پوریای ولی
لغت نامه دهخدا
آنیم که پیل [چرخ ] برنتابد لت ما
بر چرخ زنند نوبت شوکت ما
گر در صف ما مورچه ای گیرد جای
آن مورچه شیر گردد از دولت ما.
و نیز او راست :
بهشت و دوزخت با تست در پوست
چرا بیرون ز خود میجوئی ای دوست.
و هم از اوست :
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلنداست.
درباره پوریای ولی افسانه هایی در میان پهلوانان و زورخانه کاران رایج است.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] پوریای ولی، لقب پهلوان محمود خوارزمی متخلص به قتالی، پهلوان و عارف و شاعر قرن هفتم و هشتم است.
وی در ورزش باستانی و زورخانه ای ایران از جایگاه مهمی برخوردار است.
لقب پوریای ولی
در ضبط لقبش اختلاف وجود دارد.
← پوربای ولی
تاریخ ولادت و شرح حال او روشن نیست.
محل رشد و نمو پوریای ولی
...
وی در ورزش باستانی و زورخانه ای ایران از جایگاه مهمی برخوردار است.
لقب پوریای ولی
در ضبط لقبش اختلاف وجود دارد.
← پوربای ولی
تاریخ ولادت و شرح حال او روشن نیست.
محل رشد و نمو پوریای ولی
...
wikifeqh: محمود_خوارزمی
دانشنامه آزاد فارسی
پوریای وَلی ( ـ خیوه ۷۲۲ق)
(لقبِ محمود خوارزمی متخلص به قِتالی) پهلوان، عارف و شاعر ایرانی. لقبش را پوریای ولی و پَریار ولی نیز ضبط کرده اند. تاریخ تولد و شرح احوالش روشن نیست؛ برخی او را از اهالی اورگنج در خوارزم یا از مردم گنجه و حتی خوی و سلماس دانسته اند. گویند پوستین دوزی و کلاه دوزی پیشه اش بود. از جوانی کُشتی می گرفت و از همان هنگام به شهرهای مختلف آسیای میانه، ایران، و هندوستان سفر کرد و با پیروزی بر رقیبانش در این شهرها پهلوانی بلندآوازه شد. از پهلوانی های او حکایت هایی بسیار و گاه افسانه ای نقل شده است. مشهورترین حکایت در این زمینه آوردن پهلوانی هندی به خوارزم برای مسابقه با او و یا به روایتی دیگر دعوت یکی از پادشاهان هندوستان از پوریای ولی برای کشتی با یکی از پهلوانان آن سرزمین است. گویند پوریای ولی پیش از مسابقه مادر پهلوان هندی را دید که زاری کنان از خداوند پیروزی فرزندش را می طلبد. او نیز با شکست از آن پهلوان آرزوی مادرش را برآورده کرد. پوریای ولی در میان ورزشکاران ایرانی الگوی جوانمردی، فداکاری، راستگویی، احترام به پیش کسوت و مردم دوستی است. در زورخانه و در میان باستانی کاران جایگاه او چنان بلند است که به هنگام کاری دشوار، مانند گرفتن سنگ نامش را بر زبان می آورند. بوسیدن خاک گود کشتی نیز اشاره به قدم بوسی اوست. شعر نیز می گفت و مضامین عرفانی درون مایۀ سروده هایش بود. در برخی منابع نیز اشاره شده که از مَلامَتیان بوده است. مثنوی کنزالحقایق منسوب به اوست. مجموعۀ رباعیاتش که نسخه ای خطی از آن در مؤسسۀ خاورشناسی فرهنگستان علوم ازبکستان نگهداری می شود در ۱۹۶۲/۱۳۴۱ش در تاشکند به چاپ رسیده است.
(لقبِ محمود خوارزمی متخلص به قِتالی) پهلوان، عارف و شاعر ایرانی. لقبش را پوریای ولی و پَریار ولی نیز ضبط کرده اند. تاریخ تولد و شرح احوالش روشن نیست؛ برخی او را از اهالی اورگنج در خوارزم یا از مردم گنجه و حتی خوی و سلماس دانسته اند. گویند پوستین دوزی و کلاه دوزی پیشه اش بود. از جوانی کُشتی می گرفت و از همان هنگام به شهرهای مختلف آسیای میانه، ایران، و هندوستان سفر کرد و با پیروزی بر رقیبانش در این شهرها پهلوانی بلندآوازه شد. از پهلوانی های او حکایت هایی بسیار و گاه افسانه ای نقل شده است. مشهورترین حکایت در این زمینه آوردن پهلوانی هندی به خوارزم برای مسابقه با او و یا به روایتی دیگر دعوت یکی از پادشاهان هندوستان از پوریای ولی برای کشتی با یکی از پهلوانان آن سرزمین است. گویند پوریای ولی پیش از مسابقه مادر پهلوان هندی را دید که زاری کنان از خداوند پیروزی فرزندش را می طلبد. او نیز با شکست از آن پهلوان آرزوی مادرش را برآورده کرد. پوریای ولی در میان ورزشکاران ایرانی الگوی جوانمردی، فداکاری، راستگویی، احترام به پیش کسوت و مردم دوستی است. در زورخانه و در میان باستانی کاران جایگاه او چنان بلند است که به هنگام کاری دشوار، مانند گرفتن سنگ نامش را بر زبان می آورند. بوسیدن خاک گود کشتی نیز اشاره به قدم بوسی اوست. شعر نیز می گفت و مضامین عرفانی درون مایۀ سروده هایش بود. در برخی منابع نیز اشاره شده که از مَلامَتیان بوده است. مثنوی کنزالحقایق منسوب به اوست. مجموعۀ رباعیاتش که نسخه ای خطی از آن در مؤسسۀ خاورشناسی فرهنگستان علوم ازبکستان نگهداری می شود در ۱۹۶۲/۱۳۴۱ش در تاشکند به چاپ رسیده است.
wikijoo: پوریای_ولی_(_ـ_خیوه_۷۲۲ق)
پیشنهاد کاربران
پهلوان محمود خوارزمی متخلص به قتّالی، مشهور به پوریای ولی، یکی از نامدارترین و محبوب ترین پهلوانان تاریخ ایران است. او اهل سرزمین خوارزم بود و گفته شده در ورزش های زورخانه ای و پهلوانی مهارت زیادی داشته است به طوری که کسی حریف او نبود و در سرزمین های اسلامی سفر می کرد و با رقیبان گوناگون کُشتی می گرفت. او در ساده زیستی، دستگیری از مستمندان و ستمدیدگان، و چشم بستن بر زرق و برق دنیای فانی، به معرفتی ناب رسیده بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
او در بحبوحه لشکرکشی هلاکو خان به ایران و تأسیس حکومت ایلخانان و سقوط دولت اسماعیلیان و عباسیان، در خوارزم متولد شد. پدر او از اهالی گرگانج بود که به خیوه مهاجرت می کنند و پوریا در همان شهر به دنیا می آید. وی اوایل زندگی خود را به کشتی گیری و تعلیم کشتی به جوانان و نوجوانان گذرانده و از نامدارترین کشتی گیران آن دوران می شود. اما در اواخر عمر خود، به عرفان و فلسفه متمایل می شود و در زمرهٔ عارفان، اقطاب و درویشان در می آید و احتمالاً از همین رو، لقب ولی را هم به دست می آورد. او در سال ۷۰۳ اثر بزرگ خود، کنزالحقایق، را تألیف نمود و پس از آن در سال ۷۲۲ درگذشت و در خیوه دفن شد. معروف است که لقب او در ابتدا پیرولی بوده است. احتمال دارد به دلیل این که پوریای ولی در زمان بچگی دارای موهای سپید و اندامی درشت بوده به گونه ای که هرکس با او ملاقات می کرد با کنایه اورا پیرمرد صدا می زد، بعدها او را پیرولی نام گذاشتند و به تدریج لقب پوریای ولی را بر او گذاشته شده بود؛ وی تأثیر زیادی بر عرفان و آیین فتوت و مردانگی به ویژه ورزش های زورخانه ای گذاشته بود. او قرن ها از تأثیرگذارترین پهلوانان و کُشتی گیران به شمار می رود و رسم های زیادی در ورزش کشتی، به او منسوب است. آرامگاهی در شهر خوی در آذربایجان غربی وجود دارد که به او منسوب است. مریدانش پس از درگذشت او راه وی را ادامه دادند و اولین مرید او که در کتاب کنزالحقایق باب دوم نیز که به آن اشاره شده سلیمان زاد عباس بوده است.
نام پوریای ولی از پهلوانان نامدار ایرانی آن چنان که دانسته شده، محمود خوارزمی متخلص به قتالی است.
نویسندگان دربارهٔ زادگاه او اختلاف نظر داشته اند. برخی او را از مردم گرگانج ( از شهرهای خوارزم ) دانسته اند و برخی او را از مردم گنجه و برخی دیگر، براساس طوماری قدیمی به جا مانده از دورهٔ صفوی، او را از مردم خوی یا سلماس دانسته اند.
... [مشاهده متن کامل]
او در بحبوحه لشکرکشی هلاکو خان به ایران و تأسیس حکومت ایلخانان و سقوط دولت اسماعیلیان و عباسیان، در خوارزم متولد شد. پدر او از اهالی گرگانج بود که به خیوه مهاجرت می کنند و پوریا در همان شهر به دنیا می آید. وی اوایل زندگی خود را به کشتی گیری و تعلیم کشتی به جوانان و نوجوانان گذرانده و از نامدارترین کشتی گیران آن دوران می شود. اما در اواخر عمر خود، به عرفان و فلسفه متمایل می شود و در زمرهٔ عارفان، اقطاب و درویشان در می آید و احتمالاً از همین رو، لقب ولی را هم به دست می آورد. او در سال ۷۰۳ اثر بزرگ خود، کنزالحقایق، را تألیف نمود و پس از آن در سال ۷۲۲ درگذشت و در خیوه دفن شد. معروف است که لقب او در ابتدا پیرولی بوده است. احتمال دارد به دلیل این که پوریای ولی در زمان بچگی دارای موهای سپید و اندامی درشت بوده به گونه ای که هرکس با او ملاقات می کرد با کنایه اورا پیرمرد صدا می زد، بعدها او را پیرولی نام گذاشتند و به تدریج لقب پوریای ولی را بر او گذاشته شده بود؛ وی تأثیر زیادی بر عرفان و آیین فتوت و مردانگی به ویژه ورزش های زورخانه ای گذاشته بود. او قرن ها از تأثیرگذارترین پهلوانان و کُشتی گیران به شمار می رود و رسم های زیادی در ورزش کشتی، به او منسوب است. آرامگاهی در شهر خوی در آذربایجان غربی وجود دارد که به او منسوب است. مریدانش پس از درگذشت او راه وی را ادامه دادند و اولین مرید او که در کتاب کنزالحقایق باب دوم نیز که به آن اشاره شده سلیمان زاد عباس بوده است.
نام پوریای ولی از پهلوانان نامدار ایرانی آن چنان که دانسته شده، محمود خوارزمی متخلص به قتالی است.
نویسندگان دربارهٔ زادگاه او اختلاف نظر داشته اند. برخی او را از مردم گرگانج ( از شهرهای خوارزم ) دانسته اند و برخی او را از مردم گنجه و برخی دیگر، براساس طوماری قدیمی به جا مانده از دورهٔ صفوی، او را از مردم خوی یا سلماس دانسته اند.
پدر یتیمها پدر یتیمهاییکه او آنها را به راه جوات مردی وخدا پرستی راهنمایی مکرده والبته زور خانع وورزش را بحای ولگردی به انها اموخت
پوریای ولی ، لقب پهلوان محمود خوارزمی متخلص به قتالی ، پهلوان و عارف و شاعر قرن هفتم و هشتم . وی در ورزش باستانی و زورخانه ای ایران از جایگاه مهمی برخوردار است در ضبط لقبش اختلاف وجود دارد . . .
... [مشاهده متن کامل]
برخی آن را پوربای ولی ضبط کرده اند و ازینرو احتمال می رود «بای » که در ترکی به معنای بزرگ است ، لقب او و «ولی » نام پدرش یا اشاره به مقام پیشوایی و قطبیت خود او باشد. احتمال دیگر این است که «ولی » نام و «بای » ( بیک ) لقب پدر پهلوان محمود باشد و به همین سبب او را پورِ بای ولی خوانده باشند لقب وی را «بوکیار» و «پکیار» نیز ضبط کرده اند که معنایی برای آن ذکر نشده است. مؤلف مجالس العشاق ، که نزدیکترین تذکره به زمان اوست ، لقبش را «پریار» دانسته است که احتمالاً حرف «ر» در پریار بر اثر کثرت استعمال حذف شده است . بعید به نظر نمی رسد که این نام از مصطلحات زمان بوده و شاید مرکب از «پری » و «یار» باشد، و به کسانی اطلاق می شده است که کاری خارق العاده انجام داده باشند.
تاریخ ولادت و شرح حال او روشن نیست . برخی او را اهل اورگنج از شهرهای خوارزم یا از مردم گنجه ، یا بر اساس طوماری قدیمی متعلق به دورة صفوی ، از اهالی سلماس و خوی ذکر کرده اند . گفته شده است که در جوانی کشتی می گرفت و به کار پوستین دوزی و کلاه دوزی اشتغال داشت . در همان ایام به شهرهای مختلف آسیای میانه ، ایران و هندوستان سفر کرد و در همة آن شهرها به پهلوانی نامبردار شد . دربارة تغییر احوال و توجه و التفات پوریای ولی به عرفان روایتهای گوناگونی وجود دارد. به روایتی ، پهلوانی هندی برای کشتی گرفتن با وی به خوارزم آمد و به روایتی دیگر، یکی از پادشاهان هندوستان او را برای کشتی با پهلوانی هندی دعوت کرد . پوریا مادر آن پهلوان را در حال استغاثه و زاری دید که از خدا پیروزی فرزندش را طلب می کرد. پوریا برای شاد کردن دل او تصمیم گرفت تا در آن کشتی پشت خود را به دست پهلوان هندی به زمین رساند. گویند که در پایان این کشتی حال کشفی به او دست داد و لقب «پریار» نیز در همین ماجرا به او داده شد .
بر حسب برخی منابع ، وی دارای گرایشهای ملامتی بود و حتی گاه به خرابات می رفت و با خراباتیان سخنان تایبانه می گفت . جامی نیز وی را از معاشران و یاران محمد خلوتی بر شمرده است .
وفات وی را همة منابع 722 و در خیوَق ( خیوه ) ذکر کرده اند. مزارش در ترکمنستان بر جای است و مردم آن ناحیه به علت اعتقاد به شخصیت معنوی وی پس از مراسم ازدواج جهت تبرک به آرامگاهش می روند.
افسانه های بسیاری دربارة او نقل شده است . در همة این افسانه ها و داستانهای عامیانه ، دربارة شجاعت ، تسلط او به فنون کشتی و تواناییهای روحی و جسمی وی سخن رفته است . پوریای ولی در میان ورزشکاران ایران اسوة جوانمردی و از خودگذشتگی است و در زورخانه ها هنگام انجام دادن کارهای دشوار، مانند سنگ گرفتن ، نام او را بر زبان می آورند. در ابتدای هر کشتی نیز اشعاری خوانده می شود که منسوب به اوست . همچنین بوسیدن خاک گود کشتی اشاره ای به قدم بوسی پوریای ولی است .
در یک طومار قدیمی دوازده اصل ، به عنوان اصلهای اساسی پهلوانی و جوانمردی ، آمده که از آنها به عنوان اصول پوریای ولی یاد شده است . از جملة این اصول احترام به پیش کسوت ( کهنه سوار ) ، دروغ نگفتن ، دشنام ندادن ، ترک نماز نکردن و محبت به مردم است . در زمینة فنون کشتی نیز 360 فن را به او نسبت داده اند .
این آثار را به پوریای ولی نسبت داده اند: مثنوی کنزالحقایق در بحر هَزَج که در فهرست برخی کتابخانه ها به اشتباه آن را از عطارِ نیشابوری یا شیخ محمود شبستری دانسته اند . این کتاب مشتمل بر پنج مقاله و 1300 بیت است که در آخر کتاب آن را به عطار نسبت داده اند، اما به نام «محمود» در اشعار تصریح شده است . در ابتدای کتاب پس از حمد و درود بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله وسلّم ، خلفای چهارگانه مدح شده اند. کتاب دارای مطالبی عرفانی و اخلاقی دربارة ایمان ، شهادت ، طهارت ، نماز، روزه ، زکات ، حج ، جهاد با نفس ، عشق ، مراد از مهدی موعود و صفات آن حضرت ، میزان و قیامت است که در ضمن حکایاتی آمده است . کنزالحقایق در 1352 در تهران به چاپ رسیده است .
مجموعة رباعیات پوریای ولی که نسخة خطی آن در مؤسسة خاورشناسی فرهنگستان علوم ازبکستان موجود است ، در 1341 ش / 1962 در تاشکند به چاپ رسیده است . تعداد واقعی رباعیات او روشن نیست . وی در این رباعیات مردم را به پاک نهادی ، عدل و انصاف ، وفاداری ، شادی ، طلب دانش و سربلندی فرا می خواند و گاه اوضاع زمانه و مردم ریاکار و جاهل و اسیر خرافات را مذمت می کند .
منابع : محمدمحسن آقابزرگ طهرانی ، الذریعة الی تصانیف الشیعة ، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی ، بیروت 1403/1983؛ محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه ، تاریخ منتظم ناصری ، چاپ محمد اسماعیل رضوانی ، تهران 1363ـ1367 ش ؛ نورالدین جعفر بدخشی ، خلاصة المناقب : در مناقب میرسیّدعلی همدانی ، چاپ سیّده اشرف ظفر، اسلام آباد 1374 ش ؛ عطاءالله بهمنش ، «پوریای ولی : مظهر جوانمردی و صفا»، کاوه ، سال 12، ش 5 و 6 ( بهمن 1353 ) ؛ حسین پرتو بیضایی ، تاریخ ورزش باستانی ایران ، زورخانه ، ] تهران [ 1337 ش ؛ پهلوان محمود پوریای ولی ، کنزالحقایق ، چاپ سنگی تهران 1352؛
عبدالرحمان بن احمد جامی ، نفحات الانس ، چاپ محمود عابدی ، تهران 1370 ش ؛ علی ابراهیم خلیل ، تذکرة صحف ابراهیم ، نسخة عکسی موجود در کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران ، ش 2976؛ عبدالحسین زرین کوب ، جستجو در تصوف ایران ، تهران 1357 ش ؛ مهدی عباسی ، تاریخ کشتی ایران ، تهران 1374 ش ؛ «قتالی : پهلوان محمودبن پوریای ولی قدس سره »، ارمغان ، سال 10، ش 1 ( فروردین 1308 ) ؛ محمد قزوینی ، یادداشتهای قزوینی ، چاپ ایرج افشار، تهران 1363 ش ؛ محمد قدرت الله گوپاموی ، کتاب تذکرة نتائج الافکار ، بمبئی 1336 ش ؛ محمدجعفر محجوب ، خاکستر هستی : . . .
... [مشاهده متن کامل]
برخی آن را پوربای ولی ضبط کرده اند و ازینرو احتمال می رود «بای » که در ترکی به معنای بزرگ است ، لقب او و «ولی » نام پدرش یا اشاره به مقام پیشوایی و قطبیت خود او باشد. احتمال دیگر این است که «ولی » نام و «بای » ( بیک ) لقب پدر پهلوان محمود باشد و به همین سبب او را پورِ بای ولی خوانده باشند لقب وی را «بوکیار» و «پکیار» نیز ضبط کرده اند که معنایی برای آن ذکر نشده است. مؤلف مجالس العشاق ، که نزدیکترین تذکره به زمان اوست ، لقبش را «پریار» دانسته است که احتمالاً حرف «ر» در پریار بر اثر کثرت استعمال حذف شده است . بعید به نظر نمی رسد که این نام از مصطلحات زمان بوده و شاید مرکب از «پری » و «یار» باشد، و به کسانی اطلاق می شده است که کاری خارق العاده انجام داده باشند.
تاریخ ولادت و شرح حال او روشن نیست . برخی او را اهل اورگنج از شهرهای خوارزم یا از مردم گنجه ، یا بر اساس طوماری قدیمی متعلق به دورة صفوی ، از اهالی سلماس و خوی ذکر کرده اند . گفته شده است که در جوانی کشتی می گرفت و به کار پوستین دوزی و کلاه دوزی اشتغال داشت . در همان ایام به شهرهای مختلف آسیای میانه ، ایران و هندوستان سفر کرد و در همة آن شهرها به پهلوانی نامبردار شد . دربارة تغییر احوال و توجه و التفات پوریای ولی به عرفان روایتهای گوناگونی وجود دارد. به روایتی ، پهلوانی هندی برای کشتی گرفتن با وی به خوارزم آمد و به روایتی دیگر، یکی از پادشاهان هندوستان او را برای کشتی با پهلوانی هندی دعوت کرد . پوریا مادر آن پهلوان را در حال استغاثه و زاری دید که از خدا پیروزی فرزندش را طلب می کرد. پوریا برای شاد کردن دل او تصمیم گرفت تا در آن کشتی پشت خود را به دست پهلوان هندی به زمین رساند. گویند که در پایان این کشتی حال کشفی به او دست داد و لقب «پریار» نیز در همین ماجرا به او داده شد .
بر حسب برخی منابع ، وی دارای گرایشهای ملامتی بود و حتی گاه به خرابات می رفت و با خراباتیان سخنان تایبانه می گفت . جامی نیز وی را از معاشران و یاران محمد خلوتی بر شمرده است .
وفات وی را همة منابع 722 و در خیوَق ( خیوه ) ذکر کرده اند. مزارش در ترکمنستان بر جای است و مردم آن ناحیه به علت اعتقاد به شخصیت معنوی وی پس از مراسم ازدواج جهت تبرک به آرامگاهش می روند.
افسانه های بسیاری دربارة او نقل شده است . در همة این افسانه ها و داستانهای عامیانه ، دربارة شجاعت ، تسلط او به فنون کشتی و تواناییهای روحی و جسمی وی سخن رفته است . پوریای ولی در میان ورزشکاران ایران اسوة جوانمردی و از خودگذشتگی است و در زورخانه ها هنگام انجام دادن کارهای دشوار، مانند سنگ گرفتن ، نام او را بر زبان می آورند. در ابتدای هر کشتی نیز اشعاری خوانده می شود که منسوب به اوست . همچنین بوسیدن خاک گود کشتی اشاره ای به قدم بوسی پوریای ولی است .
در یک طومار قدیمی دوازده اصل ، به عنوان اصلهای اساسی پهلوانی و جوانمردی ، آمده که از آنها به عنوان اصول پوریای ولی یاد شده است . از جملة این اصول احترام به پیش کسوت ( کهنه سوار ) ، دروغ نگفتن ، دشنام ندادن ، ترک نماز نکردن و محبت به مردم است . در زمینة فنون کشتی نیز 360 فن را به او نسبت داده اند .
این آثار را به پوریای ولی نسبت داده اند: مثنوی کنزالحقایق در بحر هَزَج که در فهرست برخی کتابخانه ها به اشتباه آن را از عطارِ نیشابوری یا شیخ محمود شبستری دانسته اند . این کتاب مشتمل بر پنج مقاله و 1300 بیت است که در آخر کتاب آن را به عطار نسبت داده اند، اما به نام «محمود» در اشعار تصریح شده است . در ابتدای کتاب پس از حمد و درود بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله وسلّم ، خلفای چهارگانه مدح شده اند. کتاب دارای مطالبی عرفانی و اخلاقی دربارة ایمان ، شهادت ، طهارت ، نماز، روزه ، زکات ، حج ، جهاد با نفس ، عشق ، مراد از مهدی موعود و صفات آن حضرت ، میزان و قیامت است که در ضمن حکایاتی آمده است . کنزالحقایق در 1352 در تهران به چاپ رسیده است .
مجموعة رباعیات پوریای ولی که نسخة خطی آن در مؤسسة خاورشناسی فرهنگستان علوم ازبکستان موجود است ، در 1341 ش / 1962 در تاشکند به چاپ رسیده است . تعداد واقعی رباعیات او روشن نیست . وی در این رباعیات مردم را به پاک نهادی ، عدل و انصاف ، وفاداری ، شادی ، طلب دانش و سربلندی فرا می خواند و گاه اوضاع زمانه و مردم ریاکار و جاهل و اسیر خرافات را مذمت می کند .
منابع : محمدمحسن آقابزرگ طهرانی ، الذریعة الی تصانیف الشیعة ، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی ، بیروت 1403/1983؛ محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه ، تاریخ منتظم ناصری ، چاپ محمد اسماعیل رضوانی ، تهران 1363ـ1367 ش ؛ نورالدین جعفر بدخشی ، خلاصة المناقب : در مناقب میرسیّدعلی همدانی ، چاپ سیّده اشرف ظفر، اسلام آباد 1374 ش ؛ عطاءالله بهمنش ، «پوریای ولی : مظهر جوانمردی و صفا»، کاوه ، سال 12، ش 5 و 6 ( بهمن 1353 ) ؛ حسین پرتو بیضایی ، تاریخ ورزش باستانی ایران ، زورخانه ، ] تهران [ 1337 ش ؛ پهلوان محمود پوریای ولی ، کنزالحقایق ، چاپ سنگی تهران 1352؛
عبدالرحمان بن احمد جامی ، نفحات الانس ، چاپ محمود عابدی ، تهران 1370 ش ؛ علی ابراهیم خلیل ، تذکرة صحف ابراهیم ، نسخة عکسی موجود در کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران ، ش 2976؛ عبدالحسین زرین کوب ، جستجو در تصوف ایران ، تهران 1357 ش ؛ مهدی عباسی ، تاریخ کشتی ایران ، تهران 1374 ش ؛ «قتالی : پهلوان محمودبن پوریای ولی قدس سره »، ارمغان ، سال 10، ش 1 ( فروردین 1308 ) ؛ محمد قزوینی ، یادداشتهای قزوینی ، چاپ ایرج افشار، تهران 1363 ش ؛ محمد قدرت الله گوپاموی ، کتاب تذکرة نتائج الافکار ، بمبئی 1336 ش ؛ محمدجعفر محجوب ، خاکستر هستی : . . .