از او یافتم جنبش و پای و پر.
فردوسی.
بتوران همی رفت چون بیهشان
مگر یابد از شاه جائی نشان...
خورش گور و پوشش هم از چرم گور
گیا خورد گاهی و گاه آب شور.
فردوسی.
بخسرو چنین گفت پس رهنمای
که این نیست شاها بپوشش بپای.
فردوسی.
بخورد و بپوشش بپاکی گرای
بدین دار فرمان یزدان بپای.
فردوسی.
بدو ایمنی یابد و خوردنی
همان پوشش نغز و گستردنی.
فردوسی.
برهنه چو زاید زمادر کسی
نباید که نازد بپوشش بسی.
فردوسی.
بگنجور گفتیم تا هر که چیز
ندارد دهد پوشش و خورد نیز.
فردوسی.
پرستنده و پوشش و خوردنی
ز چیزی که بایست گستردنی.
فردوسی.
پس از پشت میش و بره پشم و موی
برید و برشتن نهادند روی
بکوشش از آن پوشش آمد بجای
بگستردنی بدهم او رهنمای.
فردوسی.
بزیر زمین در، چه گوهر چه سنگ
کزو خورد و پوشش نیاید بچنگ.
فردوسی.
تو گفتی زمین کوه آهن شده ست
همان پوشش چرخ جوشن شده ست.
فردوسی.
چو رفتندو دیدند پیر و جوان
بدانگونه بر، پوشش پهلوان
بماندند از آنکار هر کس شگفت
دل هر کس اندیشه ای برگرفت.
فردوسی.
چو روزی بر آمد نبودش زوار
نه خورد و نه پوشش نه انده گسار.
فردوسی.
خور و خواب و آرامتان از منست
همان پوشش و کامتان از منست.
فردوسی.
ز برگ گیا پوشش ، از تخم خورد
بر آسوده از بزم و روز نبرد.
فردوسی.
زره کرد پوشش بجای حریر
ببازی کمان خواست با گرز و تیر.
فردوسی.
زمین بستر و پوشش از آسمان بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

پوشیدن
( اسم ) ۱- عمل پوشیدن .۲- جامه لباس . ۳- ستر ساتر حجاب . ۴- پوست لحات . ۵- طبقه اشکوب اشکوبه . ۶- سقف خانه آسمانه.۷- آنچه از آن سقف سازند از چوب و نی و حصیر و آهن و جز آن .

فرهنگ معین

(ش ِ ) (اِمص . ) ۱ - پوشیدن . ۲ - جامه ، لباس . ۳ - پرده ، حجاب . ۴ - سقف خانه .

فرهنگ عمید

۱. پوشاندن چیزی.
۲. (اسم، اسم مصدر ) هرچیز که روی چیز دیگر را بپوشاند.
۳. (اسم، اسم مصدر ) پوشاک، لباس.
۴. چادر.

فرهنگستان زبان و ادب

{coating} [خوردگی، قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] انواع پوش رنگ ها و لعاب ها و مرکب های چاپ و سایر مواد مشابه که بر سطحی نشانده می شوند
{cover} [علوم نظامی] مجموعه اقداماتی که برای حفاظت از کارکنان و طرح ها و عملیات و تأسیسات در مقابل فعالیت های اطلاعاتی دشمن و نیز در برابر نشت اطلاعات لازم است
{coverage} [سینما و تلویزیون] محدوده ای که در آن گیرنده های رادیویی و تلویزیونی امواج ارسالی از ایستگاه پخش را دریافت می کنند
{covering/ cover} [ریاضی] برای مجموعۀ A ، گردایه ای (collection ) از مجموعه ها که اجتماعشان شامل A باشد متـ . پوشش مجموعه covering of a set
{masking} [شنوایی شناسی] 1. فرستادن صدا به گوش غیرآزمایشی برای عدم مشارکت آن، در هنگام آزمایش گوش دیگر 2. مقدار صدایی که به وسیلۀ آن آستانۀ شنوایی یک صدا با وجود صدای دیگر بالا می رود

واژه نامه بختیاریکا

پورند؛ پوشن؛ کُلَوه؛ آوار

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حالت پوشیده بودن را پوشش گویند. از آن به مناسبت در بابهای طهارت، صلات، حج، نکاح و طلاق سخن رفته است.
پوشش به لحاظ عمل پوشیدن و نیز پوشیدنی دارای احکامی است که بدان اشاره می شود.
احکام پوشیدن
احکام پوشیدن یا مشترک میان زن و مرد مکلّف است و یا مختصّ به یکی از آن دو.
احکام مشترک میان زن و مرد
احکامی که بر پوشش از جهت اشتراک بین زن و مرد بار می شود:
← وجوب پوشاندن عورت حتی از محارم
...

دانشنامه عمومی

پوشش (فیلم ۱۹۹۱). پوشش ( به انگلیسی: Cover Up ) یک فیلم اکشن و دلهره آور بریتانیایی محصول سال ۱۹۹۱ به کارگردانی مانی کوتو با بازی دولف لاندگرن و لوئیس گوست، جونیور است.
• دولف لاندگرن … مایک اندرسون
لوئیس گسوت جونیور … لو جکسون
• لیزا برکلی … سوزان کلیففورد
جان فین … سرهنگ جف کوپر
• هاوارد ریپ
• زادوک زاروم … راننده عرب
مایک اندرسون ( دولف لاندگرن ) ، یک گزارشگر آمریکایی سرسخت در یک مأموریت خارجی خطرناک، وقتی زندگی خود را در خطر می بیند که هزارتوی مرگبار فتنه سیاسی را کشف می کند که زندگی هزاران نفر در تهدید است. اندرسون، روزنامه نگار تحقیقی برجسته و تفنگدار سابق آمریکایی، که برای تحقیق درباره یک حمله مرموز و مرگبار به یک پایگاه نیروی دریایی ایالات متحده در خارج از کشور اعزام شده است، خود را در زمینی آشنا می یابد. غریزه او را وادار می کند توضیحات رسمی سازمان اطلاعات مرکزی را که به یک گروه تروریستی ناشناخته به نام اکتبر سیاه اشاره می کند، زیر سوال ببرد. او به تنهایی، و تنها با آموزش رزمی و عزم خود برای کشف حقیقت مسلح است، او قصد دارد یک شبکه سیاسی پیچیده و خطرناک را افشا کند، اندرسون برای نجات جان هزاران انسان بی گناه مبارزه می کند، در تلاشی ناامیدکننده برای جلوگیری از یک نقشه مرگبار برای ایجاد یک فاجعه بین المللی با ابعاد فاجعه بار.
فیلم برداری اصلی این فیلم در اسرائیل انجام شد. [ ۱]
• صحنه ای که مایک اندرسون ( دولف لاندگرن ) در طول جشن عید پاک در میان انبوه مردم می دوید، در حین اجرای واقعی توسط زائران دوازده ایستگاه مسیح فیلمبرداری شده است. برای دریافت فیلم از دوربین های مخفی استفاده شد و یک جفت چترباز جوخه ملی اسراییل ناشناس به دنبال لاندگرن برای محافظت از او رفتند. با این وجود، زائران و گردشگران فکر می کردند که خون جعلی او یک زخم واقعی است و سربازان "واقعی" اسلحه های M16 را به سمت لاندگرن نشانه رفته و او را روی زمین انداختند، زیرا از تولید فیلم به خوبی مطلع نبودند.
عکس پوشش (فیلم ۱۹۹۱)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

غشا

مترادف ها

gear (اسم)
لوازم، اسباب، جامه، پوشش، دنده، چرخ دنده، افزار، ادوات، الات، مجموع چرخهای دندهدار، چرخ دنده دار

roof (اسم)
مسکن، طاق، پوشش، سقف، بام خانه، بام

span (اسم)
ظرفیت، پوشش، اندازه، محدوده، یک وجب، وجب، مدت معین، گستردگی، فاصله معین

shield (اسم)
حامی، سپر، پوشش، حفاظ، تخته، محفظه، پوشش محافظ

cover (اسم)
سر، پوشش، جلد، سر پوش، فرش، غلاف، سقف، رویه، روپوش، لفاف، پاکت، غشا

armature (اسم)
میله فلزی، جوشن، زره، ارمیچر، القاگیر، پوشش

coverage (اسم)
پوشش، شمول

envelopment (اسم)
پوشش، احاطه، لفاف

coating (اسم)
پوشش، روکش، اندود

covering (اسم)
پوشش، جلد، سر پوش، پوشه

overlay (اسم)
پوشش، کراوات، اندود، جای گذاشتن، جای گذاشت

sconce (اسم)
پوشش، پناه، حفاظ، جریمه، دیوار کوب، تاقچه سر بخاری، تاقچه

mantle (اسم)
پوشش، رداء، خرقه، بالا پوش، شنل زنانه، کلاه توری

robe (اسم)
پوشش، رداء، خرقه، جامه بلند زنانه، لباس بلند و گشاد، خلعت

capsule (اسم)
پوشش، کیسه، کپسول، سر پوش، پوشینه

theca (اسم)
پوشش، کیسه، کپسول، غلاف

camouflage (اسم)
پوشش، استتار، پنهان کردن وسایل جنگی

capping (اسم)
پوشش، سر پوش، کلاه سازی، اندود سازی

sheathing (اسم)
پوشش، غلاف، مصالح مخصوص غلاف یا پوشش

casing (اسم)
پوشش، روکش، غلاف، لوله جداری، اندود، لوله محافظ

tunic (اسم)
پوشش، نیام، لباس کوتاه، کت کوتاه سربازان انگلیس، بلوزیا کت کوتاه کمربند دار

casement (اسم)
روزنه، پوشش، پنجره، پنجره لولادار

incrustation (اسم)
پوشش، پوسته، اندود، نمای مرمر

gaberdine (اسم)
پوشش، لباس، جبه، ردای بلند، گاباردین

coverture (اسم)
پوشش، پناه، حفاظ، سقف

shroud (اسم)
پوشش، کفن، لفافه

envelope (اسم)
پوشش، جام، لفاف، پاکت، پاکت نامه، حلقهء گلبرگ

shale (اسم)
پولک، پوشش، شوره سر، سنگ نفت زا، سنگ رست

integument (اسم)
پوشش، جلد، پوست

involucre (اسم)
پوشش، گریبانه، پوشش غشایی

involucrum (اسم)
پوشش، گریبانه، تشکیل استخوان جدید

revetment (اسم)
پوشش، سنگ چینی

roofing (اسم)
پوشش، بام، سقف سازی، مصالح ساختن بام

فارسی به عربی

ترس , رداء , سترة , سقف , ظرف , عباءة , غطاء , کبسولة , کفن , مدی

پیشنهاد کاربران

پوشش:شرم. آزرم. چشم ورو.
چگونه ، چونان شکسته بندی.
نه چونان عریان گردی.
کسوت
دوستان پوشش به معنای لباس است
attire
کاور
( در افغانستان ) پوش
غلاف
ستر
پوشش: در پهلوی پوششن pōšišn بوده است .
( ( به کوشش ازو کرد پوشش به رای
به گستردنی بد هم او رهنمای ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 254. )

پوشش :[ اصطلاح تخته نرد] بستن یک مهره تک با مهره ی دیگر
پوشش: [ اصطلاح فوتبال ]واژه پوشش در کل معنی تدافعی دارد. این واژه در سه موقعیت به کار برده می شود: پوشش منطقه ای، که مفهوم منطقه ای را دارد که مدافعین بایستی آنرا پوشش دهند. پوشش دفاعی یا دفاع پوششی، که
...
[مشاهده متن کامل]
به مدافعی گفته می شود که یکی از وظایف آن پوشش دادن مهاجم یا مهاجمین در شرایطی خاص است. و دیگری مترادف با پشتیبانی دفاعی است

پوشش: پوششی که برای درمعرض دید قرار نگرفتن بخشی ازصحنه یا دیده شدن بخش خاصی از صحنه در دوربینهای غیر دیجیتالی تعبیه می شود؛ مانند نمای نقطه نظر بازیگری که با دوربین به جایی نگاه می کند. این تمهیدات اکنون دردوربینهای دیجیتالی تعبیه شده است. ( اصطلاح سینمایی )
ساتر
پوشش ( اصطلاح خیاطی ) : سجافی که دو طرف آن باز است و از آن نوار یا کش رد می شود.
حجاب
لفاف
غشا
لفافه
ستار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس