پوسیدگی

/pusidegi/

مترادف پوسیدگی: تباهی، تلاشی، فساد، تخلخل، کرم خوردگی، له شدگی

معنی انگلیسی:
caries, decay, putrefaction, rottenness, decomposition, moldiness, rot, spoilage

لغت نامه دهخدا

پوسیدگی. [ دَ / دِ ] ( حامص ) چگونگی و حالت پوسیده. صفت چیز پوسیده. رمام. رثاثة. رثوثة. ( منتهی الارب ).بلاء.تآکل. چرّیدگی. ( در تداول مردم قزوین ).تباهی. || فساد.گندگی. عفونت. تعفن . پوسیدگی دندان ؛ کرم خوردگی آن. رمام اسنان ؛ پوسیدگی دندانها. رمام عظام ؛ پوسیدگی استخوانها . ادمان ، دمن ، دمان ؛ پوسیدگی و سیاهی که بخرمابن رسد. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

کیفیت و حالت پوسیده . ۱- تباهی فساد. ۲-عفونت تعفن گندیدگی . یا پوسیدگی استخوانها. دیری که در زیر خاک ماندن و فاسد شدن آنها.یا پوسیدگی دندان . کرم خوردگی آن .

فرهنگ عمید

حالت هر چیز پوسیده.

فرهنگستان زبان و ادب

{rotting, decomposition} [علوم و فنّاوری غذا] فرایندی طبیعی که در آن بافت های گیاهی یا جانوری براثر فعالیت میکربی تجزیه یا پوسیده می شوند
{caries} [پزشکی-دندان پزشکی] ← پوسیدگی دندان
{rot} [کشاورزی- زراعت و اصلاح نباتات، مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] از هم پاشیدن بافت گیاه در نتیجۀ فعالیت ریزاندامگان ها به ویژه قارچ ها و باکتری ها

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پوسیدگی در لغت به معنای تباهی و از بین رفتن است واز آن به مناسبت در باب طهارت سخن رفته است.
نبش قبر میّت ی که بدنش پوسیده شده ـ جز قبور اولیای الهی ـ جایز و در غیر این صورت، حرام است. درصورت شک یا ظنّ به پوسیدگی، به اهل خبره رجوع می‏شود. برخی درصورت ظنّ به پوسیدگی، نبش را جایز دانسته‏اند. در این صورت چنانچه پس از نبش، قسمتی از بدن پوسیده نشده باشد باید دفن گردد .
حکم ورق قرآنی که پوسیده شده
اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن واجب است، مانند کاغذی که اسم خداوند یا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و یا امام علیه السّلام بر آن نوشته شده است در مستراح بیفتد درصورت عدم امکان بیرون آوردن آن، باید تا زمان پوسیده شدن ورق یا کاغذ از آن مستراح استفاده نشود.

دانشنامه آزاد فارسی

پوسیدگی (caries)
فساد و تجزیۀ بافتی. معمولاً در حفره دندان یا استخوان پـدید می آید. علت آن اسیدهـایی است که باکتری های درون دهان براثر تجزیۀ قند موجود در غذا تولید می کنند. فلوئوراید، رژیم کم شیرینی، و مسواک زدنِ مرتب اثر محافظتی دارند. پوسیدگی دندانی عمدتاً در ۴۵ دقیقۀ اول پس از مصرف غذاهای شیرین ایجاد می شود.

مترادف ها

decay (اسم)
تنزل، زوال، فساد، خرابی، پوسیدگی، تباهی

rottenness (اسم)
پوسیدگی

putrefaction (اسم)
فساد، پوسیدگی، عفونت، تعفن، گندیدگی

putrescence (اسم)
فساد، پوسیدگی، گندیدگی

فارسی به عربی

انحطاط

پیشنهاد کاربران

بپرس