پشن

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

پشن. [ پ َ ش َ ] ( اِخ ) نام پسر بانوگشسب دختر رستم است و این نام در اصل پشنگ بوده است.

پشن. [ پ َ ش َ ]( اِخ ) مخفف پشنک نام پدر افراسیاب. ( برهان قاطع ).

پشن. [ پ َ ش َ ] ( اِخ ) نام موضعی است که بدانجا میان پیران ویسه و طوس نوذر جنگ واقع شد و تورانیان فتح کردند و اکثر پسران گودرز در آن جنگ کشته شدندو این جنگ را جنگ لادن و جنگ پشن گویند :
بلادن که آمد سپاهی گشن
شبیخون به ایران بجنگ پشن.
فردوسی.
یکی سرو بد سبز و برگش گشن
بر او شاخ چون رزمگاه پشن.
فردوسی.
چون عارض تو ماه نباشد روشن
مانند رخت گل نبود در گلشن
مژگانْت همی گذر کند از جوشن
مانند سنان گیو در جنگ پشن .

فرهنگ فارسی

نام موضعی که بدانجا میان پیران ویسه و طوس نوذر جنگ واقع شد

گویش مازنی

/pashen/ پشمالو

دانشنامه آزاد فارسی

پَشَن
بنا بر روایت ، محل جنگ پیران ویسه و توس نوذر. بیشترِ پسران گودرز در آن کشته شدند و این جنگ که به جنگ پشن معروف است به پیروزی تورانیان انجامید.

پیشنهاد کاربران

به پشم و موی کم و بی ارزش پِشُن می گویند
کوچک و باچیز

بپرس