مری بیکر ( انگلیسی: Mary Baker؛ نام خانوادگی قبل ازدواج: ویلکوز، زادهٔ ۱۱ نوامبر ۱۷۹۲ ( ادعا شده ) ) ، [ ۱] ویتریج، دوونشایر – درگذشتهٔ ۲۴ دسامبر ۱۸۶۴، بریستول، انگلیس ) یک فریبکار شناخته شده بود. بیکر ژست یک شاهزاده خانم خیالی به نام پرنسس کارابو ( انگلیسی: Princess Caraboo ) را گرفت. بیکر وانمود کرد که از یک پادشاهی از جزیره ای بسیاز دور آمده است. بیکر برای چند ماه یک شهر در بریتانیا را فریب داد. [ ۲]
در ۳ آوریل ۱۸۱۷، یک کفاش در آلمندزبری در گلاسترشر انگلیس، با یک زن جوان ظاهراً گمراه شده که لباس عجیب و غریبی داشت و به زبانی نامفهوم صحبت می کرد، ملاقات کرد. همسر کفاش این غریبه را نزد نظارت گر فقیران برد، کسی که او را در اختیار دادستان محلی منطقه، ساموئل ورل قرار داد. سامویل ورل در پارک نول در منظقه ای که تاور هاوس در آنجا واقع شده بود زندگی می کرد. ورل و همسر آمریکایی وی الیزابت نیز نتوانستند متوجه او بشوند. آنچه آن ها مشخص کردند این بود که او خود را کارابو می نامید و به تصاویر چینی علاقه مند بود. آنها او را به مسافرخانه محلی فرستادند و در آنجا وی نقاشی یک آناناس را با کلمه "nanas" به معنی آناناس در زبان اندونزیایی شناسایی کرد و اصرار داشت روی زمین بخوابد. ساموئل وورال اعلام کرد که او یک گدا است و باید او را به بریستول ببرند و برای ولگردی محاکمه کنند.
در طول مدت زندانی بودن او، یک ملوان پرتغالی به نام مانوئل ایونسو ( یا اینس ) گفت که او به زبان او صحبت می کند و داستان او را ترجمه کرد. به گفته ایونسو یا اینس او پرنسس کارابو از جزیره جاواسو در اقیانوس هند بود. او توسط دزدان دریایی تصاحب شده بود و پس از یک سفر دریایی طولانی در کانال بریستول از عرشه پریده بود و به ساحل شنا می کند. [ ۲]
وورال ها کارابو را به خانه خود بردند. به مدت ده هفته، این نماینده اشرافی گری عجیب و غریب مورد علاقه بزرگان محلی بود. [ ۳] او از تیر و کمان استفاده کرد، حصارکشی کرد، برهنه شنا کرد و به درگاه خدایی دعا کرد، که او را الله - طلا نامید ( نوعی هجی از الله تعالی ، «خدا متعال، » یکی از نام های رسمی برای خدا در اسلام ) . او لباس عجیب و غریب بر تن کرد و پرتره اش در روزنامه های محلی نقاشی و بازتولید شد. صحت او توسط دکتر ویلکینسون تأیید شد. وی زبان خود را با استفاده از پانتوگرافی ادموند فرای شناسایی کرد و اظهار داشت که علائم پشت سر او کار جراحان شرقی است. [ ۴] روزنامه ها داستان هایی دربارهٔ ماجراهای پرنسس کارابو منتشر کردند که باعث شد او را در سطح ملی شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر ۳ آوریل ۱۸۱۷، یک کفاش در آلمندزبری در گلاسترشر انگلیس، با یک زن جوان ظاهراً گمراه شده که لباس عجیب و غریبی داشت و به زبانی نامفهوم صحبت می کرد، ملاقات کرد. همسر کفاش این غریبه را نزد نظارت گر فقیران برد، کسی که او را در اختیار دادستان محلی منطقه، ساموئل ورل قرار داد. سامویل ورل در پارک نول در منظقه ای که تاور هاوس در آنجا واقع شده بود زندگی می کرد. ورل و همسر آمریکایی وی الیزابت نیز نتوانستند متوجه او بشوند. آنچه آن ها مشخص کردند این بود که او خود را کارابو می نامید و به تصاویر چینی علاقه مند بود. آنها او را به مسافرخانه محلی فرستادند و در آنجا وی نقاشی یک آناناس را با کلمه "nanas" به معنی آناناس در زبان اندونزیایی شناسایی کرد و اصرار داشت روی زمین بخوابد. ساموئل وورال اعلام کرد که او یک گدا است و باید او را به بریستول ببرند و برای ولگردی محاکمه کنند.
در طول مدت زندانی بودن او، یک ملوان پرتغالی به نام مانوئل ایونسو ( یا اینس ) گفت که او به زبان او صحبت می کند و داستان او را ترجمه کرد. به گفته ایونسو یا اینس او پرنسس کارابو از جزیره جاواسو در اقیانوس هند بود. او توسط دزدان دریایی تصاحب شده بود و پس از یک سفر دریایی طولانی در کانال بریستول از عرشه پریده بود و به ساحل شنا می کند. [ ۲]
وورال ها کارابو را به خانه خود بردند. به مدت ده هفته، این نماینده اشرافی گری عجیب و غریب مورد علاقه بزرگان محلی بود. [ ۳] او از تیر و کمان استفاده کرد، حصارکشی کرد، برهنه شنا کرد و به درگاه خدایی دعا کرد، که او را الله - طلا نامید ( نوعی هجی از الله تعالی ، «خدا متعال، » یکی از نام های رسمی برای خدا در اسلام ) . او لباس عجیب و غریب بر تن کرد و پرتره اش در روزنامه های محلی نقاشی و بازتولید شد. صحت او توسط دکتر ویلکینسون تأیید شد. وی زبان خود را با استفاده از پانتوگرافی ادموند فرای شناسایی کرد و اظهار داشت که علائم پشت سر او کار جراحان شرقی است. [ ۴] روزنامه ها داستان هایی دربارهٔ ماجراهای پرنسس کارابو منتشر کردند که باعث شد او را در سطح ملی شد.
wiki: پرنسس کارابو