پلئوس ( به یونانی: Πηλεύς, Pēleus ) ، عنوان پهلوانی در اساطیر یونانی، پسر آیاکوس پادشاه افسانه ای جزیرهٔ ایجاینا، و اندئیس، نیمف کوه های پلیون در تسالی بود. او با حوری دریایی به نام ثتیس ازدواج کرد و حاصل این پیوند قهرمان نامدار یونانی در داستان جنگ تروآ، آشیل بود.
پلئوس و برادرش تلامون از دوستان هراکلس، پهلوان یونانی بودند و در سفر او علیه آمازون ها، نبردش در مقابل شاه لائومدون، و همچنین جستجوی گنجینهٔ پشم زرین در کنار یاسون و آرگونوت ها شرکت داشتند.
طبق یک افسانه، به گفته سوفوکل تراژدی نویس یونانی، تیرو از پوزئیدون باردار شده بود؛ اما تولد دو پسر خود پلئوس و نله را از مردم مخفی کرد و آن ها را سر راه گذاشت. گله اسبی که متعلق به بازرگانان بود، در آن زمان از راه می گذشت و یکی از اسبان لگدی به صورت یکی از دو کودک زد و با کبود شدن صورت کودک، بازرگانان آن کودک را پلئوس ( کبود ) نام نهادند. در روایت سوفوکل، این دو کودک را مادیانی شیر می دهد ( اسب نماد مقدس پوزئیدون است ) و بعدها نزد مادر خود باز می گردد.
براساس اسطوره ها، سیزیف از برادر خود سالمونئوس بیزار بود و طبق یک پیشگویی، اگر با تیرو، دختر سالمونئوس ازدواج می کرد، فرزندانش می توانستند از او انتقام بگیرند. تیرو در این روایت، از سیزیف صاحب دو پسر می شود. تیرو شیدای انی په رود خدای تسالی بود و پوزئیدون که تیرو را دوست می داشت، در هیأت انی په با تیرو در آمیخت و از او صاحب پسرهایی دوقلو به نام پلیاس و نِله شد. پلیاس در روایتی انتقام مادر خود را از زن دوم کرته که با تیره بد رفتاری کرده بود می گیرد.
دربارهٔ تبار پلئوس روایات متعددی وجود دارد. طبق یکی از این روایات، زئوس عاشق ثتیس بود اما چون شنید که فرزند ثتیس از پدر قوی تر خواهد بود، او را به همسری پلئوس درآورد. در جشن ازدواج این دو بود که اریس سیب نفاق را به میان آورد که زمینه ساز جنگ تروآ شد.
در اساطیر، از پلئوس به عنوان غاصبی شرور یاد می شود که سیدور زن بدرفتار کرته را در معبد هرا می کشد و به سبب همین خطا به دست ژازون پسر بزرگ کرته، در پاتیلی از آب جوش هلاک می شود. در این روایت ژازون به دختران پلئوس اطمینان می دهد که می تواند پدر سالخورده آنان را جوان سازد و برای جلب اطمینان آنان گوسفند پیری را مثله و در دیگی از آب جوش می افکند و پس از لحظه ای، بره ای جوان را از دیگ خارج می کند. دختران پلئوس نیز به همین طریق پدر را مثله و در دیگی از آب جوش می افکنند و پلئوس کشته می شود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپلئوس و برادرش تلامون از دوستان هراکلس، پهلوان یونانی بودند و در سفر او علیه آمازون ها، نبردش در مقابل شاه لائومدون، و همچنین جستجوی گنجینهٔ پشم زرین در کنار یاسون و آرگونوت ها شرکت داشتند.
طبق یک افسانه، به گفته سوفوکل تراژدی نویس یونانی، تیرو از پوزئیدون باردار شده بود؛ اما تولد دو پسر خود پلئوس و نله را از مردم مخفی کرد و آن ها را سر راه گذاشت. گله اسبی که متعلق به بازرگانان بود، در آن زمان از راه می گذشت و یکی از اسبان لگدی به صورت یکی از دو کودک زد و با کبود شدن صورت کودک، بازرگانان آن کودک را پلئوس ( کبود ) نام نهادند. در روایت سوفوکل، این دو کودک را مادیانی شیر می دهد ( اسب نماد مقدس پوزئیدون است ) و بعدها نزد مادر خود باز می گردد.
براساس اسطوره ها، سیزیف از برادر خود سالمونئوس بیزار بود و طبق یک پیشگویی، اگر با تیرو، دختر سالمونئوس ازدواج می کرد، فرزندانش می توانستند از او انتقام بگیرند. تیرو در این روایت، از سیزیف صاحب دو پسر می شود. تیرو شیدای انی په رود خدای تسالی بود و پوزئیدون که تیرو را دوست می داشت، در هیأت انی په با تیرو در آمیخت و از او صاحب پسرهایی دوقلو به نام پلیاس و نِله شد. پلیاس در روایتی انتقام مادر خود را از زن دوم کرته که با تیره بد رفتاری کرده بود می گیرد.
دربارهٔ تبار پلئوس روایات متعددی وجود دارد. طبق یکی از این روایات، زئوس عاشق ثتیس بود اما چون شنید که فرزند ثتیس از پدر قوی تر خواهد بود، او را به همسری پلئوس درآورد. در جشن ازدواج این دو بود که اریس سیب نفاق را به میان آورد که زمینه ساز جنگ تروآ شد.
در اساطیر، از پلئوس به عنوان غاصبی شرور یاد می شود که سیدور زن بدرفتار کرته را در معبد هرا می کشد و به سبب همین خطا به دست ژازون پسر بزرگ کرته، در پاتیلی از آب جوش هلاک می شود. در این روایت ژازون به دختران پلئوس اطمینان می دهد که می تواند پدر سالخورده آنان را جوان سازد و برای جلب اطمینان آنان گوسفند پیری را مثله و در دیگی از آب جوش می افکند و پس از لحظه ای، بره ای جوان را از دیگ خارج می کند. دختران پلئوس نیز به همین طریق پدر را مثله و در دیگی از آب جوش می افکنند و پلئوس کشته می شود.
wiki: پلئوس