پشت گرمی

/poStgarmi/

مترادف پشت گرمی: اتکا، استظهار، اطمینان، اعتماد، توکل، مظاهرت

معنی انگلیسی:
assurance, encouragement, support, dependence, security, assurance, reliance, surety, trust

لغت نامه دهخدا

پشت گرمی. [ پ ُ گ َ ] ( حامص مرکب ) اعتماد. مظاهرت. قوی پشتی. استظهار. اطمینان :
کرا پشت گرمی ز یزدان بود
همیشه دل و بخت خندان بود.
فردوسی.
هم ایدر مرا پشت گرمی بدوست
که هم پهلوان است و هم شاه دوست.
فردوسی.
مرا پشت گرمی بد از خواسته
بفرزند بودم دل آراسته.
فردوسی.
|| مددکاری و تقویت. ( غیاث اللغات ). امداد. یاری کردن :
خورشید جودت ار نکند پشت گرمئی
سرما کند شمار من از کشتگان برف.
کمال اصفهانی ( از فرهنگ ضیاء ).

فرهنگ فارسی

۱- قوی پشتی اعتماد اطمینان استظهار. ۲- مدد کاری تقویت امداد یاری .

فرهنگ معین

( ~. گَ ) (حامص . ) ۱ - به کسی متکی بودن ، اعتماد. ۲ - مددکاری .

فرهنگ عمید

۱. تکیه داشتن به کسی یا چیزی، استظهار.
۲. اعتماد، اطمینان: گرَم پشت گرمی ز یزدان بُوَد / همیشه لب بخت خندان بود (فردوسی: ۴/۲۰۷ ).

دانشنامه عمومی

«پشت گرمی» ( به انگلیسی: Rolling in the Deep ) ترانه ای از دومین آلبوم استودیوی ادل به نام ۲۱ است که توسط وی و پل ایپورث سروده و تهیه شده است. [ ۱]
عنوان این ترانه برگرفته از اصطلاح بریتانیایی Rolling in the Deep است که به معنای «پشت گرمی» و «پشت گرم بودن» است و ادل در مصاحبه ای با مجله مشهور رولینگ استون، به این موضوع اشاره کرد که عنوان ترانه را از این اصطلاح انگلیسی وام گرفته است. [ ۲]
این آهنگ در ۱۲ فوریه ۲۰۱۲، ۳ جایزه گرمی در سه بخش: رکورد سال، بهترین آهنگ و بهترین موزیک ویدیوی سال را دریافت کرد.
عکس پشت گرمی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

encouragement (اسم)
تشویق، پشت گرمی، دلگرمی، ترغیب، تشجیع

support (اسم)
پشت، تقویت، پا، کمک، طرفداری، تایید، پشت گرمی، تکیه گاه، پشتیبانی، متکا، پشت بند، ملاک، تکیه، نگاهداری، اتکاء، پشتیبان زیر برد، زیر بری

assurance (اسم)
گرفتاری، اطمینان، گستاخی، خود رایی، خود سری، تعهد، تضمین، بیمه، ضمانت، قید، پشت گرمی، خاطرجمعی، وثیقه، گروی، دلگرمی

فارسی به عربی

ثقة
تامین

پیشنهاد کاربران

در پارسی میانه واژه ی' اَبستان'، 'اَبستام' بمعنای معتمد، مطمئن، پشتگرم، و صفت 'اَبستانی'، 'اَبستامی' بمعنای 'اعتماد، پشتگرمی، اطمینان' بکار می رفته اند، و بر خلاف پندار بسیاری از پارسی زبانان، این واژگان به دست فراموشی سپرده نشده اند، بلکه در ادبیات پارسی نو به صورت 'وستام' و 'وستامی' دیده می شوند. این وژگان در متن 'قران قدس' که ترجمه ای ست از قران کریم به زبان پارسی، نیز بکار رفته اند. از این رو بنده پیشنهاد می کنم که واژه ی 'وستام' را به عنوان مترادف 'معتمد، مطمئن، پشتگرم'، و 'وستامی' را به عنوان هم چم 'اعتماد، اطمینان، پشتگرمی' بکار بریم.
...
[مشاهده متن کامل]

شوربختانه بسیاری از واژگان کهن پارسی که از پارسی میانه به پارسی نو رسیده، اما کمتر بکار می روند، در لغت نامه ی دهخدا، و همچنین در نبی های ( کتاب های ) سره نویسی و سره گویی نیامده اند، یا با دیسه های نادرست خود دیده می شوند . از این رو بنده و دیگران می کوشیم که پارسی زبانان را از وجود این گونه واژگان اگاه کنیم تا توان بیان شان در زبان پارسی افزایش یابد و دامنه ی لغاتی که می شناسند و بکار برند گسترده تر شود. شایان گفتن است که احیا کردن این گونه واژگان و بکارگیری انها کاری بهتر و شایسته تر از واژه سازی است، زیرا اگر همه ی ما به واژه سازی بپردازیم، هیچ هنجار و معیاری باقی نمی ماند و همه واژگان مختلفی بکار می برند و زبان پارسی آشفته و پریشان می شود. اما واژگان کهن پارسی مشخص هستند و می توان انها را در لغت نامه ها و متون پارسی میانه، و نیز برخی متون پارسی نو مانند 'قرانِ قُدس' یافت.

نمونه از کاربرد 'ابستان' در پارسی میانه:
ud har rōz *abar bāmdād dō kafčag pad kafčag ī abestān yazadān ō dahān abgandan ud āb [ī] *čē šāyēd kardan az pas xwardan pas abēgumānīhā hunsand būdan čē pad tan ud ruwān abēr sūdōmandtar. ( Jamasp - Asana, 1913, p. 154 )
ترجمه: و هر روز در بامداد دو کفچه، با کفچه اعتماد [به] ایزدان به دهان افکندن، و آبِ �چه می توان کرد� از پس [آن] خوردن، پس بی گمان [بیمار ناخرسند] خرسند خواهد شد، زیرا برای تن و روان بسیار سودمندتر [است]. ( گشتاسب و حاجی پور، 1398 )
ترجمه ی انگلیسی: and every day, just at daybreak raise two spoonfuls to the mouth, with trust in God and add the proper amount of water and consume it. Then you will be happy without entertaining doubt, which is profitable for body and soul. ( Ichaporia, 2001, pp. 755 - 756 )
منابع:
A Concise Pahlavi Dictionary by D. N Mackenzie
Parsig Database

اتکا
اتکا، اطمینان، اعتماد، توکل

بپرس